1- محاصره کردن، دور چیزی را گرفتن، 2- محدود کردن، دست و بال کسی را بستن، بازداری کردن، (شیمی) همین (کلرید قهوه ای رنگ و بلورین به فرمول c34h32n4o4feclکه از خون به دست می آید)
hem in
1- محاصره کردن، دور چیزی را گرفتن، 2- محدود کردن، دست و بال کسی را بستن، بازداری کردن، (شیمی) همین (کلرید قهوه ای رنگ و بلورین به فرمول c34h32n4o4feclکه از خون به دست می آید)
انگلیسی به انگلیسی
• microscopic crystals which appear when a mixture of chemicals and blood are heated (biochemistry)
جملات نمونه
1. They were hemmed in on all sides by the soldiers and the dogs.
[ترجمه ترگمان]سربازان و سگ ها در همه طرف جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها توسط سربازان و سگ ها در همه طرفه ها بودند
[ترجمه گوگل]آنها توسط سربازان و سگ ها در همه طرفه ها بودند
2. Manchester is hemmed in by greenbelt countryside and by housing and industrial areas.
[ترجمه ترگمان]منچستر توسط حومه greenbelt و در مناطق مسکونی و صنعتی محاصره شده است
[ترجمه گوگل]منچستر در حومه شهر سبز و مناطق مسکونی و صنعتی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]منچستر در حومه شهر سبز و مناطق مسکونی و صنعتی مورد استفاده قرار می گیرد
3. He felt he was hemmed in the marriage.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که در ازدواج حلقه محاصره است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که او در ازدواج چسبیده است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که او در ازدواج چسبیده است
4. The market place is hemmed in by shops and banks.
[ترجمه ترگمان]بازار توسط مغازه ها و بانک ها احاطه شده است
[ترجمه گوگل]بازار در مغازه ها و بانک ها تقسیم شده است
[ترجمه گوگل]بازار در مغازه ها و بانک ها تقسیم شده است
5. The company's competitors complain that they are hemmed in by rigid legal contracts.
[ترجمه ترگمان]رقبای شرکت شکایت دارند که آن ها با قراردادهای قانونی سفت و سخت محاصره شده اند
[ترجمه گوگل]رقبای این شرکت شکایت دارند که آنها در قراردادهای قانونی سختگیرانه قرار دارند
[ترجمه گوگل]رقبای این شرکت شکایت دارند که آنها در قراردادهای قانونی سختگیرانه قرار دارند
6. He felt hemmed in by convention.
[ترجمه ترگمان]احساس کرد که در این مجمع محاصره شده است
[ترجمه گوگل]او در کنوانسیون احساس راحتی کرد
[ترجمه گوگل]او در کنوانسیون احساس راحتی کرد
7. She felt hemmed in by all their petty rules and regulations.
[ترجمه ترگمان]او با تمام قوانین و مقررات و مقررات محدود خود را احاطه کرده بود
[ترجمه گوگل]او با تمام قوانین و مقررات دفاعی خود، درهم شکست
[ترجمه گوگل]او با تمام قوانین و مقررات دفاعی خود، درهم شکست
8. The village is hemmed in on all sides by mountains.
[ترجمه ترگمان]این روستا در همه طرف کوه ها احاطه شده است
[ترجمه گوگل]این روستا از طرف دیگر توسط کوه ها پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]این روستا از طرف دیگر توسط کوه ها پوشیده شده است
9. When they reached Oxford Circus, the demonstrators were hemmed in by the police.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به سیرک آکسفورد رسیدند، تظاهرکنندگان توسط پلیس محاصره شدند
[ترجمه گوگل]زمانی که آنها به آکسفورد سیرک رسیدند، تظاهرکنندگان در پلیس شلیک کردند
[ترجمه گوگل]زمانی که آنها به آکسفورد سیرک رسیدند، تظاهرکنندگان در پلیس شلیک کردند
10. The soldiers were hemmed in on all sides.
[ترجمه ترگمان]سربازان در همه طرف جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]سربازان از هر طرف به هم متصل بودند
[ترجمه گوگل]سربازان از هر طرف به هم متصل بودند
11. They hem in the child with endless rules and restrictions.
[ترجمه ترگمان]آن ها با قوانین و محدودیت های بی پایان در کودک سر و کار دارند
[ترجمه گوگل]آنها در کودکی با قوانین و محدودیت های بی حد و حصر روبرو هستند
[ترجمه گوگل]آنها در کودکی با قوانین و محدودیت های بی حد و حصر روبرو هستند
12. From the very start he has been the man in the middle, thwarted in front and hemmed in on the rear.
[ترجمه ترگمان]از همان اول، همان مردی بود که در وسط قرار داشت و در عقب و در عقب او را محاصره کرده بود
[ترجمه گوگل]از همان ابتدا او مردی در وسط بوده است، جلو و در جلو عقب نشسته است
[ترجمه گوگل]از همان ابتدا او مردی در وسط بوده است، جلو و در جلو عقب نشسته است
13. As employees feel themselves hemmed in, they become frustrated and angry.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کارکنان احساس می کنند که در محاصره هستند، عصبانی و عصبانی می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که کارکنان احساس می کنند که خودشان را درگیر می کنند، ناامید و عصبانی می شوند
[ترجمه گوگل]همانطور که کارکنان احساس می کنند که خودشان را درگیر می کنند، ناامید و عصبانی می شوند
14. Corbett felt hemmed in by the sheer frustration of the task assigned him.
[ترجمه ترگمان]Corbett احساس کرد که از درماندگی شدید کاری که به او محول شده است محاصره شده است
[ترجمه گوگل]کوربت در اثر سرخوردگی وحشیانه وظیفه ای که او را به عهده داشت، احساس می کرد
[ترجمه گوگل]کوربت در اثر سرخوردگی وحشیانه وظیفه ای که او را به عهده داشت، احساس می کرد
15. What the tourists come to see is a raised dais of grass hemmed in by a retaining wall.
[ترجمه ترگمان]چیزی که توریست ها به دیدن آن می آیند یک سکوی بلند از چمن است که در کنار دیوار حایل است
[ترجمه گوگل]آنچه که گردشگران به دیدن می آیند، یک گلدان سبز چمنزار است که توسط یک دیوار حائل به هم متصل است
[ترجمه گوگل]آنچه که گردشگران به دیدن می آیند، یک گلدان سبز چمنزار است که توسط یک دیوار حائل به هم متصل است
پیشنهاد کاربران
�To surround and enclose someone or something:�Tall mountains hemmed in the valley
کلمات دیگر: