کلمه جو
صفحه اصلی

non performance


عدم اجرا قانون ـ فقه : عدم اجرا

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of performance.

• avoidance of carrying out a specific duty, defective execution of an action
lack of execution; lack of function

جملات نمونه

1. By this conditional statement, Edward clearly referred to the non-performance of the territorial clauses of the 1259 treaty.
[ترجمه ترگمان]در این بیانیه مشروط، ادوارد به وضوح به عدم اجرای بنده ای قلمرویی در پیمان ۱۲۵۹ اشاره کرد
[ترجمه گوگل]ادوارد با این اظهار شرطی به وضوح به عدم اجرایی بند ارزیابی معاهده 1259 اشاره کرد

2. For these reasons international trade entails a greater risk of non-performance of a contract and non-payment on completion.
[ترجمه ترگمان]به این دلایل، تجارت بین المللی مستلزم ریسک بیشتر عدم عملکرد یک قرارداد و عدم پرداخت در تکمیل است
[ترجمه گوگل]به همین علت، تجارت بین المللی مستلزم خطر بیشتر عدم اجرای قرارداد و عدم پرداخت پس از اتمام است

3. Nonperformance carries out " Laolai element " be in fair below shown effect, will be short of for credit break pay tremendous society trustful cost.
[ترجمه ترگمان]nonperformance نشان می دهد که \"عنصر Laolai\" در زیر تاثیر نشان داده شده، کوتاه خواهد بود، اما کمبود اعتبار و هزینه اعتماد به جامعه بسیار کم خواهد بود
[ترجمه گوگل]عدم انجام 'عنصر لائولایی' را در اثر منصفانه در زیر نشان داده می شود، کوتاه تر از آن است که هزینه های اعتباری عظیم جامعه را از دست بدهد

4. Promises may get thee friends, but nonperformance will turn then into enemies.
[ترجمه ترگمان]قول می دهد که دوستان تو را بگیرد، اما nonperformance به دشمنان تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]وعده می تواند دوستان شما را به دست بیاورد، اما ناتوانی پس از آن به دشمنان تبدیل خواهد شد

5. If nonperformance family planning, this day perhaps can come 4 years ahead of schedule.
[ترجمه ترگمان]اگر تنظیم خانواده nonperformance، این روز ممکن است ۴ سال جلوتر از برنامه باشد
[ترجمه گوگل]اگر برنامه ریزی ناکافی از خانواده، این روز شاید شاید 4 سال پیش از برنامه ریزی باشد

6. A computer instruction requiring nonperformance of what normally might be executed, i. e, not to be executed.
[ترجمه ترگمان]یک دستورالعمل کامپیوتری که مستلزم nonperformance از چیزی است که معمولا ممکن است اجرا شود، i e، نباید اجرا شود
[ترجمه گوگل]دستورالعمل های کامپیوتری که نیازمند عدم اجرای آنچه که معمولا انجام می شود، می باشد نه، اعدام نمی شود

7. Promises may get thee friends, but nonperformance will turn them into enemies.
[ترجمه ترگمان]قول می دهد که دوستان تو را بگیرد، اما nonperformance آن ها را به دشمنان تبدیل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]وعده ها ممکن است دوستان شما را به دست بیاورند، اما ناتوانی آنها را به دشمنان تبدیل خواهد کرد

8. The penalty for nonperformance of contract is heavy.
[ترجمه ترگمان]مجازات برای nonperformance قرارداد سنگین است
[ترجمه گوگل]مجازات عدم انجام قرارداد سنگین است

9. If significant traffic demand manages nonperformance, will affect the further progress of Beijing.
[ترجمه ترگمان]اگر تقاضای ترافیک قابل توجه، nonperformance را مدیریت کند، پیشرفت بعدی پکن را تحت تاثیر قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]اگر تقاضای ترافیک قابل توجهی ناکارآمدی را مدیریت کند، بر پیشرفت بیشتر پکن تاثیر خواهد گذاشت

10. Should adopt to the person of nonperformance debt trade limitative measure.
[ترجمه ترگمان]باید خود را به عنوان معیار سنجش میزان بدهی مورد استفاده قرار دهد
[ترجمه گوگل]باید به شخص معیوب محدودیت بازرگانی بدهی غیرمتعارف برسد

11. The wrong structure is indeed a guarantee of nonperformance; it produces friction and frustration, puts the spotlight on the wrong issues, and makes mountains out of trivia.
[ترجمه ترگمان]ساختار نادرست در واقع ضمانت of است؛ اصطکاک و ناامیدی را تولید می کند، کانون توجه را بر مسائل نادرست قرار می دهد و باعث می شود که کوه ها از اطلاعات موجود خارج شوند
[ترجمه گوگل]ساختار اشتباه در واقع تضمین عدم عملکرد است؛ این اصطکاک و سرخوردگی را تولید می کند، مسائل مربوط به اشتباه را برجسته می کند و کوه ها را از چیزهای بی اهمیت می سازد

12. You'll be charge a penalty for your nonperformance of the contract.
[ترجمه ترگمان]شما برای nonperformance قرارداد مجازات خواهید شد
[ترجمه گوگل]برای عدم اجرای قرارداد شما مجازات می شوید

13. Loved, there is no commitment, nonperformance own commitment do and return to rather meet by chance strike while iron is hot to worship.
[ترجمه ترگمان]با وجود علاقه، تعهدی وجود ندارد، تعهد خود به تعهدات خود را انجام می دهد و به جای آن می تواند با ضربه شانسی مواجه شود در حالی که آهن برای عبادت گرم است
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی، هیچ تعهدی، تعهد و عدم تعهد خود، انجام نشده و به اعتصاب احتمالی اعتماد نکنید، در حالی که آهن برای عبادت گرم است

14. LICENSOR's entire liability in all situations involving performance or nonperformance of the Software furnished under this agreement is limited to the correction by LICENSOR of program defects.
[ترجمه ترگمان]کل مسیولیت پذیری در تمام شرایطی که شامل عملکرد یا nonperformance نرم افزاری است که تحت این قرارداد مبله شده اند، به تصحیح خطاهای برنامه محدود می شود
[ترجمه گوگل]مسئولیت کل LICENSOR در تمام شرایطی که شامل عملکرد یا عدم اجرای نرم افزار تحت این موافقتنامه است، محدود به تصحیح LICENSOR از نقص برنامه است


کلمات دیگر: