کلمه جو
صفحه اصلی

islamabad


شهر اسلام آباد (پایتخت کشور پاکستان)

انگلیسی به فارسی

اسلام آباد


شهر اسلامآباد (پایتخت کشور پاکستان)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the capital of Pakistan.

• capital city of pakistan
islamabad is the capital of pakistan and its twelfth largest city. population: 204,000 (1981).

جملات نمونه

1. Indeed, the CIA station in Islamabad is among the world's largest.
[ترجمه ترگمان]در واقع، ایستگاه CIA در اسلام آباد در میان بزرگ ترین پایگاه دنیا قرار دارد
[ترجمه گوگل]در واقع، ایستگاه سیا در اسلام آباد یکی از بزرگترین کشورهای جهان است

2. Security is tight at the Islamabad headquarters, where last month the ISI asked its next-door neighbour – the city authority – to move to another neighbourhood.
[ترجمه ترگمان]امنیت در ستاد مرکزی اسلام آباد تنگ است، که ماه گذشته سرویس استخبارات اینترسرویس از همسایه همسایه خود یعنی مقامات شهر خواست تا به مناطق دیگر نقل مکان کنند
[ترجمه گوگل]امنیت در ستاد اسلامآباد محکم است، جایی که در ماه گذشته، ISI از همسایۀ بعدی خود - مقامات شهرستان خواسته تا به محله دیگری حرکت کند

3. Cricket players from the destitute areas of Bombay, Islamabad and Colombo.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان کریکت از مناطق محروم بمبئی، اسلام آباد و کلمبو
[ترجمه گوگل]بازیکنان کریکت از مناطق فقیر بمبئی، اسلامآباد و کلمبو

4. Islamabad has shown its displeasure with the U. S. by forcing out most U. S. Army trainers based in the country.
[ترجمه ترگمان]اسلام آباد نارضایتی خود از ایالات متحده را ابراز کرده است اس در حالی که بیشتر U را وادار به بیرون راندن می کرد اس مربیان ارتش در کشور مستقر هستند
[ترجمه گوگل]اسلامآباد ناراحتی خود را با U S نشان داده است که بیشترین مربیان ارتش U S را در کشور مستقر کرده است

5. The blast was the second targeting foreigners in Islamabad.
[ترجمه ترگمان]این انفجار دومین هدف قرار دادن خارجی ها در اسلام آباد بود
[ترجمه گوگل]این انفجار دومین هدف خارجی در اسلام آباد بود

6. It is also time for Islamabad to come out of the closet.
[ترجمه ترگمان]همچنین زمان آن رسیده است که اسلام آباد از کمد بیرون بیاید
[ترجمه گوگل]همچنین زمان است که اسلام آباد از گنجه خارج شود

7. Islamabad has ordered the United States to vacate a Pakistan airbase it uses, and has indefinitely closed the two main overland routes NATO uses to send nonlethal supplies to Afghanistan.
[ترجمه ترگمان]اسلام آباد به ایالات متحده دستور داده است تا یک پایگاه هوایی پاکستان را تخلیه کند و به طور نامحدود دو مسیر اصلی زمینی را که ناتو از آن برای ارسال اقلام nonlethal به افغانستان استفاده می کند، مسدود کرده است
[ترجمه گوگل]اسلام آباد دستور داده است ایالات متحده از پایگاه هوایی پاکستان که از آن استفاده می کند تخلیه کند و دو مسیر عمده حمل و نقل ناتو را که ناتو برای ارسال مواد غیر انتحاری به افغانستان بسته است، به طور نامحدود بسته است

8. During her visit to Islamabad, Clinton also witnessed the signing of a transit trade agreement between Pakistan and Afghanistan.
[ترجمه ترگمان]کلینتون در طی دیدار خود از اسلام آباد نیز شاهد امضای قرارداد ترانزیت تجاری میان پاکستان و افغانستان بود
[ترجمه گوگل]کلینتون در سفر خود به اسلام آباد، همچنین شاهد امضای یک توافقنامه تجاری میان پاکستان و افغانستان بود

9. In turn, Islamabad allowed the Chinese to build a deep-sea facility in Gwadar, a $250 million project that, once completed, will give Beijing an immensely strategic listening post on the Persian Gulf.
[ترجمه ترگمان]به نوبه خود، اسلام آباد به چینی ها اجازه ساخت یک تاسیسات دریایی عمیق در گوادر را داد، یک پروژه ۲۵۰ میلیون دلاری که زمانی تکمیل شد، به پکن یک پست تیز گوش استراتژیک در خلیج فارس می دهد
[ترجمه گوگل]به نوبه خود، اسلام آباد به چینی ها اجازه ساخت یک تاسیسات عمیق دریا در گوادار را داد که یک پروژه 250 میلیون دلاری بود که پس از تکمیل، به پکن گوش شنوا بسیار استراتژیک در خلیج فارس می داد

10. A western diplomat with access to intelligence in Islamabad explains the limitations of a hi-tech manhunt.
[ترجمه ترگمان]یک دیپلمات غربی با دسترسی به اطلاعات در اسلام آباد محدودیت های عملیات تجسس با فن آوری بالا را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]یک دیپلمات غربی با دسترسی به اطلاعات در اسلام آباد، محدودیت هایی را در مورد یک فن آوری با تکنولوژی پیشرفته توضیح می دهد

11. The crowded gathered in Islamabad to support Pakistan suspended chief justice.
[ترجمه ترگمان]جمعیت در اسلام آباد جمع شدند تا از قاضی معلق پاکستان حمایت کنند
[ترجمه گوگل]شلوغی که در اسلام آباد جمع شده است، از پاکستان به عنوان معاون رئیس قوه قضائیه منصوب شده است

12. Then he packed them off on a plane to Islamabad to meet the president.
[ترجمه ترگمان]سپس او آن ها را در یک هواپیما به اسلام آباد جمع کرد تا با رئیس جمهور ملاقات کند
[ترجمه گوگل]سپس او را در هواپیما به اسلام آباد بسته و برای دیدار با رئیس جمهور

13. Injured earthquake survivors and family members sit on board a Chinook helicopter heading to Islamabad.
[ترجمه ترگمان]بازماندگان مجروح زلزله و اعضای خانواده در حال نشستن بر روی عرشه یک هلیکوپتر Chinook هستند که به سمت اسلام آباد می رود
[ترجمه گوگل]بازماندگان زلزله زده و اعضای خانواده بر روی یک هلیکوپتر Chinook به سمت اسلام آباد نشسته اند

14. With a roar of sports utility vehicles, Mr Sharif, the "lion of Punjab", then swept forth to lead a protest march to Islamabad.
[ترجمه ترگمان]با غرش وسایل نقلیه ورزشی، آقای شریف، \"شیر پنجاب\"، پس از آن به تظاهرات اعتراضی در اسلام آباد ادامه داد
[ترجمه گوگل]آقای شریف با استفاده از وسایل نقلیه عمومی ورزشی، 'شیر شیرین'، پس از آن به پیروی از راهپیمایی اعتراض آمیز به اسلام آباد رفت


کلمات دیگر: