کلمه جو
صفحه اصلی

sickeningly

انگلیسی به فارسی

sickeningly


انگلیسی به انگلیسی

• in a sickening manner, in a disgusting manner, nauseatingly, repulsively

جملات نمونه

1. She said goodbye in a sickeningly sugary tone.
[ترجمه ترگمان]او با لحن sugary و sickeningly خداحافظی کرد
[ترجمه گوگل]او گفت: خداحافظی در یک لحظه نگرانی شیرین

2. The interview was offensive and sickeningly irresponsible.
[ترجمه ترگمان]این مصاحبه توهین آمیز و sickeningly کننده بود
[ترجمه گوگل]مصاحبه خشونت آمیز و غم انگیز بی مسئولیتی بود

3. As panic sets in, bond yields lurch sickeningly upwards and fear spreads to shares and currencies.
[ترجمه ترگمان]همان طور که وحشت وارد می شود، تولید اوراق قرضه به حالت تهوع آوری به سمت بالا حرکت می کند و ترس به اشتراک گذاری و پول رایج می شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مجموعه های وحشت زده، اوراق قرضه به مراتب بدتر می شود و ترس به سهام و ارزها گسترش می یابد

4. GDP has lurched sickeningly downward, but employment has not.
[ترجمه ترگمان]تولید ناخالص داخلی به طور sickeningly به سمت پایین متمایل شده است، اما کار فاقد آن است
[ترجمه گوگل]تولید ناخالص داخلی در حال کاهش است، اما اشتغال ندارد

5. You are sweet, almost sickeningly so at times to the discerning coffee drinker.
[ترجمه ترگمان]تو خیلی شیرینی، تقریبا به حالت تهوع آوری
[ترجمه گوگل]شما شیرین، تقریبا sickeningly به طوری که به نوشیدنی قهوه تشویق

6. I'm sure it's going to be sickeningly sweet, and you'll just end up wasting it.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم که این حالت تهوع آوری به نظر می رسه، و تو فقط تمومش می کنی
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که این بیماری بسیار شیرین است و شما فقط آن را از دست خواهید داد

7. She then stood next to the telephone box, her stomach beginning to tighten in a way which was becoming sickeningly familiar.
[ترجمه ترگمان]سپس کنار جعبه تلفن ایستاد، معده اش شروع به منقبض شدن کرد که حالت تهوع آوری داشت
[ترجمه گوگل]سپس او در کنار جعبه تلفن ایستاده بود، شکم او شروع به سفت شدن به شیوه ای که در حال بدبختی بود آشنا شد

8. From the small gallery above the operating theatre the whole process was obscure, if sickeningly bloody, to the watching Cowley.
[ترجمه ترگمان]از گالری کوچک بالای صحنه نمایش، کل فرآیند مبهم بود، اگر به شکل تهوع آوری بود، به the که در حال تماشای Cowley بود
[ترجمه گوگل]از یک گالری کوچک در بالای تئاتر عملیاتی، تمام این فرآیند، به نظر تماشاچی کوولی، مبهم بود

9. Today every able-bodied man is liable to serve at the front - in a war in which casualties are sickeningly high.
[ترجمه ترگمان]امروز هر فرد توانا قادر است در جبهه خدمت کند - در جنگی که در آن تلفات به حالت تهوع آوری بالا است
[ترجمه گوگل]امروزه هر فردی که توانایی بدن دارد، در خدمت جلو می رود - در یک جنگ که در آن تلفات به شدت بیمار است

10. Paige sat up, ice in her stomach, her heart thumping sickeningly in her chest.
[ترجمه ترگمان]پیج نشست، یخ در شکمش، قلبش به حالت تهوع آوری در سینه اش می تپید
[ترجمه گوگل]پیج نشسته بود، یخ در شکمش، قلبش، در سینه اش غمگین بود

11. Their thin black moustaches were glossy with cologne, which wafted sickeningly behind them as they strolled to their offices.
[ترجمه ترگمان]سبیل کم پشت و سیاهش برق می زد و وقتی به offices می رفتند حالت تهوع آوری از پشت سرشان به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]سبیل های نازک سیاه آنها با کلن براق بود، که در حین حرکت آنها به دفاتر خود، به شدت از پشت سر آنها سرازیر شد

12. She felt grubby, tired and, now that the car had pulled up outside the cottage, sickeningly tense.
[ترجمه ترگمان]او خسته و خسته بود و حالا که اتومبیل از کلبه بیرون کشیده بود، حالت تهوع آوری به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]او احساس خجالت و خستگی کرد و در حال حاضر که ماشین خارج از کلبه کشیده شده بود، بدبختی زده بود

13. Not surprisingly, though, the Popsicles you buy at the local corner store tend to be sickeningly sweet and neon bright, thanks to an abundance of high-fructose corn syrup and artificial colors.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به خاطر وفور شربت ذرت با فروکتوز و رنگ های مصنوعی، تعجبی ندارد که the که شما در مغازه گوشه محلی خریداری می کنید، به خاطر وفور شربت ذرت با فروکتوز بالا و رنگ های مصنوعی، به حالت تهوع آوری تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]تعجب آور نیست، با این حال، Popsicles که در فروشگاه گوشه محلی خریداری می شود، به دلیل فراوانی شربت ذرت با فروکتوز بالا و رنگ های مصنوعی به نظر می رسد نازک و نئون روشن است

14. And the spin that the government puts on building a harmonious society is sickeningly syrupy.
[ترجمه ترگمان]و spin که دولت در ساخت یک جامعه هماهنگ قرار می دهد، تراوش کننده به شکل sickeningly است
[ترجمه گوگل]و چرخش هایی که دولت برای ساختن یک جامعه هماهنگ ایجاد می کند، شرم آور است

15. It could have turned out to be a "Disneyesque" melodrama sickeningly condescending in its portrayal of the villagers.
[ترجمه ترگمان]این می توانست یک \"melodrama\" \"Disneyesque\" باشد که در مقایسه با روستائیان به حالت تهوع اور و sickeningly به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]این ممکن است تبدیل به یک ملودرام 'Disneyesque' باشد که از نظر روستاییان، به طرز مبهم ایده آل است


کلمات دیگر: