کلمه جو
صفحه اصلی

non starter


(خودمانی)، رویدادی که روی نمی دهد،طرحی که انجام نمی شود،کار نا انجام، کار یا فکر عبث،بیهوده،کار نشدنی

انگلیسی به انگلیسی

• if you say that a plan or idea is a non-starter, you mean that it has no chance of success; an informal word.
someone or something not likely to succeed; one that drops out of a competition before it starts

جملات نمونه

1. Your proposal is absurd; it's an absolute non-starter.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شما بی معنی است؛ این یک موضوع کام لا غیر معمول است
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شما پوچ است؛ این مطلق غیر استارتر است

2. As a business proposition, it's a non-starter.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک گزاره کسب وکار، یک غیر مبتدی است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک قاعده کسب و کار، این غیر استارتر است

3. The United States is certain to reject the proposal as a non-starter.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده مطمئنا این پیشنهاد را به عنوان یک غیر مبتدی رد می کند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده مطمئنا این پیشنهاد را بعنوان یک غیر استارت رد می کند

4. In its present form the scheme is a non-starter.
[ترجمه ترگمان]در شکل فعلی آن، این طرح غیر مبتدی است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، این طرح غیر استارتر است

5. After six months of work, we eventually wrote the project off as a non-starter.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۶ ماه کار، سرانجام پروژه را به عنوان یک غیر مبتدی نوشتم
[ترجمه گوگل]بعد از شش ماه کار، ما نهایتا پروژه را به عنوان یک استارتر نوشتیم

6. The proposal was a non-starter from the beginning because there was no possibility of funding.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد از ابتدا غیر مبتدی بود، زیرا هیچ امکانی برای تامین بودجه وجود نداشت
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد از ابتدا آغازگر نبود چون امکان بودجه وجود نداشت

7. At the time, this was a nonstarter in Pyongyang.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، این یک nonstarter در پیونگ یانگ بود
[ترجمه گوگل]در آن زمان، این در Pyongyang غیرمولد بود

8. In practice the price obtained will be less than the generating cost, so as a business proposition it is a non-starter.
[ترجمه ترگمان]در عمل، قیمت به دست آمده کم تر از هزینه تولید خواهد بود، بنابراین به عنوان یک گزاره کسب وکار آن یک غیر مبتدی است
[ترجمه گوگل]در عمل قیمت به دست آمده کمتر از هزینه تولید است، به عنوان یک پیشنهاد کسب و کار آن است که بدون استارت

9. In mammals, however, parthenogenesis seems to be a non-starter.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به نظر می رسد که در پستانداران بدون استارتر باشد
[ترجمه گوگل]با این حال، در پستانداران، به نظر می رسد بخشی از فرسودگی غیر استارتر است

10. That would be a nonstarter with Democrats and the White House has backed away from seeking to make it part of a short-term stimulus package.
[ترجمه ترگمان]این یک مصالحه با دموکرات ها خواهد بود و کاخ سفید از تلاش برای تبدیل آن به بخشی از یک بسته محرک کوتاه مدت حمایت کرده است
[ترجمه گوگل]این امر می تواند غیرممکن با دموکرات ها باشد و کاخ سفید از تلاش برای تبدیل آن به بخشی از یک بسته تحریم کوتاه مدت رد شده است

11. Unfortunately, this strategy is a nonstarter for fighting computer viruses.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این استراتژی a برای مبارزه با ویروس های کامپیوتری است
[ترجمه گوگل]متأسفانه این استراتژی غیرمستقیم برای مبارزه با ویروس های کامپیوتری است

12. But such a concept is a nonstarter as far as the developed world is concerned.
[ترجمه ترگمان]اما چنین مفهومی تا جایی که به دنیای توسعه یافته مربوط می شود، nonstarter است
[ترجمه گوگل]اما چنین مفهومی غیرممکن است تا آنجا که به جهان توسعه یافته مربوط می شود

13. The issue of his failure to sell off stock portfolios is also a nonstarter.
[ترجمه ترگمان]مساله عدم موفقیت وی در فروش سهام سهام نیز a است
[ترجمه گوگل]مسئله شکست او در فروش سهام اوراق بهادار نیز غیرمستقیم است

14. Trying to find her way back out was obviously a nonstarter but staying here she would probably be spotted fairly quickly.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سعی می کرد راه برگشت را پیدا کند، به احتمال قوی هیکلی بود که در اینجا مانده بود و احتمالا به سرعت دیده می شد
[ترجمه گوگل]تلاش برای پیدا کردن راه خود را به عقب قطعا غیرمستقیم بود، اما اقامت در اینجا او احتمالا به اندازه کافی قابل مشاهده است

پیشنهاد کاربران

یک ایده، برنامه یا شخص که شانسی برای موفقیت ندارد.

آدم ناموفق، چیز نشدنی

غیر حرفه ای

ته این داستان ، ایده ، پبشنهاد ، چیزی نیست . این قصه سرانجام نداره


کلمات دیگر: