شهر هلسینکی (پایتخت کشور فنلاند)
helsinki
شهر هلسینکی (پایتخت کشور فنلاند)
انگلیسی به فارسی
شهر هلسینکی (پایتخت کشور فنلاند)
helsinki
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the seaport capital of Finland.
• capital city of finland
helsinki is the capital of finland and its largest city. population: 498,000 (1991).
helsinki is the capital of finland and its largest city. population: 498,000 (1991).
جملات نمونه
1. You had better travel to Helsinki tomorrow.
[ترجمه ترگمان] فردا باید به \"Helsinki\" سفر کنی
[ترجمه گوگل]شما فردا به هلسینکی سفر می کنید
[ترجمه گوگل]شما فردا به هلسینکی سفر می کنید
2. Helsinki was full of pious declarations about the inviolability of borders and non-interference in internal affairs.
[ترجمه ترگمان]هلسینکی پر از اعلامیه های مذهبی درباره حرمت مرزها و عدم مداخله در امور داخلی بود
[ترجمه گوگل]هلسینکی با اعلامیه های مودبانه در مورد آسیب پذیری مرزها و عدم دخالت در امور داخلی پر شده بود
[ترجمه گوگل]هلسینکی با اعلامیه های مودبانه در مورد آسیب پذیری مرزها و عدم دخالت در امور داخلی پر شده بود
3. Leiser had to make do with Helsinki, where other record companies also sent representatives.
[ترجمه ترگمان]Leiser باید این کار را با هلسینکی انجام دهد، در حالی که شرکت های ضبط دیگر نیز نمایندگانی را به هلسینکی فرستاده بودند
[ترجمه گوگل]لیزر مجبور شد با هلسینکی کار کند، جایی که شرکت های ضبط دیگر نیز نمایندگان را فرستادند
[ترجمه گوگل]لیزر مجبور شد با هلسینکی کار کند، جایی که شرکت های ضبط دیگر نیز نمایندگان را فرستادند
4. The Helsinki summit, arranged at very short notice, dealt almost exclusively with the specific issue of a major regional conflict.
[ترجمه ترگمان]اجلاس هلسینکی، که با توجه بسیار کوتاهی ترتیب داده شده بود، تقریبا به طور انحصاری با مساله خاص یک مناقشه بزرگ منطقه ای برخورد کرد
[ترجمه گوگل]نشست هلسینکی، که در اطلاعیه بسیار کوتاهی تنظیم شده بود، تقریبا به طور انحصاری با موضوع خاص یک درگیری عمده منطقه ای برخورد کرد
[ترجمه گوگل]نشست هلسینکی، که در اطلاعیه بسیار کوتاهی تنظیم شده بود، تقریبا به طور انحصاری با موضوع خاص یک درگیری عمده منطقه ای برخورد کرد
5. The envelope was postmarked Helsinki.
[ترجمه ترگمان] اون پاکت پست تو \"Helsinki\" بود
[ترجمه گوگل]پاکت نامه هلسینکی پستی بود
[ترجمه گوگل]پاکت نامه هلسینکی پستی بود
6. In a staggeringly short time Helsinki has emerged as the centre of the next big technological revolution.
[ترجمه ترگمان]هلسینکی در زمان کوتاهی به عنوان مرکز انقلاب تکنولوژیک بزرگ بعدی ظاهر شد
[ترجمه گوگل]هلسینکی در دوران بسیار شگفت انگیزی به عنوان مرکز انقلاب تکنولوژیکی بعدی ظهور کرده است
[ترجمه گوگل]هلسینکی در دوران بسیار شگفت انگیزی به عنوان مرکز انقلاب تکنولوژیکی بعدی ظهور کرده است
7. Ironically enough it was Helsinki which introduced the change.
[ترجمه ترگمان]از قضا آن وقت هلسینکی بود که تغییر را معرفی کرد
[ترجمه گوگل]به طرز وحشیانه ای، این هلسینکی بود که تغییر را معرفی کرد
[ترجمه گوگل]به طرز وحشیانه ای، این هلسینکی بود که تغییر را معرفی کرد
8. You applied for a visa in Helsinki and had it in two days.
[ترجمه ترگمان]شما درخواست ویزا در هلسینکی را درخواست کردید و در عرض دو روز این کار را انجام دادید
[ترجمه گوگل]شما برای گرفتن ویزا در هلسینکی درخواست کردید و در دو روز آن را داشتید
[ترجمه گوگل]شما برای گرفتن ویزا در هلسینکی درخواست کردید و در دو روز آن را داشتید
9. I don't know when I'm returning home to Helsinki.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم چه وقت به خانه باز می گردم
[ترجمه گوگل]من نمی دانم زمانی که من به خانه هلسینکی می روم
[ترجمه گوگل]من نمی دانم زمانی که من به خانه هلسینکی می روم
10. Nokia, based in Espoo near Helsinki, employs 130,000 people worldwide.
[ترجمه ترگمان]نوکیا، مستقر در Espoo در نزدیکی هلسینکی، ۱۳۰۰۰۰ نفر را در سراسر جهان به کار گرفته است
[ترجمه گوگل]نوکیا، مستقر در اسپو در نزدیکی هلسینکی، 130،000 نفر در سراسر جهان را استخدام می کند
[ترجمه گوگل]نوکیا، مستقر در اسپو در نزدیکی هلسینکی، 130،000 نفر در سراسر جهان را استخدام می کند
11. An award ceremony will be given in Helsinki on June
[ترجمه ترگمان]مراسم اعطای جایزه در ماه ژوئن در هلسینکی برگزار خواهد شد
[ترجمه گوگل]مراسم اهدای جایزه در ماه ژوئن در هلسینکی داده خواهد شد
[ترجمه گوگل]مراسم اهدای جایزه در ماه ژوئن در هلسینکی داده خواهد شد
12. The President made a statement at the windup of the summit in Helsinki.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور در نشست summit در هلسینکی بیانیه ای صادر کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در پایان نشست در هلسینکی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور در پایان نشست در هلسینکی اعلام کرد
13. These entered service in November 1995 and have now operated over 000 revenue service trips between Helsinki and Turku.
[ترجمه ترگمان]این افراد در نوامبر سال ۱۹۹۵ وارد خدمات شدند و اکنون بیش از ۲۰۰۰ سفر خدماتی بین هلسینکی و Turku انجام داده اند
[ترجمه گوگل]این سرویس در نوامبر سال 1995 وارد شده و در حال حاضر بیش از 000 سفر خدمت به مسافرت بین هلسینکی و تورکو انجام داده است
[ترجمه گوگل]این سرویس در نوامبر سال 1995 وارد شده و در حال حاضر بیش از 000 سفر خدمت به مسافرت بین هلسینکی و تورکو انجام داده است
14. Coe, on the other hand, is getting away from it all with a weeks holiday in Helsinki.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، کویی در حال دور شدن از آن با تعطیلی چند هفته ای در هلسینکی است
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر Coe از تعطیلات هفته ها در هلسینکی دور می شود
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر Coe از تعطیلات هفته ها در هلسینکی دور می شود
کلمات دیگر: