کلمه جو
صفحه اصلی

refractories

انگلیسی به فارسی

نسوز، جسم نسوز


انگلیسی به انگلیسی

• material that is able to endure high temperatures and not melt

جملات نمونه

1. Initial therapy of patients with large tumor masses has been complicated by large releases of intracellular potassium with resultant refractory hyperkalemia.
[ترجمه ترگمان]درمان اولیه بیماران با جرم های بزرگ تومور با آزاد کردن مقادیر زیادی از پتاسیم درون سلولی همراه با hyperkalemia refractory حاصل شده است
[ترجمه گوگل]درمان اولیه بیماران مبتلا به توده های بزرگ توموری با انتشار زیاد پتاسیم داخل سلولی با هیپراکلیمی مقاوم در برابر آن، پیچیده شده است

2. Among the refractory materials found in the lunar samples are refractory compounds of uranium and thorium.
[ترجمه ترگمان]در میان مواد نسوز که در نمونه های قمری یافت می شود، ترکیبات refractory اورانیوم و توریوم هستند
[ترجمه گوگل]از جمله مواد نسوز موجود در نمونه های قمر ترکیبات نسوز اورانیوم و توریم است

3. They construct it in the sense of developing a conception of the real as being the refractory limit of their own actions.
[ترجمه ترگمان]آن ها آن را به مفهوم توسعه مفهوم واقعیت به عنوان محدودیت refractory اعمال خود می سازند
[ترجمه گوگل]آنها آن را به معنای توسعه یک مفهوم واقعی به عنوان محدود کننده مقاوم در برابر اقدامات خود ساخته اند

4. Augustine's world had still contained blocks refractory to the light of the gospel.
[ترجمه ترگمان]دنیای سنت آگوستین هنوز دارای موانعی بر سر راه نور بشارت مسیح بوده است
[ترجمه گوگل]جهان آگوستین هنوز دارای بلوک های مقاوم در برابر انجیل بود

5. Poor hand hygiene by medical staff is particularly refractory to change and should be subject to constant observation and correction.
[ترجمه ترگمان]بهداشت دستی ضعیف توسط کارکنان پزشکی به خصوص برای تغییر مقاوم است و باید در معرض دید ثابت و اصلاح قرار گیرد
[ترجمه گوگل]بهداشت دهان و دندان توسط کارکنان پزشکی به ویژه در معرض تغییرات قرار می گیرد و باید به طور منظم بررسی و تصحیح شود

6. Monamine oxidase inhibitors are used occasionally in migraine patients who are refractory to other prophylactic drugs.
[ترجمه ترگمان]بازدارنده های مونو آمین اکسیدی، گاهی در بیماران میگرن مورد استفاده قرار می گیرند که به دیگر داروهای prophylactic refractory
[ترجمه گوگل]مهار کننده های مونامین اکسیداز گاهی اوقات در بیماران مبتلا به میگرن مورد استفاده قرار می گیرند که مقاوم به سایر داروهای پیشگیرانه هستند

7. In addition, H pylori eradication speeds up ulcer healing and is associated with healing of previously refractory ulcers.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ریشه کنی اچ آل pylori بهبود زخم را افزایش داده و همراه با ترمیم زخم refractory قبلی است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ریشه کن سازی هلیکوباکتر پیلوری سرعت زخم را بهبود می بخشد و با بهبود زخم های قبلی مقاوم می شود

8. Even so, I felt by no means certain that the elders would be able to prevent their refractory warriors from attacking us after dark.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، به هیچ وجه مطمئن نبودم که بزرگ ترها می توانند از جنگ refractory جلوگیری کنند و بعد از تاریکی به ما حمله کنند
[ترجمه گوگل]با این حال، من به هیچ وجه مطمئن نیستم که بزرگان قادر به جلوگیری از جنگجویان مقاوم از حمله به ما پس از تاریکی

9. The tale of Gormenghast requires a large number of refractory animals, few of them capable of taking direction.
[ترجمه ترگمان]داستان of به تعداد زیادی از حیوانات refractory نیاز دارد که تعداد کمی از آن ها قادر به هدایت مسیر هستند
[ترجمه گوگل]داستان Gormenghast نیاز به تعداد زیادی از حیوانات مقاوم، تعداد کمی از آنها قادر به گرفتن جهت

10. The brief time taken for this re-polarisation is the refractory period.
[ترجمه ترگمان]زمان کوتاه برای این re دوره refractory است
[ترجمه گوگل]زمان کوتاهی برای این قطبش مجدد، دوره ی مقاوم است

11. Dongtai Yellow Sea Refractories Plant is a specialized enterprise for manufacturing advanced refractories.
[ترجمه ترگمان]نیروگاه refractories دریای زرد یک شرکت تخصصی برای تولید مواد نسوز پیشرفته است
[ترجمه گوگل]شرکت Dongtai Refractories Factory یک شرکت تخصصی برای تولید فرآورده های پیشرفته است

12. Castable refractories reinforced with steel fibers can make the toughness of furnace lining and its thermal shock-resistant property raised and improved obviously, and its service life prolonged.
[ترجمه ترگمان]مواد نسوز آهن تقویت شده با الیاف فلزی می تواند سختی آستر کوره و ویژگی مقاوم در برابر شوک حرارتی آن را افزایش داده و به طور واضح بهبود یابد و عمر خدماتی آن تمدید شود
[ترجمه گوگل]نسوزهای مقاوم در برابر فولاد تقویت شده با الیاف فولادی می توانند چقرمگی پوشش کوره را افزایش دهند و املاح مقاوم در برابر شوک حرارتی به طور چشمگیری افزایش یافته و بهبود یافته و عمر آن طولانی تر می شود

13. Coal, coal, pig iron, the quality of refractories and other products have also been further improved.
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ، زغال سنگ، آهن خوک، کیفیت مواد نسوز و محصولات دیگر نیز بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]زغال سنگ، ذغال سنگ، آهن چدن، کیفیت نسوز و سایر محصولات نیز بهبود یافته است

14. The refractories have dense matrix and a little amount of pores.
[ترجمه ترگمان]مواد نسوز ماتریس متراکم و مقدار کمی از منافذ دارند
[ترجمه گوگل]مواد نسوز دارای ماتریس متراکم و مقدار کمی منافذ هستند

15. Tt is necessary to select refractories carefully in order to meet the requirements for high temperature hot blast and long life of hot blast stove.
[ترجمه ترگمان]Tt برای انتخاب مواد نسوز به دقت به منظور برآورده کردن الزامات مورد نیاز برای انفجار داغ درجه حرارت بالا و عمر طولانی اجاق گاز داغ ضروری است
[ترجمه گوگل]Tt لازم است برای انتخاب مواد نسوز به دقت به منظور رعایت شرایط مورد نیاز برای انفجار داغ داغ و عمر طولانی اجاق گاز انفجاری


کلمات دیگر: