اسم خاص مونث (isabelle و isabella هم می نویسند)، زرد مایل به خاکستری
isabel
اسم خاص مونث (isabelle و isabella هم می نویسند)، زرد مایل به خاکستری
انگلیسی به فارسی
اسم خاص مونث (Isabelle و Isabella هم مینویسند)
ایزابل
انگلیسی به انگلیسی
• female first name
جملات نمونه
1. Isabel was pliant in his arms.
[ترجمه ترگمان]ایزابل در آغوش او احساس راحتی می کرد
[ترجمه گوگل]ایزابل در آغوشهایش چسبیده بود
[ترجمه گوگل]ایزابل در آغوشهایش چسبیده بود
2. They've got one daughter, Isabel, aged
[ترجمه ترگمان]آن ها یک دختر دارند، ایزابل، پیر
[ترجمه گوگل]آنها یک دختر، ایزابل، ساله داشته اند
[ترجمه گوگل]آنها یک دختر، ایزابل، ساله داشته اند
3. Isabel stayed for a year in Paris to study.
[ترجمه FoooF] ایزابل به مدت یک سال در پاریس تحصیل کرد.
[ترجمه ترگمان]ایزابل یک سال در پاریس ماند تا درس بخواند[ترجمه گوگل]ایزابل برای یک سال در پاریس به تحصیل ادامه داد
4. With a supreme effort of will Isabel forced back the tears.
[ترجمه ترگمان]ایزابل با تلاشی فوق العاده سعی کرد اشک هایش را عقب بکشد
[ترجمه گوگل]ایزابل، با تلاش عالی ایزابل، اشک هایش را برمی گزیند
[ترجمه گوگل]ایزابل، با تلاش عالی ایزابل، اشک هایش را برمی گزیند
5. Isabel looked to Ron for enlightenment.
[ترجمه ترگمان]ایزابل برای روشن کردن نور به رون نگاه کرد
[ترجمه گوگل]ایزابل به روان به روشنگری نگاه کرد
[ترجمه گوگل]ایزابل به روان به روشنگری نگاه کرد
6. The stamp of hoofs alerted Isabel.
[ترجمه ترگمان]صدای سم اسب به ایزابل هشدار می داد
[ترجمه گوگل]تمبر از گوسفند هشدار ایزابل
[ترجمه گوگل]تمبر از گوسفند هشدار ایزابل
7. Isabel gaped at him, horrified.
[ترجمه ترگمان]ایزابل وحشت زده به او خیره شد
[ترجمه گوگل]ایزابل به او شک کرد، وحشت زده شد
[ترجمه گوگل]ایزابل به او شک کرد، وحشت زده شد
8. She was spiteful and unkind, both to Isabel and to her son.
[ترجمه ترگمان]او بدجنس و نامهربان بود، هم برای ایزابل و هم به پسرش
[ترجمه گوگل]او زشت و بی رحم بود، هر دو به ایزابل و پسرش
[ترجمه گوگل]او زشت و بی رحم بود، هر دو به ایزابل و پسرش
9. Isabel can live where she pleases.
[ترجمه ترگمان]ایزابل می تونه هر جایی که دلش میخواد زندگی کنه
[ترجمه گوگل]ایزابل می تواند جایی که او می خواهد زندگی کند
[ترجمه گوگل]ایزابل می تواند جایی که او می خواهد زندگی کند
10. Isabel put her magazine down and said in a neutral voice, "You're very late, darling. ".
[ترجمه ترگمان]ایزابل مجله را پایین گذاشت و با صدایی خنثی گفت: \" تو خیلی دیر آمدی، عزیزم \"
[ترجمه گوگل]ایزابل، مجله خود را پایین آورد و گفت: 'خیلی دیر، عزیزم '
[ترجمه گوگل]ایزابل، مجله خود را پایین آورد و گفت: 'خیلی دیر، عزیزم '
11. He had proposed to Isabel the day after taking his seat in Parliament.
[ترجمه ترگمان]او روز بعد از نشستن در پارلمان به ایزابل پیشنهاد کرده بود
[ترجمه گوگل]او روز بعد از انتخاب صندلی خود در پارلمان به ایزابل پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]او روز بعد از انتخاب صندلی خود در پارلمان به ایزابل پیشنهاد کرد
12. Isabel was expecting their baby in the New Year.
[ترجمه ترگمان]ایزابل در سال نو منتظر بچه شان بود
[ترجمه گوگل]ایزابل در کودکی نوزاد خود را در سال نو انتظار داشت
[ترجمه گوگل]ایزابل در کودکی نوزاد خود را در سال نو انتظار داشت
13. Judge Isabel Oliva said last night: "I have closed the case. There was no foul play. ".
[ترجمه ترگمان]قاضی ایزابل، ایزابل، دیشب گفت: \" من این پرونده را بستم هیچ بازی پلیدی وجود نداشت \"
[ترجمه گوگل]قاضی ایزابل اولیا گفت شب گذشته: 'پرونده را بسته ام هیچ بازی بدی نبود '
[ترجمه گوگل]قاضی ایزابل اولیا گفت شب گذشته: 'پرونده را بسته ام هیچ بازی بدی نبود '
14. Isabel had on a simple jumper and skirt.
[ترجمه ترگمان]ایزابل یک بلوز و دامن ساده ای داشت
[ترجمه گوگل]ایزابل در یک بلوز و دامن ساده بود
[ترجمه گوگل]ایزابل در یک بلوز و دامن ساده بود
15. Isabel rose so abruptly that she knocked down her chair.
[ترجمه ترگمان]ایزابل چنان ناگهانی از جا برخاست که صندلی اش را به زمین کوبید
[ترجمه گوگل]ایزابل به طرز ناگهانی بلند شد که صندلیش را پایین کشید
[ترجمه گوگل]ایزابل به طرز ناگهانی بلند شد که صندلیش را پایین کشید
کلمات دیگر: