مالیخولیایی، دچار جنون افسردگی - تهیگاهی، وابسته به تهیگاه
hypochondriacal
مالیخولیایی، دچار جنون افسردگی - تهیگاهی، وابسته به تهیگاه
انگلیسی به فارسی
هیپوكندریال
انگلیسی به انگلیسی
• of or pertaining to hypochondria; caused by hypochondria; suffering from hypochondria (obsessive preoccupation with one's health)
جملات نمونه
1. Objective To study effect of psychotherapy of hypochondriacal neurosis on psychology and physical rehabilitation.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر روان درمانی of روان نژندی بر روانشناسی و توان بخشی فیزیکی
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر روان درمانی نوروفیزی هیپوکندریک در روانشناسی و توانبخشی فیزیکی
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثر روان درمانی نوروفیزی هیپوکندریک در روانشناسی و توانبخشی فیزیکی
2. Objective To evaluate the effect of clozapine and a antidepressant in the treatment of hypochondriacal neurosis.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثر of و یک ضد افسردگی در درمان hypochondriacal روان نژندی است
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر کلوزاپین و داروهای ضد افسردگی در درمان نوروفیز هیپو کاناندریال
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر کلوزاپین و داروهای ضد افسردگی در درمان نوروفیز هیپو کاناندریال
3. Morita is a congenital nervous quality that is a focus on self-introspection, it is easy hypochondriacal temperament.
[ترجمه ترگمان]Morita یک کیفیت عصبی مادرزادی است که بر خویشتن نگری خود تمرکز دارد، و خلق و خوی hypochondriacal آسان است
[ترجمه گوگل]موریاتا یک کیفیت عصبی مادرزادی است که تمرکز بر روی خودپنداره است، و این حالت آرام هیپوچندریایی آسان است
[ترجمه گوگل]موریاتا یک کیفیت عصبی مادرزادی است که تمرکز بر روی خودپنداره است، و این حالت آرام هیپوچندریایی آسان است
4. The effect of clozapine and a antidepressant in the treatment of hypochondriacal neurosis.
[ترجمه ترگمان]اثر of و یک ضد افسردگی در درمان hypochondriacal روان نژندی است
[ترجمه گوگل]اثر کلوزاپین و داروهای ضد افسردگی در درمان نوروفیزیک هیپو کاناندریال
[ترجمه گوگل]اثر کلوزاپین و داروهای ضد افسردگی در درمان نوروفیزیک هیپو کاناندریال
5. Heavy depression since sin always brings the idea of self-blame, patients may refuse to eat or for evil delusions and hypochondriacal delusions and repeatedly to the hospital.
[ترجمه ترگمان]افسردگی سنگین از زمانی که گناه همیشه ایده خود را نسبت به خود به ارمغان می آورد، بیماران ممکن است از خوردن و یا برای توهمات بد و هذیان hypochondriacal و مکرر به بیمارستان امتناع کنند
[ترجمه گوگل]افسردگی شدید از آنجا که گناه همیشه ایده خودکشی را به ارمغان می آورد، بیماران ممکن است از خوردن غذا یا خیانت های بد و تصورات هیپوکلندریا و بارها به بیمارستان منتقل کنند
[ترجمه گوگل]افسردگی شدید از آنجا که گناه همیشه ایده خودکشی را به ارمغان می آورد، بیماران ممکن است از خوردن غذا یا خیانت های بد و تصورات هیپوکلندریا و بارها به بیمارستان منتقل کنند
6. Conclusion Psychotherapy have no fungible action for psychology and physical rehabilitation and sufferer' society function of hypochondriacal neurosis for regain.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روان درمانی، هیچ اقدام fungible برای روان شناسی و توان بخشی فیزیکی و عملکرد بیمار hypochondriacal روان نژندی را برای دوباره به دست آوردن مجدد ندارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: روان درمانی هیچگونه فعالیت قابل تعویضی برای روانشناسی و توانبخشی جسمانی و عملکرد اجتماعی بیماران مبتلا به نوروفیان هیپوکندریک برای بازیافت ندارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: روان درمانی هیچگونه فعالیت قابل تعویضی برای روانشناسی و توانبخشی جسمانی و عملکرد اجتماعی بیماران مبتلا به نوروفیان هیپوکندریک برای بازیافت ندارد
پیشنهاد کاربران
خودبیمارانگارانه
hypochondriacal ( روان شناسی )
واژه مصوب: خودبیمارانگارانه
تعریف: مربوط به خودبیمارانگاری
واژه مصوب: خودبیمارانگارانه
تعریف: مربوط به خودبیمارانگاری
کلمات دیگر: