کلمه جو
صفحه اصلی

lewdly


بهرزگی، با فسق

انگلیسی به فارسی

بیهوده


انگلیسی به انگلیسی

• in a lascivious manner, in a lecherous manner; crudely, obscenely, indecently

جملات نمونه

1. I. Lewdly describing in detail the act of sex, having sex and feelings while having sex.
[ترجمه ترگمان]من در ضمن روابط جنسی، سکس و احساسات را در حین سکس شرح دادم
[ترجمه گوگل]I به طور دقیق توصیف جنس، داشتن رابطه جنسی و احساس در حالی که داشتن رابطه جنسی

2. II. Lewdly describing or teaching sex skills.
[ترجمه ترگمان]۲ lewdly برای توصیف یا آموزش مهارت های جنسی
[ترجمه گوگل]دوم توصیف کردن یا تدریس مهارت های جنسی به زبانی

3. VIII. Lewdly transmitting sound information connected with the act of sex.
[ترجمه ترگمان]۸ lewdly اطلاعات صوتی مرتبط با عمل رابطه جنسی را انتقال می دهد
[ترجمه گوگل]هشتم انتقال اطلاعات ناقص اطلاعات مرتبط با عمل جنسی است

4. VII. Lewdly describing sex organs in details.
[ترجمه ترگمان]VII - تمام اندام های جنسی را در جزئیات توصیف می کند
[ترجمه گوگل]VII لودلی توصیف ارگان های جنسی در جزئیات

5. When Othello and Desdemona lovingly embrace, Iago grabs his wife in a rough, lewdly competitive clinch.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که Othello و Desdemona در آغوش عاشقانه به آغوش می کشند، \"Iago\" همسر خود را به عنوان \"محکم\" و محکم در آغوش می گیرد
[ترجمه گوگل]زمانی که اتللو و دزموندا با عشق ورزیدن در آغوش می گیرند، یاهو همسرش را در یک چالش رقابتی خشن و ناخوشایند می گیرد

6. Moscow police authorities said Mr. Gusev, 3 was a central figure in the operations of SpamIt. com, which paid spammers to promote online pharmacies, sometimes quite lewdly.
[ترجمه ترگمان]مقامات پلیس مسکو گفتند که این گوسف، ۳ نفر مرکزی در عملیات of بود com که spammers spammers را برای ترویج pharmacies آنلاین پرداخت می کند، گاهی اوقات کاملا lewdly
[ترجمه گوگل]مسوولین پلیس مسکو اعلام کردند که آقای گوزف، 3 شخصیت اصلی در عملیات SpamIt است com که پرداخت اسپم ها را برای تبلیغ داروخانه های آنلاین، گاهی اوقات کاملا نافذ

7. One has committed abomination with his neighbor's wife and another has lewdly defiled his daughter-in-law And another in you has humbled his sister, his father's daughter.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها نفرت زن همسایه خود و دیگری بی احترامی به عروسش را مرتکب شده است و دیگری در شما خواهر او، دختر پدرش را خوار کرده است
[ترجمه گوگل]یکی از همجنسگراان با همسایه همسرش را مرتکب شده است و دیگری همسرش را نابخرد می کند و دیگری در شما خواهر او، دختر پدرش را فروتگی کرده است

8. He rubbed his forehead harshly with his knuckles, like stupor, and snickered lewdly.
[ترجمه ترگمان]با بند انگشتانش به تندی پیشانیش را مالید، مثل stupor، و به تقلید از lewdly
[ترجمه گوگل]او پیشانی خود را به شدت با انگشتانش، مانند استپور، مالش داد و به طور ناگهانی خندید

9. The young rascal's hot loaf would be in her oven, Nazorine thought lewdly, if proper steps were not taken.
[ترجمه ترگمان]اگر پای پیاده در میان نبود، قرص گرم و داغ او را لخت می کرد
[ترجمه گوگل]نازورین فریاد میزند: 'کباب داغ خیمه گوزن' در کوره او بود، اگر گام های مناسب برداشته نشود


کلمات دیگر: