هیپرگلیسمی
hyperglycaemia
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• (medicine) abnormally high level of blood sugar (associated with diabetes)
جملات نمونه
1. Little is known, however, about the effect of hyperglycaemia on gall bladder motility.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کمی در مورد اثر of در حرکت کیسه صفرا شناخته شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، در مورد اثر هیپرگلیسمی بر انگیزه حرکتی مثانه شناخته شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، در مورد اثر هیپرگلیسمی بر انگیزه حرکتی مثانه شناخته شده است
2. The mechanism responsible for the inhibitory action of hyperglycaemia on gall bladder motility is not known.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم مسئول عمل بازدارندگی of در حرکت کیسه صفرا شناخته نمی شود
[ترجمه گوگل]مکانیسم اثر مهاری هیپرگلیسمی بر حرکت حرکتی مثانه مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]مکانیسم اثر مهاری هیپرگلیسمی بر حرکت حرکتی مثانه مشخص نشده است
3. Results The Maize tassel saponin could reduce the hyperglycaemia caused by alloxan and adrenaline.
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از ذرت (ذرت)می تواند the ناشی از آدرنالین و آدرنالین را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]نتایج: ساپونین کاسنی ذرت می تواند باعث افزایش هیپرگلیسمی ناشی از آلوکسان و آدرنالین شود
[ترجمه گوگل]نتایج: ساپونین کاسنی ذرت می تواند باعث افزایش هیپرگلیسمی ناشی از آلوکسان و آدرنالین شود
4. ObjectiveTo investigate the effect of hyperglycaemia on the cardiomyodial change of rat fetus.
[ترجمه ترگمان]ObjectiveTo تاثیر of بر روی تغییر cardiomyodial جنین موش را بررسی می کند
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر هیپرگلیسمی بر تغییرات قلب و عروق جنین موش صحرایی
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تأثیر هیپرگلیسمی بر تغییرات قلب و عروق جنین موش صحرایی
5. Conclusion: Jierfu capsule has the effect on adjusting hyperglycaemia.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: کپسول Jierfu اثر روی تنظیم hyperglycaemia را دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کپسول جیرفو بر تنظیم هیپرگلیکمی اثر دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کپسول جیرفو بر تنظیم هیپرگلیکمی اثر دارد
6. Gestational diabetes is hyperglycaemia with onset or first recognition during pregnancy.
[ترجمه ترگمان]دیابت Gestational با شروع یا اولین بازشناسی در دوران بارداری به رسمیت شناخته می شود
[ترجمه گوگل]دیابت حاملگی هیپرگلیسمی با شروع یا اولین تشخیص در دوران بارداری است
[ترجمه گوگل]دیابت حاملگی هیپرگلیسمی با شروع یا اولین تشخیص در دوران بارداری است
7. When hyperglycaemia, may cause the above enzyme the zymoprotein glycosylation, the catalytic activity to reduce, crosses the free time hydrogen and the oxygen free radical elimination reduces speed.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که hyperglycaemia ممکن است باعث آنزیم بالای آنزیم zymoprotein glycosylation شود، فعالیت کاتالیتیک برای کاهش، از زمان آزاد هیدروژن عبور می کند و حذف رادیکال آزاد اکسیژن سرعت را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیپرگلیسمی ممکن است باعث ایجاد آنزیم فوقانی گلیکوزیلت زیموپروتئین شود، فعالیت کاتالیستی برای کاهش، عبور از زمان آزاد هیدروژن و حذف اکسیژن آزاد رادیکال آزاد، سرعت را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیپرگلیسمی ممکن است باعث ایجاد آنزیم فوقانی گلیکوزیلت زیموپروتئین شود، فعالیت کاتالیستی برای کاهش، عبور از زمان آزاد هیدروژن و حذف اکسیژن آزاد رادیکال آزاد، سرعت را کاهش می دهد
8. Symptoms of hyperglycaemia are the same as those of untreated diabetes.
[ترجمه ترگمان]علائم of نیز همانند مبتلایان به دیابت فرآوری نشده است
[ترجمه گوگل]علائم هیپرگلیسمی همانند افراد دیابتی درمان نشده است
[ترجمه گوگل]علائم هیپرگلیسمی همانند افراد دیابتی درمان نشده است
9. Hyperglycaemia after acute stroke is a common finding that has been associated with an increased risk of death.
[ترجمه ترگمان]Hyperglycaemia پس از سکته حاد، یافته مشترکی است که با افزایش خطر مرگ همراه بوده است
[ترجمه گوگل]Hyperglycaemia پس از سکته حاد، یک یافته معمول است که با افزایش خطر مرگ همراه است
[ترجمه گوگل]Hyperglycaemia پس از سکته حاد، یک یافته معمول است که با افزایش خطر مرگ همراه است
10. Hyperglycaemia, or raised blood sugar, is a common effect of uncontrolled diabetes and over time leads to serious damage to many of the body's systems, especially the nerves and blood vessels.
[ترجمه ترگمان]Hyperglycaemia یا قند خون، اثر مشترکی از دیابت کنترل نشده است و در طول زمان منجر به آسیب جدی به بسیاری از سیستم های بدن، به خصوص اعصاب و رگ های خونی می شود
[ترجمه گوگل]هیپرگلیسمی یا افزایش قند خون یک اثر رایج از دیابت کنترل نشده است و در طول زمان منجر به آسیب جدی بسیاری از سیستم های بدن، به خصوص عصب ها و عروق خونی می شود
[ترجمه گوگل]هیپرگلیسمی یا افزایش قند خون یک اثر رایج از دیابت کنترل نشده است و در طول زمان منجر به آسیب جدی بسیاری از سیستم های بدن، به خصوص عصب ها و عروق خونی می شود
11. BACKGROUND: Hyperglycaemia after acute stroke is a common finding that has been associated with an increased risk of death.
[ترجمه ترگمان]سابقه سرطان پس از سکته حاد، یافته مشترکی است که با افزایش خطر مرگ همراه بوده است
[ترجمه گوگل]پیش زمینه هیپرگلیسمی پس از سکته حاد یک یافته معمول است که با افزایش خطر مرگ همراه است
[ترجمه گوگل]پیش زمینه هیپرگلیسمی پس از سکته حاد یک یافته معمول است که با افزایش خطر مرگ همراه است
12. Intensive treatment of hyperglycaemia: what are the objectives?
[ترجمه ترگمان]درمان فشرده (hyperglycaemia): اهداف کدامند؟
[ترجمه گوگل]درمان شدید هیپرگلیسمی اهداف چیست؟
[ترجمه گوگل]درمان شدید هیپرگلیسمی اهداف چیست؟
13. Is Postprandial Hyperglycaemia the Next Target for Reducing Cardiovascular Risk?
[ترجمه ترگمان]آیا هدف بعدی کاهش ریسک قلبی و عروقی است؟
[ترجمه گوگل]آیا Hypoglycemia Postprandial هدف بعدی برای کاهش خطر قلب و عروق است؟
[ترجمه گوگل]آیا Hypoglycemia Postprandial هدف بعدی برای کاهش خطر قلب و عروق است؟
14. Hyperglycaemia and hyperinsulinemia: is insulin - degrading enzyme the missing link?
[ترجمه ترگمان]Hyperglycaemia و hyperinsulinemia: آنزیم - کننده انسولین، لینک گم شده چیست؟
[ترجمه گوگل]هیپرگلیسمی و هیپینسونولینمی، آنزیم انسولین - تجزیه کننده نامناسب است؟
[ترجمه گوگل]هیپرگلیسمی و هیپینسونولینمی، آنزیم انسولین - تجزیه کننده نامناسب است؟
15. This might reduce the length of exposure to the atherogenic factors of hyperglycaemia and disordered lipid metabolism.
[ترجمه ترگمان]این امر ممکن است طول قرارگیری در معرض عوامل atherogenic of و متابولیسم چربی disordered را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این ممکن است طول مدت قرار گرفتن در معرض عوامل آتروژنیک هیپرگلیسمی و متابولیسم لیپید اختلال را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این ممکن است طول مدت قرار گرفتن در معرض عوامل آتروژنیک هیپرگلیسمی و متابولیسم لیپید اختلال را کاهش دهد
کلمات دیگر: