متفکرانه، افسرده وار
pensively
متفکرانه، افسرده وار
انگلیسی به فارسی
با احتیاط
انگلیسی به انگلیسی
• thoughtfully, musingly, meditatively
جملات نمونه
1. Angela stared pensively out of the window.
[ترجمه ترگمان]آنجلا متفکرانه از پنجره بیرون را نگاه کرد
[ترجمه گوگل]آنجلا از پنجره بیرون نگاه کرد
[ترجمه گوگل]آنجلا از پنجره بیرون نگاه کرد
2. Alice gazed pensively through the wet glass.
[ترجمه ترگمان]آلیس متفکرانه به شیشه خیس نگاه کرد
[ترجمه گوگل]آلیس از طریق شیشه ی مرطوب نگاه کرد
[ترجمه گوگل]آلیس از طریق شیشه ی مرطوب نگاه کرد
3. He gazed pensively at the glass in front of him, lost in thought.
[ترجمه ترگمان]اندیش ناک به آیینه مقابل خود نگریست و غرق در اندیشه شد
[ترجمه گوگل]او در جلوی او شیشه ای پر زرق و برق نگاه کرد، در اندیشه گم شد
[ترجمه گوگل]او در جلوی او شیشه ای پر زرق و برق نگاه کرد، در اندیشه گم شد
4. He gazed pensively out of the window.
[ترجمه ترگمان]از پنجره بیرون را نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او از پنجره به آرامی نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او از پنجره به آرامی نگاه کرد
5. She draws pensively on a Chesterfield Light and takes a sip of her caf é noisette.
[ترجمه ترگمان]او اندیش ناک بر روی یک سبک چسترفیلد خم شد و جرعه ای از کافه خود را نوشید
[ترجمه گوگل]او به طرز شایان توجهی به یک Chesterfield Light می اندازد و یک نوشیدنی از کافه او می گیرد
[ترجمه گوگل]او به طرز شایان توجهی به یک Chesterfield Light می اندازد و یک نوشیدنی از کافه او می گیرد
6. Garton pensively stirred the hotchpotch of his hair.
[ترجمه ترگمان]اندیش ناک و اندیش ناکی the را تکان می داد
[ترجمه گوگل]گارتون به طرز شگفت انگیزی همدردی از موهایش را به هم ریخت
[ترجمه گوگل]گارتون به طرز شگفت انگیزی همدردی از موهایش را به هم ریخت
7. " Oh, me,'said Carrie, pensively. " I wish I could live in such a place. "
[ترجمه ترگمان]Carrie، اندیش ناک گفت: \" آه، من آرزو می کنم کاش می توانستم در چنین جایی زندگی کنم \"
[ترجمه گوگل]'آه، من، گفت:' کری، با احتیاط 'آرزو می کنم که بتوانم در چنین جایی زندگی کنم '
[ترجمه گوگل]'آه، من، گفت:' کری، با احتیاط 'آرزو می کنم که بتوانم در چنین جایی زندگی کنم '
8. Pensively he stared at the painting.
[ترجمه ترگمان]به نقاشی خیره شد
[ترجمه گوگل]او به شدت به نقاشی نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او به شدت به نقاشی نگاه کرد
9. There was the jade-green cockatoo on his orange perch, gazing pensively down the street.
[ترجمه ترگمان]طوطی سبز سبزی روی جایگاه نارنجی رنگش نشسته بود و اندیش ناک به خیابان خیره شده بود
[ترجمه گوگل]کوکتو سبز جید سبز در پرتقال پرتقال خود را نگاه کرد، نگاه کردن به خیال راحت خیابان
[ترجمه گوگل]کوکتو سبز جید سبز در پرتقال پرتقال خود را نگاه کرد، نگاه کردن به خیال راحت خیابان
کلمات دیگر: