1- از روزی به روز دیگر 2- بدون فکر آتیه، بدون امید، بدون پس انداز
from day to day
1- از روزی به روز دیگر 2- بدون فکر آتیه، بدون امید، بدون پس انداز
انگلیسی به انگلیسی
• from one day to the next, between one day and the next
جملات نمونه
1. The temperature fluctuates from day to day.
[ترجمه ترگمان]دما از روز تا روز در نوسان است
[ترجمه گوگل]دما روز به روز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]دما روز به روز تغییر می کند
2. Our lives just jog along from day to day.
[ترجمه ترگمان]زندگی ما فقط از روز تا امروز شروع می شود
[ترجمه گوگل]زندگی ما فقط روزی روزگاری است
[ترجمه گوگل]زندگی ما فقط روزی روزگاری است
3. Your needs can differ from day to day.
[ترجمه ترگمان]نیازهای شما می تواند هر روز متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]نیازهای شما می تواند روز به روز متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]نیازهای شما می تواند روز به روز متفاوت باشد
4. Things change from day to day.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]چیزها روز به روز تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]چیزها روز به روز تغییر می کنند
5. They live from day to day, looking after their sick daughter.
[ترجمه ترگمان]آن ها روز به روز زندگی می کنند و از دختر بیمارش مراقبت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها روز به روز با مراقبت از دختر بیمار زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها روز به روز با مراقبت از دختر بیمار زندگی می کنند
6. The weather varies from day to day.
[ترجمه ترگمان]آب و هوا از هر روز تا روز دیگر فرق می کند
[ترجمه گوگل]آب و هوا روز به روز متفاوت است
[ترجمه گوگل]آب و هوا روز به روز متفاوت است
7. We muddle along from day to day.
[ترجمه ترگمان]از امروز تا امروز گیج می شویم
[ترجمه گوگل]ما روز به روز از هم گسیختگی می کنیم
[ترجمه گوگل]ما روز به روز از هم گسیختگی می کنیم
8. I never know from day to day what I'm going to be doing.
[ترجمه ترگمان]امروز هیچ وقت نمی دانم چه کار باید بکنم
[ترجمه گوگل]من هر روز از آنچه می خواهم انجام می دهم، هرگز نمی دانم
[ترجمه گوگل]من هر روز از آنچه می خواهم انجام می دهم، هرگز نمی دانم
9. The symptoms of the disease change from day to day.
[ترجمه ترگمان]علایم این بیماری از روز به روز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]علائم بیماری از روز به روز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]علائم بیماری از روز به روز تغییر می کند
10. My mood seems to fluctuate from day to day.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که حال و هوای من از روز به روز دیگر نوسان دارد
[ترجمه گوگل]خلق و خوی من از روز به روز تغییر می کند
[ترجمه گوگل]خلق و خوی من از روز به روز تغییر می کند
11. My health is improving from day to day.
[ترجمه ترگمان]سلامت من روز به روز در حال بهبود است
[ترجمه گوگل]سلامت من روز به روز بهبود می یابد
[ترجمه گوگل]سلامت من روز به روز بهبود می یابد
12. A baby's need for food can vary from day to day.
[ترجمه ترگمان]نیاز یک کودک برای غذا می تواند از روز به روز متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]نیاز کودک برای غذا می تواند روز به روز متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]نیاز کودک برای غذا می تواند روز به روز متفاوت باشد
13. No one knows what will happen from day to day.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی داند امروز چه خواهد شد
[ترجمه گوگل]هیچکس نمی داند روز چهارشنبه چه اتفاقی خواهد افتاد
[ترجمه گوگل]هیچکس نمی داند روز چهارشنبه چه اتفاقی خواهد افتاد
14. People live from day to day in a world full of uncertainties.
[ترجمه ترگمان]مردم از روز تا روز در دنیایی پر از عدم قطعیت ها زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]مردم روز به روز در جهان پر از عدم اطمینان زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]مردم روز به روز در جهان پر از عدم اطمینان زندگی می کنند
کلمات دیگر: