کلمه جو
صفحه اصلی

restorative


معنی : مقوی، اعاده کننده، تجدید یا مسترد کننده
معانی دیگر : وابسته به بازگردانی یا اعاده، (سلامتی یا نیرو و غیره) نیرو بخش، سلامتی آور، احیاگر، بازآور، به هوش آور

انگلیسی به فارسی

تجدید یا مسترد کننده، اعاده کننده


مقوی، اعاده کننده، تجدید یا مسترد کننده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: relating to restoration.

(2) تعریف: serving to restore health, vitality, or strength.
اسم ( noun )
• : تعریف: a means, such as medicine or exercise, for restoring a person to good health.
مشابه: remedy

• something that serves to restore, something that brings back to a previous condition
serving to restore, bringing back to a previous condition; restoring health or strength
something that is restorative is likely to make you feel better or more cheerful after you have been feeling tired or miserable.
a restorative is a drink, especially an alcoholic one, that you feel you need in order to feel better or more refreshed; often used humorously.

مترادف و متضاد

مقوی (صفت)
strengthening, tonic, nourishing, fortifying, restorative

اعاده کننده (صفت)
restorative

تجدید یا مسترد کننده (صفت)
restorative

جملات نمونه

1. Seven days off could be a wonderful restorative.
[ترجمه ترگمان] هفت روز دیگه می تونه یه restorative فوق العاده باشه
[ترجمه گوگل]هفت روز می تواند یک ترمیم کننده شگفت انگیز باشد

2. The brandy acted as a restorative.
[ترجمه ترگمان]براندی به عنوان یک اعاده کننده عمل کرد
[ترجمه گوگل]براندی به عنوان ترمیم کننده عمل کرد

3. Sleep is the best restorative there is.
[ترجمه ترگمان]خواب بهترین داروی ترمیمی است که وجود دارد
[ترجمه گوگل]خواب بهترین درمان است

4. Ammonia is used as a restorative when a person has fainted.
[ترجمه ترگمان]در زمانی که یک فرد غش کرده، آمونیاک به عنوان یک ترمیمی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]آمونیاک به عنوان یک ترمیم کننده زمانی که یک فرد از بین رفته است استفاده می شود

5. Ginseng is used as a restorative and preventive remedy.
[ترجمه ترگمان]این روش درمانی به عنوان یک روش درمانی ترمیمی و پیشگیرانه استفاده می شود
[ترجمه گوگل]جینسنگ به عنوان یک درمان ترمیمی و پیشگیرانه استفاده می شود

6. Replacing a system of retribution with one of restorative justice is, however, an uphill battle.
[ترجمه ترگمان]با این حال جایگزینی یک سیستم مجازات با یک عدالت ترمیمی یک نبرد دشوار است
[ترجمه گوگل]با این حال، تعویض یک سیستم مجازات با یکی از عدالت ترمیم، با این حال، نبرد شدید است

7. Methods Twenty three patients who had undergone restorative proctocolectomy with ileal reservoir were included in the study.
[ترجمه ترگمان]روش های بیست و سه بیمار که proctocolectomy ترمیمی را با مخزن ileal متحمل شده بودند در این مطالعه گنجانده شده بودند
[ترجمه گوگل]روشها: در این مطالعه 23 بیمار مبتلا به پروکتوکوکتومی ترمیمی با مخزن ایلئال در نظر گرفته شدند

8. The post-graduate course in restorative art was in an advanced state of preparation.
[ترجمه ترگمان]دوره پس از فارغ التحصیلی در هنر ترمیم کننده در یک حالت پیشرفته آماده سازی بود
[ترجمه گوگل]دوره کارشناسی ارشد هنرهای تجدیدی در وضعیت پیشرفته آماده سازی بود

9. The surprise alone will be restorative.
[ترجمه ترگمان] فقط سورپرایز کننده خواهد بود
[ترجمه گوگل]تعجب به تنهایی خواهد بود ترمیم

10. The use of alcohol as a restorative medicine is as ancient as its use as an intoxicant.
[ترجمه ترگمان]استفاده از الکل به عنوان داروی نیروبخش به اندازه استفاده از الکل به عنوان یک intoxicant الکل است
[ترجمه گوگل]استفاده از الکل به عنوان یک دارو ترمیمی به عنوان استفاده از آن به عنوان یک سم شناخته شده است

11. We simply have to be aggressively restorative and aggressively managerial about our trees and forests.
[ترجمه ترگمان]ما به سادگی باید به شدت restorative و جسورانه در مورد درختان و جنگل ها باشیم
[ترجمه گوگل]ما فقط باید در مورد درختان و جنگل هایمان تیراندازی و تهاجمی مدیریت کنیم

12. Yet when we examine this restorative process in operation, we observe considerable redistributive exercises taking place.
[ترجمه ترگمان]با این حال هنگامی که ما این فرآیند ترمیمی را در عملیات بررسی می کنیم، تمرین های توزیع مجدد قابل توجهی را مشاهده کردیم
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که ما این روند ترمیم را در عمل بررسی می کنیم، تمرینات بازتوزیعی قابل توجهی را شاهد هستیم

13. He's a great believer in the restorative power of short naps.
[ترجمه ترگمان]او معتقد است که در این خواب کوتاه و restorative، معتقد است
[ترجمه گوگل]او اعتماد به نفس در قدرت ترمیمی ضربات کوتاه دارد

14. Restorative proctocolectomy is the procedure of choice for most patients who require surgical treatment for ulcerative colitis.
[ترجمه ترگمان]Restorative proctocolectomy روش انتخاب بیشتر بیمارانی است که نیاز به درمان جراحی برای ulcerative colitis دارند
[ترجمه گوگل]Proctocolectomy ترمیم کننده روش انتخاب برای اکثر بیماران که نیاز به جراحی برای کولیت اولسراتیو است

15. The one symptom that is invariably improved by restorative proctocolectomy is that of urgency.
[ترجمه ترگمان]یک نشانه که همیشه توسط proctocolectomy ترمیمی افزایش می یابد فوریت است
[ترجمه گوگل]یک علامت که به طور پیوسته توسط پروکتوکوکتومی ترمیمی بهبود می یابد این است که از ضرورت برخوردار است

پیشنهاد کاربران

نیرو دهنده


احیاگرانه


ترمیمی ( دندانپزشکی )

تجدید کننده، تقویت مجدد

اصلاحی

restore ترمیم و به حال اول برگرداندن
restorative ( در قانون ) جبران کننده، بازسازی کننده
مثال restorative justice به رویکردی از مجازات گفته میشود که مجرم باید - مثلا بجای زندان - خسارت روحی یا مادی وارده را جبران کند و از قربانی رضایت بگیرد.


انرژی بخش , نیرو بخش

# The restorative power of short naps
# The use of alcohol as a restorative medicine
# After a hard day at the office, a hot bath is a wonderful restorative


کلمات دیگر: