از صمیم قلب
from the heart
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• from deep down, sincerely, profoundly
جملات نمونه
1. Virtue flies from the heart of a mercenary man.
[ترجمه ترگمان]فضیلت از قلب یک سرباز مزدور پرواز می کند
[ترجمه گوگل]فضیلت از قلب مرد مزدور پرواز می کند
[ترجمه گوگل]فضیلت از قلب مرد مزدور پرواز می کند
2. She sang the songs straight from the heart .
[ترجمه ترگمان]ترانه را مستقیما از ته قلب خواند
[ترجمه گوگل]او آهنگ ها را از قلب خواند
[ترجمه گوگل]او آهنگ ها را از قلب خواند
3. He spoke with confidence, from the heart.
[ترجمه ترگمان]از ته دل با اطمینان حرف می زد
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس از قلب سخن گفت
[ترجمه گوگل]او با اعتماد به نفس از قلب سخن گفت
4. This advice comes from the heart.
[ترجمه ترگمان]این توصیه از ته قلب میاد
[ترجمه گوگل]این توصیه از قلب است
[ترجمه گوگل]این توصیه از قلب است
5. I could tell he spoke from the heart.
[ترجمه ترگمان]می توانستم بگویم که از ته دل حرف می زد
[ترجمه گوگل]می توانم بگویم او از قلب صحبت کرد
[ترجمه گوگل]می توانم بگویم او از قلب صحبت کرد
6. It was clearly an offer that came from the heart.
[ترجمه ترگمان] واضحه که یه پیشنهاد از طرف قلب بوده
[ترجمه گوگل]این به وضوح یک پیشنهاد بود که از قلب بود
[ترجمه گوگل]این به وضوح یک پیشنهاد بود که از قلب بود
7. Blood is only expelled from the heart when it contracts.
[ترجمه ترگمان]خون فقط از قلب بیرون رانده می شود وقتی که منقبض می شود
[ترجمه گوگل]هنگام خونریزی از قلب خارج می شود
[ترجمه گوگل]هنگام خونریزی از قلب خارج می شود
8. But speaking from the heart did not seem wise.
[ترجمه ترگمان]اما حرف زدن از قلب عاقلانه به نظر نمی رسید
[ترجمه گوگل]اما صحبت کردن از قلب عاقلانه نیست
[ترجمه گوگل]اما صحبت کردن از قلب عاقلانه نیست
9. A statement from the heart or a mere publicity stunt?
[ترجمه ترگمان]یه بیانیه از طرف قلب یا یه شیرین کاری الکی؟
[ترجمه گوگل]بیانیه ای از قلب و یا قافیه افسانه ای فقط؟
[ترجمه گوگل]بیانیه ای از قلب و یا قافیه افسانه ای فقط؟
10. No musical notation, for music must come from the heart and not off a page.
[ترجمه ترگمان]هیچ نماد موسیقی وجود ندارد، زیرا موسیقی باید از قلب باشد نه از صفحه خارج شود
[ترجمه گوگل]هیچ علامت موسیقی نیست، زیرا موسیقی باید از قلب بیرون بیاید و از صفحه جدا نشود
[ترجمه گوگل]هیچ علامت موسیقی نیست، زیرا موسیقی باید از قلب بیرون بیاید و از صفحه جدا نشود
11. It had not come from the heart of the congregation, but from behind the footlights.
[ترجمه ترگمان]این کار از قلب جمعیت بیرون نیامده بود، بلکه از پشت پرده این صحنه بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]این از قلب جماعت آمده است، اما از پشت چراغهای جلو
[ترجمه گوگل]این از قلب جماعت آمده است، اما از پشت چراغهای جلو
12. The compatibility between poetry and writing from the heart is not automatic but at best conventional.
[ترجمه ترگمان]سازگاری بین شعر و نویسندگی از قلب، اتوماتیک نیست اما در بهترین حالت مرسوم است
[ترجمه گوگل]سازگاری بین شعر و نوشتن از قلب به صورت خودکار نیست، اما در بهترین حالت معمول است
[ترجمه گوگل]سازگاری بین شعر و نوشتن از قلب به صورت خودکار نیست، اما در بهترین حالت معمول است
13. I love departing from the heart of one great city and coming into the heart of another.
[ترجمه ترگمان]من دوست دارم از قلب یک شهر بزرگ دور شوم و به قلب یکی دیگر وارد شوم
[ترجمه گوگل]من عاشق رفتن از قلب یک شهر بزرگ و آمدن به قلب دیگری
[ترجمه گوگل]من عاشق رفتن از قلب یک شهر بزرگ و آمدن به قلب دیگری
14. Leonard spoke from the heart.
[ترجمه ترگمان]لئونارد از قلب حرف می زد
[ترجمه گوگل]لئونارد از قلب صحبت کرد
[ترجمه گوگل]لئونارد از قلب صحبت کرد
کلمات دیگر: