(کالبد شناسی) استخوان نشیمنگاه، نشیمنگاهی، استخوان سرین، ایسکیوم، استخوان ورک، ورک، استخوان نشیمنگاهی
ischium
(کالبد شناسی) استخوان نشیمنگاه، نشیمنگاهی، استخوان سرین، ایسکیوم، استخوان ورک، ورک، استخوان نشیمنگاهی
انگلیسی به فارسی
(کالبدشناسی) ورک، استخوان ورک، استخوان نشیمنگاهی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: ischia
مشتقات: ischial (adj.), ischiatic (adj.)
حالات: ischia
مشتقات: ischial (adj.), ischiatic (adj.)
• : تعریف: the lowest of the three sections of either side of the pelvic bone, on which the body is supported when sitting.
• lower section of the hip bone (anatomy)
جملات نمونه
1. The puncture to the ischium was from ischium tubercle to the lesions.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از استخوان ischium از استخوان ischium به the
[ترجمه گوگل]سوراخ شدن به اسهال از ورم پستان به ضایعات بود
[ترجمه گوگل]سوراخ شدن به اسهال از ورم پستان به ضایعات بود
2. There were 1 case with ischium metastasis, cases with lung metastasis, and 1 case with metacarpal and lung metastasis.
[ترجمه ترگمان]۱ مورد با متاستاز، موارد مبتلا به سرطان ریه و ۱ مورد با متاستاز و سرطان ریه وجود داشت
[ترجمه گوگل]1 مورد با متاستاز اسهالی، مواردی با متاستاز ریه وجود دارد و 1 مورد با متاستاز متاکارپال و ریه وجود دارد
[ترجمه گوگل]1 مورد با متاستاز اسهالی، مواردی با متاستاز ریه وجود دارد و 1 مورد با متاستاز متاکارپال و ریه وجود دارد
3. The highest stress was found at the tuberodties of ischium.
[ترجمه ترگمان]بیش ترین تنش در the of یافت شد
[ترجمه گوگل]بیشترین تنش در tuberodities Ischium یافت شد
[ترجمه گوگل]بیشترین تنش در tuberodities Ischium یافت شد
4. We denominate the disease as traumatic enthesopathy of the ischium.
[ترجمه ترگمان]ما بیماری رو به عنوان \"ضربه روحی\" از \"ischium\" در آوردیم
[ترجمه گوگل]ما این بیماری را به عنوان enthesopathy تروماتیک ایسکیم نامگذاری می کنیم
[ترجمه گوگل]ما این بیماری را به عنوان enthesopathy تروماتیک ایسکیم نامگذاری می کنیم
5. Objective To discuss the change rules and characters of F-wave conduction velocity about ischium nerve trauma caused by injecting medicament.
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد قوانین تغییر و مشخصات سرعت هدایت موج اف - موج در مورد ضربه روحی عصبی ناشی از تزریق medicament
[ترجمه گوگل]هدف برای بحث در مورد قوانین تغییر و کاراکترهای سرعت هدایت F-wave در مورد آسیب عصبی مصنوعی ناشی از تزریق دارو
[ترجمه گوگل]هدف برای بحث در مورد قوانین تغییر و کاراکترهای سرعت هدایت F-wave در مورد آسیب عصبی مصنوعی ناشی از تزریق دارو
6. The sick cow frequently attempts urination and pulsates the urethra over the ischium arch.
[ترجمه ترگمان]گاو مریض به طور مکرر ادرار می کند و مجرای پیشاب را بر روی قوس ischium قفل می کند
[ترجمه گوگل]گاو بیمار اغلب تلاش می کند تا ادرار شود و مجرای ادرار را بیش از قوس اشکیوم بکشد
[ترجمه گوگل]گاو بیمار اغلب تلاش می کند تا ادرار شود و مجرای ادرار را بیش از قوس اشکیوم بکشد
7. The ischiocavernosus and ischiourethralis muscles are transected close to their insertion on the ischium to avoid damaging branches of the pudendal nerve and minimise haemorrhage.
[ترجمه ترگمان]ماهیچه های ischiocavernosus و ischiourethralis در نزدیکی نفوذ خود بر روی ischium قرار دارند تا از آسیب زدن به شاخه های اعصاب خرد شده جلوگیری کرده و خونریزی را به حداقل برسانند
[ترجمه گوگل]عضلات اشکوکارنوس و اسکویورترال به جای insertion در ایزویهوم انتقال می یابند تا از شاخه های خسارت عصب پودندال جلوگیری کنند و خونریزی را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]عضلات اشکوکارنوس و اسکویورترال به جای insertion در ایزویهوم انتقال می یابند تا از شاخه های خسارت عصب پودندال جلوگیری کنند و خونریزی را کاهش دهند
8. Croup : Of medium length,(Sentence dictionary) large and muscular; slightly showing the tips of both ilium and ischium.
[ترجمه ترگمان]Croup: طول متوسط، (فرهنگ لغت جملات)بزرگ و عضلانی؛ کمی نوک هر دو ilium و ischium را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کراو: متوسط طول، (فرهنگ لغت جمله) بزرگ و عضلانی؛ کمی راهنمایی از هر دو ایلیم و ایسچیم را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کراو: متوسط طول، (فرهنگ لغت جمله) بزرگ و عضلانی؛ کمی راهنمایی از هر دو ایلیم و ایسچیم را نشان می دهد
9. Results The tumor occurred in the upper shaft of left tibia of 1 case, and in the pubis and ischium of another case.
[ترجمه ترگمان]نتایج تومور در قسمت بالایی برآمدگی سمت چپ در یک مورد، و در شرمگاهی و ischium از یک مورد دیگر، رخ داد
[ترجمه گوگل]نتایج: تومور در ناحیه فوقانی شکم سمت چپ 1 مورد و در پروستات و اسکیمای مورد دیگری قرار دارد
[ترجمه گوگل]نتایج: تومور در ناحیه فوقانی شکم سمت چپ 1 مورد و در پروستات و اسکیمای مورد دیگری قرار دارد
10. It differs from C. dispar in the lower jaw, shorter neck vertebrae, and straighter ischium ending in a small "foot" among other features.
[ترجمه ترگمان]این تفاوت با C متفاوت است dispar در فک پایینی، مهره های گردن کوتاه تر و ischium straighter در میان دیگر ویژگی ها به یک \"پای کوچک\" منتهی می شوند
[ترجمه گوگل]از C dispar در فک پایینتر، مهره های گردن کوتاهتر و اصرارتر قهوهای مایل به قرمز در پایینی کوچک در بین ویژگی های دیگر متفاوت است
[ترجمه گوگل]از C dispar در فک پایینتر، مهره های گردن کوتاهتر و اصرارتر قهوهای مایل به قرمز در پایینی کوچک در بین ویژگی های دیگر متفاوت است
کلمات دیگر: