کلمه جو
صفحه اصلی

noncommunicable

انگلیسی به انگلیسی

• cannot be communicated

جملات نمونه

1. Considerable global assets have been spent to prevent non-communicable diseases - for example, with major investments to improve the environment.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، سرمایه های قابل توجهی صرف پیش گیری از بیماری های non شده اند - به عنوان مثال، با سرمایه گذاری عمده ای برای بهبود محیط زیست
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از بیماری های غیرمعمول، دارایی های قابل توجه جهانی به عنوان مثال، با سرمایه گذاری های بزرگ برای بهبود محیط زیست صرف شده است

2. In contrast, non-communicable diseases have been virtually ignored by local health departments.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، بیماری های non عملا توسط دپارتمان های بهداشت محلی نادیده گرفته شده اند
[ترجمه گوگل]در مقابل، بیماری های غیر قابل انتقال از طریق بخش های بهداشت محلی تقریبا نادیده گرفته شده است

3. Chronic noncommunicable diseases have spread everywhere, fuelled as they are by universal trends, like rapid unplanned urbanization and the globalization of unhealthy lifestyles.
[ترجمه ترگمان]بیماری های مزمن noncommunicable در همه جا گسترش پیدا کرده اند و به این دلیل است که آن ها با گرایش ها جهانی، مانند شهرنشینی سریع، شهرنشینی و جهانی شدن زندگی ناسالم رشد می کنند
[ترجمه گوگل]بیماری های غیر مؤثر غیرمتعارف در همه جا گسترش یافته اند، که به واسطه ی روندهای جهانی، مانند شهرنشینی سریع غیر برنامه ریزی شده و جهانی سازی شیوه های ناسالم زندگی است

4. However, as women age, noncommunicable diseases become major causes of death and disability, particularly after the age of 45 years.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به عنوان سن زنان، بیماری های قلبی موجب مرگ و معلولیت می شوند، به ویژه بعد از ۴۵ سال
[ترجمه گوگل]با این حال، به عنوان سن زنان، بیماری های غیر مسری به علت عمده مرگ و میر و ناتوانی، به ویژه پس از 45 سالگی تبدیل می شوند

5. Noncommunicable disease mortality among FSU immigrants to Israel is lower than in the population of the Russian Federation.
[ترجمه ترگمان]میزان مرگ و میر ناشی از بیماری در میان مهاجران غیر FSU به اسرائیل کم تر از میزان جمعیت فدراسیون روسیه است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر ناشی از بیماری غیر مؤثر در بین مهاجران FSU به اسرائیل کمتر از جمعیت فدراسیون روسیه است

6. As I said, this high-level meeting on noncommunicable diseases must be a watershed event.
[ترجمه ترگمان]همانطور که گفتم، این جلسه سطح بالا در مورد بیماری های noncommunicable باید یک رویداد watershed باشد
[ترجمه گوگل]همانطور که گفتم، این جلسه در سطح بالا در مورد بیماری های غیر مسری باید یک رویداد حوضه باشد

7. The authors encourage aid agencies to provide more resources and help reduce the impact of noncommunicable chronic diseases.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان سازمان های کمک رسانی را تشویق می کنند تا منابع بیشتری فراهم کنند و به کاهش تاثیر بیماری های مزمن noncommunicable کمک کنند
[ترجمه گوگل]نویسندگان، سازمان های کمک کننده را برای ارائه منابع بیشتر و کمک به کاهش تاثیر بیماری های مزمن غیر مزمن کمک می کنند

8. This year also saw the UN General Assembly address a health problem, for only the second time in history, during its special session on noncommunicable diseases.
[ترجمه ترگمان]امسال نیز مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای دومین بار در تاریخ، در طی نشست ویژه خود درباره بیماری های noncommunicable، یک مشکل بهداشتی را مورد توجه قرار داد
[ترجمه گوگل]در سال جاری نیز مجمع عمومی سازمان ملل متحد در طول یک جلسه ویژه خود در مورد بیماری های غیر مسری، تنها یک بار در تاریخ، مشکل سلامتی را مورد توجه قرار داد

9. This will have to change, especially if we want to reverse the growing burden of noncommunicable diseases.
[ترجمه ترگمان]این باعث تغییر خواهد شد، به خصوص اگر بخواهیم بار رو به رشد بیماری های noncommunicable را معکوس کنیم
[ترجمه گوگل]این باید تغییر کند، به خصوص اگر ما می خواهیم بار رو به رشد بیماری های غیرمخرجی را معکوس کنیم

10. The foundation for the action plan is the global strategy for the prevention and control of noncommunicable diseases (2000), whose aim is to reduce premature mortality and improve quality of life.
[ترجمه ترگمان]پایه و اساس برنامه عملی، استراتژی جهانی پیش گیری و کنترل بیماری های noncommunicable (۲۰۰۰)است که هدف آن کاهش مرگ و میر زود هنگام و بهبود کیفیت زندگی است
[ترجمه گوگل]پایه و اساس برنامه عمل، استراتژی جهانی پیشگیری و کنترل بیماری های غیر مسری است (2000) که هدف آن کاهش مرگ و میر زودرس و بهبود کیفیت زندگی است

11. This new report is a key component of the 2008-2013 Action Plan for the implementation of the WHO Global Strategy on the Prevention and Control of Noncommunicable Diseases.
[ترجمه ترگمان]این گزارش جدید جز کلیدی برنامه اقدام ۲۰۰۸ - ۲۰۱۳ برای اجرای استراتژی جهانی سازمان بهداشت جهانی در پیش گیری و کنترل بیماری های Noncommunicable است
[ترجمه گوگل]این گزارش جدید یک جزء کلیدی از برنامه عملیاتی 2008-2013 برای اجرای استراتژی جهانی سازمان بهداشت جهانی در زمینه پیشگیری و کنترل بیماری های غیر قابل پیشگیری است

12. The report includes details of what proportion of each country's deaths are due to noncommunicable diseases.
[ترجمه ترگمان]این گزارش شامل جزئیاتی درباره میزان تلفات هر کشور به علت بیماری noncommunicable است
[ترجمه گوگل]این گزارش شامل جزئیات مربوط به میزان مرگ و میر در هر کشوری به علت بیماری های غیر قابل پیشگیری است

13. Life-long health promotion and disease prevention activities can prevent or delay the onset of noncommunicable and chronic diseases, such as heart disease, stroke and cancer.
[ترجمه ترگمان]ارتقای سلامت و فعالیت های پیش گیری از بیماری ها می تواند باعث جلوگیری یا تاخیر در شیوع بیماری های مزمن و مزمن نظیر بیماری قلبی، سکته و سرطان شود
[ترجمه گوگل]فعالیتهای پیشگیری از سلامتی در طول عمر و جلوگیری از بیماری ممکن است از ابتلا به بیماری های غیرمخرجی و مزمن مانند بیماری قلبی، سکته مغزی و سرطان جلوگیری یا به تاخیر بیاندازد

14. And finally, we must make the prevention and control of chronic noncommunicable diseases and the improvement of maternal health top priorities on the development agenda.
[ترجمه ترگمان]و در نهایت باید پیش گیری و کنترل بیماری های مزمن noncommunicable و بهبود اولویت های سلامت مادران در دستور کار توسعه را انجام دهیم
[ترجمه گوگل]و در نهایت، ما باید پیشگیری و کنترل بیماری های غیرمخرب مزمن و بهبود اولویت های بهداشت مادران در دستور کار توسعه را انجام دهیم

پیشنهاد کاربران

غیر قابل سرایت


کلمات دیگر: