<div class="boxBd"><b>( فاهقة )</b> فاهقة. [ هَِق َ ] ( ع اِ ) زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد، یا داغ فهقه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).</div>

( فاهقة ) فاهقة. [ هَِق َ ] ( ع اِ ) زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد، یا داغ فهقه. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

لغت نامه دهخدا

<div class="boxBd">زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد با داغ فهقه .</div>

زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد با داغ فهقه .

فرهنگ فارسی

<p><span class=""hl"">فاهقة.</span> [ هَِق َ ] (ع اِ) زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد، یا داغ فهقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).<br></p>

فاهقة. [ هَِق َ ] (ع اِ) زخم تیر یا هر جراحت که خون از وی روان باشد، یا داغ فهقه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).

فاهقه

فرهنگ فارسی

لغت نامه دهخدا