کلمه جو
صفحه اصلی

ornamented


آراسته، مزین، زینت شده

انگلیسی به فارسی

اراسته،مزین،زینت شده


انگلیسی به انگلیسی

• decorated, embellished, having ornamentation
if something is ornamented with attractive objects or patterns, it is decorated with them.

جملات نمونه

1. a hat ornamented with pearls
کلاه تزیین شده با مروارید

2. It had a high ceiling, ornamented with plaster fruits and flowers.
[ترجمه ترگمان]سقف بلندی داشت که آراسته به میوه های گچ و گل تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]این یک سقف بالایی داشت که با میوه ها و گل های گچ ساخته می شد

3. The desk was ornamented with many carvings.
[ترجمه ترگمان]میز با carvings بسیار تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]میز با تزئینات بسیاری تزئین شده بود

4. She ornamented her dress with lace.
[ترجمه ترگمان]لباسش را با توری زینت داده بود
[ترجمه گوگل]او لباس خود را با توری تزئین کرد

5. She ornamented her letters with little drawings in the margin.
[ترجمه ترگمان]تمام نامه هایش را با نقاشی های کوچک که در حاشیه قرار داشت زینت داده بود
[ترجمه گوگل]او نامه هایش را با حاشیه های کوچک نقاشی کرد

6. The corners of the enclosure were ornamented by sculptured funerary lions devouring stags.
[ترجمه ترگمان]گوشه و کنار این محوطه پر از مجسمه مصلوب مسیح بود که گوزن های نر را می بلعد
[ترجمه گوگل]گوشه های محوطه توسط شیرهای زرق و برق دار تزئین شده است

7. This means that the building is, however richly ornamented, a simple hall.
[ترجمه ترگمان]این بدان معناست که ساختمان با هر حال تزیین شده و تالار ساده ای دارد
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که ساختمان، با وجود غنی تزئین شده، یک سالن ساده است

8. Her white satin dress was ornamented with silver beads and hearts of pearl.
[ترجمه ترگمان]لباس ساتن سفید او با دانه های نقره و قلب مرواریدی تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]لباس سفید ساتن با دانه های نقره ای و قلب مروارید تزئین شده بود

9. The muslin gown was ornamented with knitted work crossing the shoulder.
[ترجمه ترگمان]پیراهن چیت بر روی شانه گلدوزی شده بود
[ترجمه گوگل]لباس مجلسی با کار بافتنی از طریق شانه تزئین شده بود

10. Sometimes the blades were elaborately ornamented.
[ترجمه ترگمان]گاه the آراسته بودند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات تیغه ها به صورت دقیق تزئین شده اند

11. Each Gospel begins with a richly ornamented page in which the opening words of the text are submerged by the decoration.
[ترجمه ترگمان]هر انجیل با یک صفحه مزین شده آغاز می شود که در آن کلمات آغازین متن به وسیله تزیین مستغرق می شوند
[ترجمه گوگل]هر انجیل با یک صفحه ای غنی از تزئینات آغاز می شود که در آن کلمات باز متن را زیر دکوراسیون فرو می ریزند

12. The buttresses themselves became larger, heavier and richly ornamented with carving and panelling.
[ترجمه ترگمان]پشت بنده ای پشت پشت آن ها بزرگ تر و سنگین تر و مزین به کنده کاری و panelling شده بود
[ترجمه گوگل]بافت های خود را بزرگتر، سنگین تر و غنی تر با حکاکی و پانل تزئین نمودند

13. The dorsal fin is ornamented with these two colours.
[ترجمه ترگمان]باله پشتی مزین به این دو رنگ است
[ترجمه گوگل]باله های پشتی با این دو رنگ تزئین شده اند

14. The lower quarterings are ornamented with the heraldic devices of the royal family.
[ترجمه ترگمان]The پایینی مزین به وسایل heraldic مخصوص خانواده سلطنتی است
[ترجمه گوگل]ردیف های پایین تر با دستگاه های قهرمانانه خانواده سلطنتی تزئین شده اند

15. A large jug and basin, charmingly ornamented with a design of blue ribbon, was its centre-piece.
[ترجمه ترگمان]کوزه و لگن بزرگی که بسیار زیبا بود با طرح روبان آبی آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]کوزه بزرگ و حوضچه ای که با طراحی روبان آبی تزئین شده بود، بخش مرکزی آن بود

پیشنهاد کاربران

ornamented ( موسیقی )
واژه مصوب: تزیین‏شده
تعریف: ویژگی آنچه تزیین شده باشد


کلمات دیگر: