کلمه جو
صفحه اصلی

liberalisation

انگلیسی به فارسی

آزادسازی، ازاد کردن، ترقیخواه کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act or process of making liberal; act or process of becoming liberal (also liberalization)

جملات نمونه

1. The new directive reflects President Mohammad Khatami's liberalisation programme.
[ترجمه ترگمان]این دستور جدید نشان دهنده برنامه آزادسازی رئیس جمهور محمد خاتمی است
[ترجمه گوگل]این دستورالعمل جدید نشان دهنده برنامه آزادسازی رئیس جمهور محمد خاتمی است

2. They say they can not prove the liberalisation of trade and capital flows has caused the decline in progress.
[ترجمه ترگمان]آن ها می گویند که نمی توانند ثابت کنند که آزادسازی تجارت و جریان های سرمایه باعث کاهش پیشرفت شده است
[ترجمه گوگل]آنها می گویند که نمی توانند لیبرالیزاسیون تجارت را ثابت کنند و جریان سرمایه ناشی از روند پیشرفت است

3. The limits of liberalisation were set by the faction within the party which held power.
[ترجمه ترگمان]محدوده آزادسازی توسط جناح درون حزبی که قدرت را در دست داشت تعیین شد
[ترجمه گوگل]محدودیت های آزاد سازی توسط جناح در حزب که قدرت را تشکیل داد، تعیین شد

4. Recently this liberalisation of trade has been checked, or at least slowed, by a whole series of actions.
[ترجمه ترگمان]اخیرا این آزادسازی تجارت بررسی شده است، یا حداقل با یک سری اقدامات، کند شده است
[ترجمه گوگل]به تازگی این لیبرالیزه شدن تجارت توسط مجموعه ای از اقدامات بررسی و یا حداقل کاهش یافته است

5. Liberalisation and democratisation were not so much of intrinsic value as of practical value for the reformist-minded leadership.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی و دموکراسی به اندازه ارزش عملی رهبری اصلاح طلب، ارزش ذاتی نداشت
[ترجمه گوگل]لیبرالیزاسیون و دموکراتیزه کردن ارزش های اساسی از ارزش عملی برای رهبری اصلاح طلب نیست

6. The main effect of liberalisation was to sharpen the edge of peasant discontent.
[ترجمه ترگمان]تاثیر عمده آزادسازی، تیز کردن لبه نارضایی روستایی بود
[ترجمه گوگل]اثر اصلی آزاد سازی، تضعیف لبه نارضایتی دهقانان بود

7. The liberalisation of those rules since Ridge has affected procedures attendant upon the grant of a licence.
[ترجمه ترگمان]آزاد سازی این قوانین از زمان ریج، دستورالعمل های مربوط به دریافت مجوز را تحت تاثیر قرار داده است
[ترجمه گوگل]آزادسازی این قوانین از زمان رج در پروسه های مربوط به صدور مجوز تاثیر گذاشته است

8. As financial liberalisation proceeds, competition among the foreign houses will intensify.
[ترجمه ترگمان]با درآمد آزادسازی مالی، رقابت در بین خانه های خارجی تشدید خواهد شد
[ترجمه گوگل]با در نظر گرفتن آزادسازی مالی، رقابت میان خانه های خارجی تشدید خواهد شد

9. Launching a new round of trade liberalisation talks after the failure of the Seattle summit remains a high priority for both sides.
[ترجمه ترگمان]راه اندازی دور جدیدی از آزادسازی تجاری پس از شکست نشست سیاتل، اولویت بالایی برای هر دو طرف باقی می ماند
[ترجمه گوگل]پس از شکست نشست سیاتل، راه اندازی یک دور جدید از مذاکرات تجاری آزادسازی، یکی از اولویت های مهم برای هر دو طرف است

10. Even recent liberalisation has failed to dispel deep-seated suspicions that discrimination still lurks beneath the surface.
[ترجمه ترگمان]حتی آزادسازی اخیر نیز نتوانسته است تردیدها را برطرف کند که تبعیض هنوز زیر سطح پنهان است
[ترجمه گوگل]حتی آزادسازی اخیر نیز ناکام مانده است که سوء ظن های عمیق در مورد این که تبعیض هنوز در زیر سطح قرار دارد

11. Drastic, unprepared liberalisation can lead to economic chaos, as in the Ivory Coast in 198
[ترجمه ترگمان]آزاد سازی شدید و شدید می تواند منجر به هرج و مرج اقتصادی شود، مانند ساحل عاج در ۱۹۸
[ترجمه گوگل]آزاد سازی شدید و غیر قابل پیش بینی می تواند به هرج و مرج اقتصادی منجر شود، همانطور که در ساحل عاج در سال 1982 است

12. Further, it envisages the liberalisation of cross-border mail, international mail and direct mail.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آزاد سازی پست مرزی، پست بین المللی و پست مستقیم را در نظر دارد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آن را فراهم می کند آزاد سازی نامه های بین المللی، پست بین المللی و ایمیل مستقیم

13. But aspect of India's experience after trade liberalisation did not conform to what researchers had expected.
[ترجمه ترگمان]اما جنبه تجربه هند بعد از آزادسازی تجاری با آنچه که محققان پیش بینی کرده بودند همخوانی نداشت
[ترجمه گوگل]اما جنبه تجربه هند پس از آزادسازی تجارت با آنچه که محققان انتظار داشتند مطابقت نداشتند

14. It promotes the liberalisation of international trade and serves as a forum for multilateral trade negotiations and dispute settlement among its members.
[ترجمه ترگمان]این سازمان آزادسازی تجارت بین المللی را ترویج می کند و به عنوان مجمعی برای مذاکرات تجاری چند جانبه و حل اختلافات در میان اعضایش عمل می کند
[ترجمه گوگل]این امر باعث آزاد سازی تجارت بین المللی می شود و به عنوان یک انجمن برای مذاکرات تجاری چندجانبه و حل اختلاف میان اعضای آن عمل می کند

پیشنهاد کاربران

آزادسازی مراودات


کلمات دیگر: