ischmia طب نقصان خون در عضو، کم خونی موضعی
ischaemia
ischmia طب نقصان خون در عضو، کم خونی موضعی
انگلیسی به فارسی
( ischmia ) (پزشکی) نقصان خون در عضو، کم خونی موضعی
ایسکمی
انگلیسی به انگلیسی
• localized anemia caused by an obstruction (pathology)
جملات نمونه
1. Two pouches failed because of ischaemia but the clinical results in the remaining seven patients are indistinguishable from younger patients in the series.
[ترجمه ترگمان]دو کیسه به دلیل of شکست خورد اما نتایج بالینی در هفت بیمار باقیمانده از بیماران جوان تر در این سری قابل تشخیص نیستند
[ترجمه گوگل]دو کیسه به علت ایسکمی شکست خورده است، اما نتایج بالینی در هفت بیمار باقی مانده از بیماران جوانتر در این سری مشخص نیست
[ترجمه گوگل]دو کیسه به علت ایسکمی شکست خورده است، اما نتایج بالینی در هفت بیمار باقی مانده از بیماران جوانتر در این سری مشخص نیست
2. This could result in the tissue ischaemia leading to the decrease in secretory activity of acinar cells.
[ترجمه ترگمان]این امر می تواند منجر به کاهش غلظت سلول شود که منجر به کاهش فعالیت سلول های acinar می شود
[ترجمه گوگل]این امر می تواند منجر به کاهش اسیدهای بافتی که منجر به کاهش فعالیت های ترشحی سلول های آیسینار شود
[ترجمه گوگل]این امر می تواند منجر به کاهش اسیدهای بافتی که منجر به کاهش فعالیت های ترشحی سلول های آیسینار شود
3. The second episode of anginal ischaemia was induced 210 min after the first episode.
[ترجمه ترگمان]قسمت دوم of ischaemia بعد از قسمت اول، ۲۱۰ مین را پیش گرفت
[ترجمه گوگل]قسمت دوم یوگا در ناحیه ی انگشتی 210 دقیقه پس از قسمت اول ایجاد شد
[ترجمه گوگل]قسمت دوم یوگا در ناحیه ی انگشتی 210 دقیقه پس از قسمت اول ایجاد شد
4. Myocardial ischaemia group was divided into the left anterior descending(LAD), the left circumflex coronary artery(LCX) and the right coronary artery(RCA) groups.
[ترجمه ترگمان]گروه myocardial myocardial به سمت چپ چپی پشتی (LAD)، سرخرگ ریوی چپ (LCX)و سرخرگ کرونری راست (آر سی ای)تقسیم شد
[ترجمه گوگل]گروه ایسکمی مایکوباکی به سمت پایین نزولی قدامی (LAD)، عروق کرونر چپ چپ (LCX) و گروه های قلب عروق کرونر (RCA) تقسیم شدند
[ترجمه گوگل]گروه ایسکمی مایکوباکی به سمت پایین نزولی قدامی (LAD)، عروق کرونر چپ چپ (LCX) و گروه های قلب عروق کرونر (RCA) تقسیم شدند
5. In patients who develop critical limb ischaemia (the minority) some form of procedure to restore blood flow to the leg is essential to avoid amputation.
[ترجمه ترگمان]در بیمارانی که عضو حیاتی بدن (اقلیت)هستند نوعی از روش ها برای بازیابی جریان خون به پای برای جلوگیری از قطع عضو ضروری است
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به ایسکمی اندام انتقادی (اقلیت)، برخی از روش های برای بازگرداندن جریان خون به پا برای جلوگیری از قطع عضو ضروری است
[ترجمه گوگل]در بیماران مبتلا به ایسکمی اندام انتقادی (اقلیت)، برخی از روش های برای بازگرداندن جریان خون به پا برای جلوگیری از قطع عضو ضروری است
6. Ischaemia of the heart, brain and limbs is a leading cause of morbidity and mortality worldwide.
[ترجمه ترگمان]ضعف قلب، مغز و اعضای بدن عامل اصلی ابتلا به این بیماری و مرگ و میر در سراسر جهان است
[ترجمه گوگل]ایسکمی قلب، مغز و اندام یکی از علل عمده مرگ و میر در سراسر جهان است
[ترجمه گوگل]ایسکمی قلب، مغز و اندام یکی از علل عمده مرگ و میر در سراسر جهان است
7. Such patients are more prone to perioperative ischaemia, arrhythmias, and cardiovascular lability.
[ترجمه ترگمان]این بیماران بیشتر در معرض perioperative ischaemia، آریتمی ها و بیماری های قلبی عروقی هستند
[ترجمه گوگل]چنین بیماران بیشتر مستعد ابتلا به ایسکمی، آریتمی و لوسمی قلب و عروق هستند
[ترجمه گوگل]چنین بیماران بیشتر مستعد ابتلا به ایسکمی، آریتمی و لوسمی قلب و عروق هستند
8. Miglitol has an anti-anginal ischaemia effect via a mechanism that is independent of regional myocardial blood flow.
[ترجمه ترگمان]Miglitol دارای یک اثر anti anginal از طریق مکانیزمی است که مستقل از جریان خون قلب منطقه ای است
[ترجمه گوگل]Miglitol دارای یک اثر استروئیدی ضد زنگی است که از طریق مکانیسم مستقل از جریان خون قلب منطقه ای است
[ترجمه گوگل]Miglitol دارای یک اثر استروئیدی ضد زنگی است که از طریق مکانیسم مستقل از جریان خون قلب منطقه ای است
9. Cold ischaemia time and donor age increased the likelihood of HCV recurrence.
[ترجمه ترگمان]زمان جنگ سرد و سن اهدا کننده، احتمال وقوع مجدد HCV را افزایش داد
[ترجمه گوگل]زمان عصر سرد و سن کمک کننده احتمال عود HCV را افزایش داد
[ترجمه گوگل]زمان عصر سرد و سن کمک کننده احتمال عود HCV را افزایش داد
10. The pathophysiology of ischaemia after orthopaedic surgery may be different to ischaemia in the non-surgical setting.
[ترجمه ترگمان]The پس از جراحی ارتوپدی ممکن است با ischaemia در تنظیمات غیر جراحی متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]پاتوفیزیولوژی اسهال پس از عمل جراحی ارتوپدی ممکن است در مقطع غیر جراحی با ایسکمی متفاوت باشد
[ترجمه گوگل]پاتوفیزیولوژی اسهال پس از عمل جراحی ارتوپدی ممکن است در مقطع غیر جراحی با ایسکمی متفاوت باشد
11. Conclusion: Ischaemia reperfusion injury may cause carotid and femoral artery intimal hyperplasia in rabbits, it also can be used as animal model of artery intimal hyperplasia.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: آسیب Ischaemia ممکن است باعث carotid و استخوان femoral intimal در خرگوش ها شود، همچنین می تواند به عنوان مدل حیوانی شریان intimal hyperplasia استفاده شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آسیب مجدد اگزمایی ممکن است باعث ایجاد هیپرپلازی داخلی مفصلی شریان کاروتید و فمورال در خرگوش شود، همچنین می تواند به عنوان مدل حیوانی از هیپرپلازی داخلی عروق کرونر استفاده شود
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: آسیب مجدد اگزمایی ممکن است باعث ایجاد هیپرپلازی داخلی مفصلی شریان کاروتید و فمورال در خرگوش شود، همچنین می تواند به عنوان مدل حیوانی از هیپرپلازی داخلی عروق کرونر استفاده شود
12. ST depression in transmural ischaemia was generated with ST elevation and was an integral part of the current source.
[ترجمه ترگمان]افسردگی ST در transmural ischaemia با ارتفاع ST ایجاد شد و بخش مهمی از منبع جریان بود
[ترجمه گوگل]افسردگی ST در ایسکمی transmural با افزایش ارتفاع ST ایجاد شده است و بخشی جدایی ناپذیر از منبع جاری است
[ترجمه گوگل]افسردگی ST در ایسکمی transmural با افزایش ارتفاع ST ایجاد شده است و بخشی جدایی ناپذیر از منبع جاری است
13. During the first and second episodes of anginal ischaemia, the ST segment was decreased to a similar extent in the control group.
[ترجمه ترگمان]در طول اولین و دومین قسمت of ischaemia، بخش ST به میزان مشابهی در گروه کنترل کاهش یافت
[ترجمه گوگل]در طی اولین و دومین ایسکمی زخم، بخش ST به میزان مشابه در گروه کنترل کاهش یافت
[ترجمه گوگل]در طی اولین و دومین ایسکمی زخم، بخش ST به میزان مشابه در گروه کنترل کاهش یافت
14. The duration of warm ischaemia is monitored using a stopwatch.
[ترجمه ترگمان]طول of گرم با استفاده از ساعت stopwatch نظارت می شود
[ترجمه گوگل]مدت زمان ایسکمی گرم با استفاده از یک کرونومتر نظارت می شود
[ترجمه گوگل]مدت زمان ایسکمی گرم با استفاده از یک کرونومتر نظارت می شود
15. One client from each surgery had bilateral ulceration but clients with critical limb ischaemia and arterial ulceration were not included.
[ترجمه ترگمان]یکی از مشتریان هر عمل جراحی دو جانبه داشت اما مشتریانی با عضو بحرانی ischaemia و شریانی بودن شریانی در آن گنجانده نشده بودند
[ترجمه گوگل]یک مشتری از هر جراحی دارای زخم دو طرفه بود، اما مشتریان با ایسکمی منتقله اندام و زخم های شریانی گنجانده نشده بودند
[ترجمه گوگل]یک مشتری از هر جراحی دارای زخم دو طرفه بود، اما مشتریان با ایسکمی منتقله اندام و زخم های شریانی گنجانده نشده بودند
کلمات دیگر: