بومی سرزمین موآب، موآبی، زبان موآبی (از زبان های سامی نابود)
moabite
بومی سرزمین موآب، موآبی، زبان موآبی (از زبان های سامی نابود)
انگلیسی به فارسی
بومی سرزمین موآب، موآبی
زبان موآبی (از زبانهای سامی نابود)
وابسته به موآبیان و زبان و فرهنگ آنها (Moabitish هم میگویند)
moabite
انگلیسی به انگلیسی
• a member of the people living in the country moab (biblical)
جملات نمونه
1. We killed every single Moabite that was fighting in the battle that day.
[ترجمه ترگمان]ما تک تک Moabite را که در آن روز در جنگ می جنگیدند، کشتیم
[ترجمه گوگل]ما هر Moabite که در آن جنگ در آن روز مبارزه کرد، کشته شد
[ترجمه گوگل]ما هر Moabite که در آن جنگ در آن روز مبارزه کرد، کشته شد
2. No Ammonite or Moabite or any of his descendants may enter the assembly of the LORD, even down to the tenth generation.
[ترجمه ترگمان]هیچ Ammonite یا Moabite یا هیچ یک از اعقاب او ممکن است حتی تا نسل دهم وارد مجمع عیسی مسیح شوند
[ترجمه گوگل]هیچ آمونیت یا موآبی یا هرکدام از فرزندانش ممکن است به مأموریت خداوند بپیوندد، حتی تا نسل دهم
[ترجمه گوگل]هیچ آمونیت یا موآبی یا هرکدام از فرزندانش ممکن است به مأموریت خداوند بپیوندد، حتی تا نسل دهم
3. So Naomi returned, and Ruth the Moabite her daughter-in-law with her, who returned from the country of Moab. And they came to Bethlehem at the beginning of barley harvest.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، نایومی جواب داد، و روت عروس و عروسش را که از سرزمین مو آب برگشته بود نزد روت فرستاد و در آغاز برداشت جو به بیت لحم آمدند
[ترجمه گوگل]پس نائومی بازگشت و روث Moabite دخترش را با او، که از کشور Moab بازگشت و در ابتدای برداشت جو، به بیت لحم آمدند
[ترجمه گوگل]پس نائومی بازگشت و روث Moabite دخترش را با او، که از کشور Moab بازگشت و در ابتدای برداشت جو، به بیت لحم آمدند
4. While in that land, their two sons married Moabite women, and life was good—until her husband and sons died and she was stuck, widowed in a foreign land.
[ترجمه ترگمان]در حالی که در آن سرزمین، دو پسر آن ها با Moabite زن ازدواج کردند و زندگی خوب بود - تا زمانی که همسر و پسران او مردند و او گرفتار یک سرزمین خارجی شد
[ترجمه گوگل]در حالی که در آن سرزمین دو پسر و دو پسرشان با زنان موآبیه ازدواج کردند و زندگی بسیار خوب بود - تا زمانی که شوهر و پسرانش درگذشت و او گیر کرده بود، بیوه در سرزمین خارجی
[ترجمه گوگل]در حالی که در آن سرزمین دو پسر و دو پسرشان با زنان موآبیه ازدواج کردند و زندگی بسیار خوب بود - تا زمانی که شوهر و پسرانش درگذشت و او گیر کرده بود، بیوه در سرزمین خارجی
5. So the Moabite princes returned to Balak and said, "Balaam refused to come with us. "
[ترجمه ترگمان]بنا بر این، شاهزادگان Moabite به Balak بازگشتند و گفتند: \" Balaam از آمدن با ما خودداری کردند \"
[ترجمه گوگل]بنابراین شاهزادگان موآبی به بلوک بازگشتند و گفتند: «بلعام حاضر نشد با ما بیاید '
[ترجمه گوگل]بنابراین شاهزادگان موآبی به بلوک بازگشتند و گفتند: «بلعام حاضر نشد با ما بیاید '
6. The Lord sent Babylonian, Aramean, Moabite and Ammonite raiders against him. He sent them to destroy Judah, in accordance with the word of the Lord proclaimed by his servants the prophets.
[ترجمه ترگمان]خداوند Babylonian را، Aramean، Moabite و ammonite را بر علیه او فرستاده است او آن ها را فرستاد تا یهودا را نابود کنند، بنا بر این کلمه فرمان روا بر زبان servants بر زبان جاری شد
[ترجمه گوگل]خداوند بابلیان، آرامیان، مهاجران و امونیتان را علیه او فرستاد او را فرستادند تا یهودا را نابود کنند، مطابق با کلام خداوند که بندگانش پیامبران آن را اعلام کردند
[ترجمه گوگل]خداوند بابلیان، آرامیان، مهاجران و امونیتان را علیه او فرستاد او را فرستادند تا یهودا را نابود کنند، مطابق با کلام خداوند که بندگانش پیامبران آن را اعلام کردند
7. That an Ammonite or Moabite shall never marry the daughter of an Israelite ( Deut . 23:4 ) ( negative ).
[ترجمه ترگمان]این an یا Moabite هرگز با دختر an (Deut)ازدواج نخواهد کرد ۲۳: ۴)(منفی)
[ترجمه گوگل]یک آمونیا یا موآبی باید هرگز با دختر یک اسرائیلی ازدواج نکنند (تعطیلات 23: 4) (منفی)
[ترجمه گوگل]یک آمونیا یا موآبی باید هرگز با دختر یک اسرائیلی ازدواج نکنند (تعطیلات 23: 4) (منفی)
8. When they were old enough, Naomi's sons married Moabite girls called Orpah and Ruth.
[ترجمه ترگمان]وقتی به اندازه کافی بزرگ بودند، پسران \"نایومی\" با دخترا ازدواج کردن به اسم \"Orpah\" و \"روث\"
[ترجمه گوگل]وقتی که آنها به اندازه کافی قد داشتند، پسران نائومی با دختران Moabite به نام Orpah و Ruth ازدواج کردند
[ترجمه گوگل]وقتی که آنها به اندازه کافی قد داشتند، پسران نائومی با دختران Moabite به نام Orpah و Ruth ازدواج کردند
9. So the Moabite princes stayed with him.
[ترجمه ترگمان]پس شاهزاده Moabite نزد او ماند
[ترجمه گوگل]بنابراین شاهزاده های موآبی با او ماندند
[ترجمه گوگل]بنابراین شاهزاده های موآبی با او ماندند
10. He struck the two sons of Ariel the Moabite; he also went down and struck a lion in the midst of a pit on a snowy day.
[ترجمه ترگمان]او به دو پسر عمو ورنون ضربه زد و او نیز به پایین رفت و یک شیر را در وسط یک روز برفی زد
[ترجمه گوگل]او دو پسر آریل Moabite زد؛ او نیز در میان یک گودال در یک روز برفی به پایین می رفت
[ترجمه گوگل]او دو پسر آریل Moabite زد؛ او نیز در میان یک گودال در یک روز برفی به پایین می رفت
11. And Ruth the Moabite said to Naomi, "Let me go to the field and glean among the ears of grain after him in whose sight I shall find favor. "
[ترجمه ترگمان]و روت the به Naomi گفت: \" بگذارید من به زمین بروم و بعد از او در میان خوشه های گندم که در نظر او لطفی پیدا خواهم کرد، گرد آورم \"
[ترجمه گوگل]و روث Moabite به Naomi گفت: 'به من اجازه رفتن به مزرعه و در میان گوش دانه دانه پس از او که در نظر من من به نفع پیدا کنید '
[ترجمه گوگل]و روث Moabite به Naomi گفت: 'به من اجازه رفتن به مزرعه و در میان گوش دانه دانه پس از او که در نظر من من به نفع پیدا کنید '
12. And the servant who was in charge of the reapers answered, "She is the young Moabite woman, who came back with Naomi from the country of Moab. "
[ترجمه ترگمان]و خدمتکاری که مسئول درو گران بود پاسخ داد: \" او زن جوان Moabite است که با Naomi از کشور of بازگشته است \"
[ترجمه گوگل]و بنده ای که مسئول درویشان بود، جواب داد: «او زن جوان Moabite است که با نائومی از کشور موآب بازگشت '
[ترجمه گوگل]و بنده ای که مسئول درویشان بود، جواب داد: «او زن جوان Moabite است که با نائومی از کشور موآب بازگشت '
13. When Balak heard that Balaam was coming, he went out to meet him at the Moabite town on the Arnon border, at the edge of his territory.
[ترجمه ترگمان]وقتی شنید که Balaam در حال آمدن است، بیرون رفت تا او را در شهر Moabite در مرز Arnon، در مرز قلمرو خود ملاقات کند
[ترجمه گوگل]وقتی که بالک شنید که بلام در حال آمدن است، او برای دیدار با او در شهر موآبی در مرز آرنون، در لبه سرزمین خود، رفت
[ترجمه گوگل]وقتی که بالک شنید که بلام در حال آمدن است، او برای دیدار با او در شهر موآبی در مرز آرنون، در لبه سرزمین خود، رفت
14. This is also called early Aramaic Script. The key extant example is the Moabite Stone.
[ترجمه ترگمان]این هم چنین خط آرامی آرامی نامیده می شود نمونه موجود کلیدی سنگ Moabite است
[ترجمه گوگل]این همچنین اسمارتفون اولیه آرمی نامیده می شود مثال کلیدی موجود Moabite Stone است
[ترجمه گوگل]این همچنین اسمارتفون اولیه آرمی نامیده می شود مثال کلیدی موجود Moabite Stone است
15. Those who conspired against him were Zabad, son of Shimeath an Ammonite woman, and Jehozabad, son of Shimrith a Moabite woman.
[ترجمه ترگمان]کسانی که علیه او توطئه کرده بودند Zabad و پسر of و Jehozabad و Jehozabad و son زن Shimrith بودند
[ترجمه گوگل]کسانی که در برابر او مخالفت کردند، زبد، پسر شیمات، یک زن آمونیتی و یزاز آباد، پسر شیمریت، یک زن موآبی بود
[ترجمه گوگل]کسانی که در برابر او مخالفت کردند، زبد، پسر شیمات، یک زن آمونیتی و یزاز آباد، پسر شیمریت، یک زن موآبی بود
کلمات دیگر: