کلمه جو
صفحه اصلی

irretrievably


بطور غیر قابل استرداد، جنانکه نتوان برگردانید، بطور جبران ناپذیر

انگلیسی به فارسی

بی اعتبار


انگلیسی به انگلیسی

• irrecoverably, irreparably

جملات نمونه

1. He has irretrievably compromised himself by accepting money from them.
[ترجمه ترگمان]او به کلی خود را با قبول پول از آن ها به خطر انداخته
[ترجمه گوگل]او با بی اعتنایی خود را با پذیرش پول از آنها به خطر انداخت

2. Eventually her marriage broke down irretrievably.
[ترجمه ترگمان]بالاخره ازدواج او به کلی از بین رفت
[ترجمه گوگل]در نهایت، ازدواجش بی وقفه شکست خورد

3. Some of our old traditions are irretrievably lost.
[ترجمه ترگمان]برخی از سنن قدیمی ما به نحوی از دست رفته هستند
[ترجمه گوگل]برخی از سنت های قدیمی ما بطور بی رویه از دست رفته اند

4. Have we become the Huxleyan mob irretrievably affixed to the tube and addicted to its terror and its trivia?
[ترجمه ترگمان]آیا ما به گروه Huxleyan که به شدت به این لوله چسبیده و به ترور و جزئیات آن معتاد شده اند، تبدیل شده ایم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما به عنوان توده ی هکلیان تبدیل شده ایم که به لوله غیر قابل جابجایی وابسته است و معتاد به تروریسم و ​​چیزهای آن است؟

5. Hung - chien's heart sank irretrievably. He mechanically took the key and thanked her.
[ترجمه ترگمان]قلب او به کلی از بین رفت او به سرعت کلید را برداشت و از او تشکر کرد
[ترجمه گوگل]آویزان شدن - قلب چیان غرق شد او مکانیکی کلید را گرفت و از او تشکر کرد

6. Everything is wrong, utterly and irretrievably wrong.
[ترجمه ترگمان]همه چیز اشتباه است، مطلقا و همه چیز اشتباه است
[ترجمه گوگل]همه چیز اشتباه است، کاملا و بلافاصله اشتباه است

7. They like to find us quite irretrievably bad and to leave us quite unattractively good.
[ترجمه ترگمان]آن ها دوست دارند ما را کام لا به کلی از دست بدهند و ما را خیلی خوب تنها بگذارند
[ترجمه گوگل]آنها دوست دارند ما را کاملا بیخطر بد بدست آورند و ما را به طور مطلوب بی نظیر از دست بدهند

8. Imperialism is irretrievably on the decline.
[ترجمه ترگمان]امپریالیسم در حال حاضر به نحوی irretrievably است
[ترجمه گوگل]امپریالیسم به طور قابل توجهی در معرض کاهش است

9. It is irretrievably lost.
[ترجمه ترگمان]به نحوی irretrievably از دست می رود
[ترجمه گوگل]این قابل جبران نیست

10. They were divorced on the grounds that their marriage had broken down irretrievably.
[ترجمه ترگمان]آن ها به دلایلی که ازدواجشان به کلی از دست داده بود، از هم جدا شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها از این جهت بودند که ازدواج آنها بی وقفه شکست خورده بود

11. Once again, I felt that if I did not somehow sublimate my pain, I should be irretrievably lost.
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر، احساس کردم که اگر به گونه ای درد مرا نادیده نگیرم، دیگر به کلی از دست رفته بودم
[ترجمه گوگل]یک بار دیگر احساس کردم که اگر من به هیچوجه درد خود را نادیده نگیرم، باید بطور ناچیزی از دست بروم

12. Despite indiscretions induced by excess alcohol, relations between Stewart and Glenure had not broken down irretrievably.
[ترجمه ترگمان]با وجود indiscretions ناشی از الکل، روابط بین استوارت و Glenure به نحوی از بین نرفته بود
[ترجمه گوگل]روابط بین استوارت و گلنور به رغم ناسازگاری ناشی از الکل بیش از حد ناپدید شده بود

13. Whether it flows as sand or turns on wheels within wheels, time escapes irretrievably, while we watch.
[ترجمه ترگمان]چه به اندازه شن جریان داشته باشد یا روی چرخ ها چرخ بزند، زمان به کلی از بین می رود، در حالی که ما تماشا می کنیم
[ترجمه گوگل]این که آیا آن را به عنوان شن و ماسه چرخانده می شود یا چرخ های چرخ در چرخ ها چرخانده می شود، زمان فرار می کند بی نهایت، در حالی که ما تماشا

14. He succumbs to the temptation of attending church services at Lowick, where Casaubon cuts him irretrievably.
[ترجمه ترگمان]به وسوسه خدمات کلیسا در لوویک می افتد، جایی که کازوبن همه چیز را از دست داده است
[ترجمه گوگل]او به وسوسه مراجعه به خدمات کلیسایی در لویک کمک می کند، جایی که کاسوبون او را بی اعتبار می کند


کلمات دیگر: