1. the bridegroom was quickly wheeled to the airport
داماد را به سرعت به فرودگاه بردند.
2. the bridegroom was wearing a black suit
داماد کت و شلوار سیاهی پوشیده بود.
3. to congratulate the bridegroom
به داماد شادباش گفتن
4. the bride's mother looked with approval at the bridegroom
مادر عروس با رضایت به داماد نگاه کرد.
5. The bridegroom was late for the ceremony.
[ترجمه محمد حسن اسایش] شاه داماد دیر به مجلس عروسی ( جشن عروسی ) آمد
[ترجمه محمد حسن اسایش] شاه داماد دیروقت به مجلس عروسی آمد
[ترجمه ترگمان]داماد برای جشن دیر کرده بود
[ترجمه گوگل]عروسک برای این مراسم دیر شد
6. The bride and bridegroom received their guests in the great hall.
[ترجمه محمد حسن اسایش] عروس و داماد در سالن جشن عروسی از مهمانان خوداستقبال کردند
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد از میهمانان خود در تالار بزرگ پذیرایی کردند
[ترجمه گوگل]عروس و عروس مهمانان خود را در سالن بزرگ دریافت کردند
7. Let's drink to the bride and bridegroom!
[ترجمه محمد حسن اسایش] اجازه دهید بسلامتی عروس وداماد شراب ( شربت ) بنوشیم
[ترجمه ترگمان]به سلامتی عروس و داماد بنوشیم!
[ترجمه گوگل]بیایید به عروس و داماد بنوشیم
8. The bride and bridegroom signed the register.
[ترجمه محمد حسن اسایش] عروس وداماددفتر ازدواج را امضا و تصدیق کردند
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد ثبت نام را امضا کردند
[ترجمه گوگل]عروس و داماد ثبت نام را امضا کردند
9. The people went up to the bridegroom and the bride to bless them.
[ترجمه محمد حسن اسایش] مردم رفتند تا به عروس وداماد تیریک بگویند
[ترجمه ترگمان]مردم به سوی داماد و عروس رفتند تا آن ها را تبرک کند
[ترجمه گوگل]مردم به جادوگر و عروس رفتند تا آنها را برکت دهند
10. Good wishes showered on the bride and bridegroom.
[ترجمه محمد حسن اسایش] آرزوهای خوب ( دعای خیر ) برای عروس ودامادسرازیر شد ( همه دعای خیر برای آنها نمودند )
[ترجمه ترگمان]دعای خیر روی عروس و داماد بارید
[ترجمه گوگل]آرزوهای خوب بر روی عروس و خیمه فرو ریخت
11. Let's all toast the bride and bridegroom.
[ترجمه ترگمان]بیاید به سلامتی عروس و داماد بنوشیم
[ترجمه گوگل]بیایید همه عروس و داماد را بخریم
12. The bridegroom quaffed down a glass of brandy.
[ترجمه ترگمان]The یک گیلاس براندی ریخت
[ترجمه گوگل]عروسک یک لیوان براندی را خرد کرد
13. The bridegroom asked the guests to stand and then toasted the bridesmaids.
[ترجمه ترگمان]عروس و داماد از مهمانان خواستند بایستند و بعد از آن ها به سلامتی ساقدوش عروس و داماد بیاورند
[ترجمه گوگل]جادوگر از مهمانان خواسته است که ایستاده و سپس برادران خیمه را بریزند
14. The bridegroom goes to fetch his bride from her own house.
[ترجمه ترگمان]داماد می خواهد عروس خود را از خانه اش بیرون بیاورد
[ترجمه گوگل]جادوگر می خواهد عروس خود را از خانه اش بیرون کند