کلمه جو
صفحه اصلی

mixed farming

انگلیسی به فارسی

کشاورزی مختلط


انگلیسی به انگلیسی

• mixed farming is a system of farming that involves growing crops and keeping animals on the same farm.

جملات نمونه

1. The second type of rural landscape is the traditional mixed farm . . . but mechanised and often enlarged.
[ترجمه ترگمان]نوع دوم چشم انداز روستایی، مزرعه ترکیبی سنتی است، اما مکانیزه و اغلب توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]نوع دوم چشم انداز روستایی مزرعه مخلوط سنتی است اما مکانیزه شده و اغلب بزرگ شده است

2. Mixed farming, peasant agriculture, especially that of commercially-minded rich peasants, could flourish in such situations.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی ترکیبی، کشاورزی روستایی، به خصوص کشاورزی غنی از نظر تجاری، می تواند در چنین شرایطی شکوفا شود
[ترجمه گوگل]کشاورزی مختلط، کشاورزی دهقانی، به خصوص دهقانان ثروتمند تجاری، می تواند در چنین شرایطی شکوفا شود

3. North and west of Bourg there were larger mixed farms with fairly good soil types.
[ترجمه ترگمان]در شمال و غرب of مزارع مخلوط بزرگتری با انواع خاک نسبتا خوب وجود داشت
[ترجمه گوگل]در شمال و غرب بور، مزارع مخلوط بزرگتر با انواع خاک نسبتا خوب وجود دارد

4. Develop mixed farming to increase land use efficiency and bring into play local resource advantages.
[ترجمه ترگمان]پرورش کشاورزی ترکیبی برای افزایش بهره وری کاربری زمین و آوردن مزایای منابع محلی
[ترجمه گوگل]توسعه کشاورزی مختلط برای افزایش بهره وری استفاده از زمین و به دست آوردن مزایای منابع محلی

5. Mixed farming involves both crops and livestock.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی ترکیبی شامل محصولات و محصولات دامی است
[ترجمه گوگل]کشاورزی ترکیبی شامل محصولات کشاورزی و دام

6. Mixed farming is the main system for smallholder farmers in many developing countries.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی ترکیبی سیستم اصلی کشاورزان خرده پا در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]کشاورزی ترکیبی سیستم اصلی برای کشاورزان کوچک در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است

7. In mixed farming systems, crops and livestock production are integrated on the same farm.
[ترجمه ترگمان]در سیستم های پرورشی ترکیبی، محصولات و محصولات دامی در همان مزرعه ادغام می شوند
[ترجمه گوگل]در سیستم های کشاورزی مختلط، محصولات زراعی و دامداری در یک مزرعه یکپارچه می شوند

8. Mixed farming is found in Europe, too, in a region that stretches from northern Portugal and Spain across France, Germany and Poland and into Russia.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی ترکیبی نیز در اروپا و در منطقه ای یافت می شود که از شمال پرتغال و اسپانیا در سراسر فرانسه، آلمان و لهستان و در روسیه امتداد دارد
[ترجمه گوگل]کشاورزی در اروپا نیز در منطقه ای است که از شمال پرتغال و اسپانیا در فرانسه، آلمان و لهستان و به روسیه در حال گسترش است

9. It was based on mixed farming and was centered around grazing cattle, leguminous forage and green manure crops, grown in rotation with cereals, root crops and oil seeds.
[ترجمه ترگمان]این محصول مبتنی بر کشاورزی ترکیبی بود و در اطراف چرای دام، علوفه علوفه و محصولات کود گیاهی پرورش داده می شد که در چرخش با غلات، محصولات ریشه ای و دانه های روغنی پرورش داده می شد
[ترجمه گوگل]این بر اساس کشاورزی مختلط بود و بر گاو گاو، علوفه حبوبات و محصولات کود سبز متمرکز بود، که در چرخش با غلات، محصولات ریشه ای و دانه های روغنی رشد می کرد

10. Partnerships to improve crop-livestock farming systems: Mixed farming systems (where crops and animals are integrated on the same farm) form the backbone of small-scale Asian agriculture.
[ترجمه ترگمان]شراکت برای بهبود سیستم های کشاورزی - دامپروری: سیستم های کشاورزی ترکیبی (که در آن ها محصولات و حیوانات در یک مزرعه ادغام می شوند)ستون فقرات کشاورزی در مقیاس کوچک را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]مشارکت برای بهبود سیستم های کشاورزی دام و طیور: سیستم های کشاورزی مختلط (که در آن محصولات کشاورزی و حیوانات در یک مزرعه یکپارچه می شوند) ستون فقرات کشاورز کوچک آسیایی را تشکیل می دهند

11. Synthetic fertilisers and pesticides are banned and soil fertility and pest control is achieved through crop rotation and mixed farming systems.
[ترجمه ترگمان]کودهای ترکیبی و آفت کش ها ممنوع هستند و حاصلخیزی خاک و کنترل آفت از طریق چرخش کشت و سیستم های ترکیبی کشاورزی به دست می آید
[ترجمه گوگل]کودهای مصنوعی و آفت کش ها ممنوع است و باروری خاک و کنترل آفات از طریق کشت و سیستم های کشاورزی مختلط به دست می آید

12. Where the clays gave way to the lighter soils of the Stone Belt, considerable areas of mixed farming remained.
[ترجمه ترگمان]در آنجا که خاک رس به خاک سبک تر of منتقل شد، مناطق قابل توجهی از کشاورزی ترکیبی باقی ماند
[ترجمه گوگل]از آنجا که خاکها به خاک های سبک تر کمربند سنگی راه دادند، مناطق قابل توجهی از کشاورزی مخلوط باقی ماندند

13. There are mainly six farming types in Britain. They are arable farming, dairy farming, stock farming, mixed farming, hill farming and market gardening.
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا به طور عمده شش نوع کشاورزی وجود دارد آن ها کشاورزی، کشاورزی لبنی، کشاورزی ترکیبی، کشاورزی ترکیبی، کشاورزی تپه و باغبانی در بازار هستند
[ترجمه گوگل]در انگلیس عمدتا شش نوع کشاورزی وجود دارد آنها کشاورزی، کشاورزی لبنی، کشاورزی، کشاورزی مختلط، کشاورزی تپه و باغبانی باغبانی هستند

14. Shabianzi Research Base For Desertified Land Management is situated in semi-arid, mixed farming and grazing zone southwest of Mu Us Sandy Land.
[ترجمه ترگمان]پایگاه تحقیقاتی Shabianzi برای مدیریت زمین desertified در مناطق نیمه خشک و نیمه خشک و در جنوب غربی جنوب غربی \"سندی لند\" واقع شده است
[ترجمه گوگل]پایگاه تحقیقاتی شیبانی برای مدیریت زمینهای بیابانزایی در نیمه خشکی، مخلوطی و دامداری در جنوب غربی مرکزی ساندی مو واقع شده است

پیشنهاد کاربران

mixed farming ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: مزرعه داری متنوع
تعریف: نگهداری و پرورش حیوانات و کشت چند محصول گیاهی در یک مزرعه به طور هم زمان


کلمات دیگر: