کلمه جو
صفحه اصلی

political science


علم سیاست، علوم سیاسی، تدبیرگان شناسی

انگلیسی به فارسی

علوم سیاسی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: political scientist (n.)
• : تعریف: a social science dealing with politics, political institutions, and the principles and methods of government.

• science of politics, study of the structure and methods of governments and political organizations
political science is the study of the ways in which power is acquired and used in a country, especially by those who govern the country.

مترادف و متضاد

political philosophy


Synonyms: art of the possible, civics, governance, government, poli-sci, political theory, politics, realpolitik, statesmanship


جملات نمونه

1. She won a grant to study political science with special reference to China.
[ترجمه ترگمان]او به تحصیل علوم سیاسی با اشاره ویژه به چین کمک کرد
[ترجمه گوگل]او به تحصیل علوم سیاسی با اشاره ویژه به چین دست یافت

2. Sid minored in political science.
[ترجمه ترگمان] \"سید مبتدی در علوم سیاسی\"
[ترجمه گوگل]سید در علوم سیاسی مینویسد

3. These days Valdez is taking political science classes at Pima Community College and planning to study in a foreign land.
[ترجمه ترگمان]این روزها والدز در کالج جامعه پیما به کلاس های علوم سیاسی می رود و قصد دارد در یک سرزمین خارجی درس بخواند
[ترجمه گوگل]این روزها والدز در کالج جامعه پیما درس های علوم سیاسی می گیرد و برنامه ریزی برای تحصیل در سرزمین های خارجی است

4. I'm changing my major to political science.
[ترجمه ترگمان]من major را به علوم سیاسی تغییر می دهم
[ترجمه گوگل]من به علم سیاسی خودم را تغییر می دهم

5. Cohn has a degree in political science from the University of Chicago.
[ترجمه ترگمان]کوهن دارای مدرک علوم سیاسی از دانشگاه شیکاگو است
[ترجمه گوگل]کوه در دانشگاه علوم شیکاگو مدرک علوم سیاسی دارد

6. He's majoring in Political Science.
[ترجمه ترگمان]او در رشته علوم سیاسی تحصیل می کند
[ترجمه گوگل]او در علوم سیاسی تخصص دارد

7. "What was your major?" "Political Science".
[ترجمه ترگمان]مهم ترین چیز شما چیست؟ \" علوم سیاسی \"
[ترجمه گوگل]'مهمترین چیز شما چیست؟' 'علوم سیاسی'

8. Consider the following hypothetical example from political science.
[ترجمه ترگمان]مثال فرضی زیر را از علوم سیاسی در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]مثال زیر فرضیه ای از علوم سیاسی را در نظر بگیرید

9. Some work actually spans the boundary between political science and another discipline.
[ترجمه ترگمان]بعضی از کارها در واقع مرز بین علوم سیاسی و یک رشته دیگر را در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]بعضی از کارها در حقیقت مرز میان علوم سیاسی و رشته دیگری است

10. It was interesting, so my political science side won out as vocational planning began.
[ترجمه ترگمان]جالب بود، بنابراین بخش علوم سیاسی من به عنوان برنامه ریزی حرفه ای برنده شد
[ترجمه گوگل]جالب بود، بنابراین سمت علم سیاسی من به عنوان برنامه ریزی حرفه ای شروع شد

11. She's doing a double major in political science and economics.
[ترجمه ترگمان]او در علوم سیاسی و علوم سیاسی دو برابر می کند
[ترجمه گوگل]او در زمینه علوم سیاسی و اقتصاد دوگانه دارد

12. Pierre chose Vassar and is majoring in political science.
[ترجمه ترگمان]پی یر Vassar را انتخاب کرد و رشته علوم سیاسی به دست گرفت
[ترجمه گوگل]پییر Vassar را انتخاب کرد و در رشته علوم سیاسی تخصص دارد

13. A friend who is skeptical about political science confronts you with a challenge.
[ترجمه ترگمان]دوستی که نسبت به علوم سیاسی تردید دارد با چالشی روبرو می شود
[ترجمه گوگل]دوستی که در مورد علوم سیاسی شکاک است با چالش مواجه می شود

14. The first difference between natural science and political science is the role of experimentation.
[ترجمه ترگمان]اولین تفاوت بین علم طبیعی و علوم سیاسی نقش آزمایش ها است
[ترجمه گوگل]اولین تفاوت بین علوم طبیعی و علوم سیاسی، نقش آزمایش است

15. Scott, who teaches political science at both Saint Francis and Ivy Tech, is making his first bid for elected office.
[ترجمه ترگمان]اسکات که به علوم سیاسی در سنت فرانسیس و آی وی آی تدریس می کند اولین تلاش خود را برای انتخاب شدن در دفتر ریاست جمهوری انجام می دهد
[ترجمه گوگل]اسکات، که به علوم سیاسی در Saint Francis و Ivy Tech تدریس می کند، نخستین پیشنهاد خود را برای انتخاب دفتر ارائه می دهد

a doctorate in political science

دکترا در علوم سیاسی



کلمات دیگر: