ناهمکاری، ناهماهنگی (با دیگران)، تشتت، پریشانی، عدم همکاری
noncooperation
ناهمکاری، ناهماهنگی (با دیگران)، تشتت، پریشانی، عدم همکاری
انگلیسی به فارسی
عدم همکاری
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: noncooperative (adj.), noncooperator (n.)
مشتقات: noncooperative (adj.), noncooperator (n.)
• (1) تعریف: refusal to cooperate.
• (2) تعریف: refusal to cooperate with or obey a government, as in acts of civil disobedience.
• lack of cooperation, absence of team work, lack of group effort
non-cooperation is a way of protesting in which you do not do any work apart from the work that you are officially required to do.
non-cooperation is a way of protesting in which you do not do any work apart from the work that you are officially required to do.
جملات نمونه
1. A strike is unlikely, but some forms of non-cooperation are being considered.
[ترجمه ترگمان]یک اعتصاب بعید به نظر می رسد، اما برخی اشکال عدم هم کاری در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]اعتصاب بعید است، اما برخی از اشکال عدم همکاری در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]اعتصاب بعید است، اما برخی از اشکال عدم همکاری در نظر گرفته می شود
2. Non-cooperation and civil disobedience, as Gandhi understands them, can not be construed as a coercive threat in this sense.
[ترجمه ترگمان]عدم هم کاری و نافرمانی مدنی، همانطور که گاندی آن ها را درک می کند، نمی تواند به عنوان یک تهدید اجباری در این مفهوم تعبیر شود
[ترجمه گوگل]عدم همکاری و نافرمانی مدنی، همانطور که گاندی آنها را درک می کند، نمی تواند به عنوان یک تهدید قانونی در این رابطه تفسیر شود
[ترجمه گوگل]عدم همکاری و نافرمانی مدنی، همانطور که گاندی آنها را درک می کند، نمی تواند به عنوان یک تهدید قانونی در این رابطه تفسیر شود
3. This was true civil disobedience rather than mere non-co-operation.
[ترجمه ترگمان]این نافرمانی مدنی واقعی بجای عدم هم کاری صرف بود
[ترجمه گوگل]این نافرمانی مدنی واقعی بود، نه صرفا عدم همکاری
[ترجمه گوگل]این نافرمانی مدنی واقعی بود، نه صرفا عدم همکاری
4. In Parliament there was non-cooperation that became almost a guerrilla war between the parties.
[ترجمه ترگمان]در پارلمان، عدم هم کاری وجود داشت که تقریبا یک جنگ چریکی بین طرفین بود
[ترجمه گوگل]در پارلمان عدم همکاری وجود داشت که تقریبا یک جنگ چریکی میان احزاب بود
[ترجمه گوگل]در پارلمان عدم همکاری وجود داشت که تقریبا یک جنگ چریکی میان احزاب بود
5. Non-cooperation is treated as contempt of court.
[ترجمه ترگمان]عدم هم کاری به عنوان تحقیر دادگاه تلقی می شود
[ترجمه گوگل]عدم همکاری به عنوان تحقیر از دادگاه رفتار می شود
[ترجمه گوگل]عدم همکاری به عنوان تحقیر از دادگاه رفتار می شود
6. Union sources thought last night that an all-out strike was unlikely, although various forms of non-co-operation might be considered.
[ترجمه ترگمان]منابع اتحادیه دیشب فکر کردند که یک اعتصاب همه جانبه بعید است، اگرچه اشکال مختلفی از عدم هم کاری ممکن است در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]منابع اتحادیۀ اروپا شب گذشته اعلام کردند که یک اعتصاب همه جانبه بعید است، اگر چه ممکن است اشکال مختلف عدم همکاری در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]منابع اتحادیۀ اروپا شب گذشته اعلام کردند که یک اعتصاب همه جانبه بعید است، اگر چه ممکن است اشکال مختلف عدم همکاری در نظر گرفته شود
7. Obliged to seize the initiative, he announced in 1920 his first campaign of mass non-co-operation.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۱۹۲۰ اولین فعالیت خود در زمینه عدم هم کاری گسترده را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد ابتکار عمل را به دست بگیرد، او در سال 1920 اولین کمپین خود را از عدم همکاری جمعی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد ابتکار عمل را به دست بگیرد، او در سال 1920 اولین کمپین خود را از عدم همکاری جمعی اعلام کرد
8. Both non-cooperation and civil disobedience imply some form of resistance to unjust laws, and could result in imprisonment for those involved.
[ترجمه ترگمان]هم عدم هم کاری و هم نافرمانی مدنی نشان دهنده نوعی مقاومت در برابر قوانین ناعادلانه است و می تواند منجر به حبس برای افراد درگیر شود
[ترجمه گوگل]هر دو عدم همکاری و نافرمانی مدنی به نوعی مقاومت در برابر قوانین غیرمنصفانه منجر می شود و می تواند منجر به زندانی شدن افراد متعهد شود
[ترجمه گوگل]هر دو عدم همکاری و نافرمانی مدنی به نوعی مقاومت در برابر قوانین غیرمنصفانه منجر می شود و می تواند منجر به زندانی شدن افراد متعهد شود
9. Probably Sukarno's renunciation of non-cooperation did ensure a less severe fate for him.
[ترجمه ترگمان]احتمالا چشم پوشی s از عدم هم کاری، سرنوشت severe برای او را تضمین کرد
[ترجمه گوگل]شاید انکار سارارنو از عدم همکاری، سرنوشت کمتری را برای او فراهم کرد
[ترجمه گوگل]شاید انکار سارارنو از عدم همکاری، سرنوشت کمتری را برای او فراهم کرد
10. In the case that the retailers have a noncooperation game with the bank, the paper studies the bank′s loan to value design when the mortgage commodity′s disposal price is no more than its storage one.
[ترجمه ترگمان]در این مورد که خرده فروشان یک بازی noncooperation با بانک دارند، این مقاله به بررسی وام bank's به طراحی ارزش می پردازد که قیمت خرید وام مسکن بیش از ذخیره سازی آن نیست
[ترجمه گوگل]در صورتی که خرده فروشان بازی های غیر رقابتی با بانک داشته باشند، این مقاله وام بانکی را برای ارزش گذاری طراحی می کند زمانی که قیمت وثیقه کالای وام مسکن بیشتر از ذخیره سازی آن نیست
[ترجمه گوگل]در صورتی که خرده فروشان بازی های غیر رقابتی با بانک داشته باشند، این مقاله وام بانکی را برای ارزش گذاری طراحی می کند زمانی که قیمت وثیقه کالای وام مسکن بیشتر از ذخیره سازی آن نیست
11. non-violence implies voluntary submission to the penalty for noncooperation with evil.
[ترجمه ترگمان]عدم خشونت حاکی از تسلیم داوطلبانه در برابر مجازات اعدام با شیطان است
[ترجمه گوگل]عدم خشونت مستلزم اعطای داوطلبانه به مجازات برای عدم همکاری با شرارت است
[ترجمه گوگل]عدم خشونت مستلزم اعطای داوطلبانه به مجازات برای عدم همکاری با شرارت است
12. However, because of this discussion itself is a reflection in the field of theories, of "a period of social disorder", hence at times it was laughed as "cooperator's noncooperation ".
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل این بحث، خود انعکاسی در زمینه تئوری ها، \"یک دوره اختلال اجتماعی\" است، از این رو گاهی به عنوان \"noncooperation s\" می خندید
[ترجمه گوگل]با این حال، به دلیل این بحث خود، بازتابی در زمینه نظریه ها، 'دوره ای از اختلال اجتماعی' است، از این رو بارها به عنوان 'عدم همکاری' همکار خندید
[ترجمه گوگل]با این حال، به دلیل این بحث خود، بازتابی در زمینه نظریه ها، 'دوره ای از اختلال اجتماعی' است، از این رو بارها به عنوان 'عدم همکاری' همکار خندید
13. Results of numerical analysis indicate that the opportunistic network coding cooperation is with better performance than traditional user cooperation and noncooperation approach.
[ترجمه ترگمان]نتایج تجزیه و تحلیل عددی نشان می دهد که هم کاری کدگذاری شبکه فرصت طلبانه، عملکرد بهتری نسبت به رویکرد مشارکتی و رویکرد noncooperation دارد
[ترجمه گوگل]نتایج تجزیه و تحلیل عددی نشان می دهد که همکاری برنامه نویسی فرصت های شغلی با عملکرد بهتر نسبت به روش سنتی همکاری و عدم همکاری است
[ترجمه گوگل]نتایج تجزیه و تحلیل عددی نشان می دهد که همکاری برنامه نویسی فرصت های شغلی با عملکرد بهتر نسبت به روش سنتی همکاری و عدم همکاری است
14. Non - violence implies voluntary submission to the penalty for noncooperation with evil.
[ترجمه ترگمان]عدم خشونت به معنای تسلیم داوطلبانه در برابر مجازات اعدام با شیطان است
[ترجمه گوگل]عدم خشونت مستلزم ارسال داوطلبانه به مجازات برای عدم همکاری با شرارت است
[ترجمه گوگل]عدم خشونت مستلزم ارسال داوطلبانه به مجازات برای عدم همکاری با شرارت است
کلمات دیگر: