کلمه جو
صفحه اصلی

police dog


سگ پلیس (به ویژه سگ گرگ)، سگ پاسبان، سگ پاسبان سگ گرگ

انگلیسی به فارسی

سگ پلیس


سگ پلیس (به‌ویژه سگ گرگ)، سگ پاسبان


سگ گرگ


انگلیسی به انگلیسی

• dog used by the police (for following scent trails, etc.)

اسم ( noun )
• : تعریف: a dog, often a German shepherd, that is trained to aid the police.

جملات نمونه

1. A police dog, trained to sniff out explosives, found evidence of a bomb in the apartment.
[ترجمه ترگمان]یک سگ پلیس که برای بو کشیدن مواد منفجره آموزش دیده بود، شواهدی از یک بمب در آپارتمان پیدا کرد
[ترجمه گوگل]یک سگ پلیس، آموزش دیده به خرج کردن مواد منفجره، شاهد یک بمب در آپارتمان بود

2. Police dogs have good noses for following criminals' trails.
[ترجمه ترگمان]سگ های پلیس بینی خوبی برای تعقیب مجرمان دارند
[ترجمه گوگل]سگ های پلیس برای دنبال کردن مسیرهای مجرمان، بینی مناسب دارند

3. Police dogs picked up the scent of the two men from clothes they had left behind.
[ترجمه ترگمان]سگ های پاسبان عطر دو مرد را از لباس هایی که پشت سر گذاشته بودند جمع کردند
[ترجمه گوگل]سگ های پلیس عطر و بوی دو مرد را از لباس هایی که عقب مانده اند برداشت

4. Police dogs can discriminate between the different smells.
[ترجمه ترگمان]سگ های پلیس می توانند بین بوهای مختلف تمایز قایل شوند
[ترجمه گوگل]سگ های پلیس می توانند بین بوی های مختلف تبعیض قائل شوند

5. A police dog picked up the murderer's scent.
[ترجمه ترگمان]یک سگ پلیس عطر قاتل را برداشت
[ترجمه گوگل]یک سگ پلیس عطر قاتل را برداشت

6. The police dog finally hunted down the escaped prisoner.
[ترجمه ترگمان]سگ پلیس سرانجام زندانی فراری را شکار کرد
[ترجمه گوگل]سگ پلیس در نهایت زندانی فراری را شکار کرد

7. Police dogs are often a cross between a retriever and an alsatian.
[ترجمه ترگمان]سگ های پلیس اغلب از یک سگ شکاری و یک سگ شکاری عبور می کنند
[ترجمه گوگل]سگ پلیس اغلب یک کراس بین یک بازیگر و یک عاشقانه است

8. Police dogs are trained to attack in certain circumstances.
[ترجمه ترگمان]سگ های پلیس آموزش دیده اند تا در شرایط خاصی حمله کنند
[ترجمه گوگل]سگ پلیس در شرایط خاص آموزش دیده اند

9. Police dogs have a very keen sense of smell and can scent even the slightest traces of drugs.
[ترجمه ترگمان]سگ های پلیس حس بویایی تیز دارند و می توانند حتی کوچک ترین نشانه هایی از داروها را استشمام کنند
[ترجمه گوگل]سگ های پلیس حس بوی بسیار حساس دارند و می توانند حتی کوچکترین علامت های مواد مخدر را از بین ببرند

10. Police dogs have proved indispensable in the war on drugs.
[ترجمه ترگمان]سگ های پلیس در جنگ با مواد مخدر اجتناب ناپذیر بوده اند
[ترجمه گوگل]سگ پلیس در جنگ در مواد مخدر ضروری است

11. Police fired tear gas and loosed police dogs.
[ترجمه ترگمان]پلیس گاز اشک آور و سگ های پلیس را اخراج کرد
[ترجمه گوگل]پلیس گاز اشک آور را اخراج کرد و سگ های پلیس را آزاد کرد

12. Suddenly, as if by magic, the police dog team came up out of the creek bed, and a man came running toward my fire. It was my grandfather.
[ترجمه ترگمان]ناگهان، گویی از جادو، تیم سگ پلیس از بس تر نهر بیرون آمد و مردی دوان دوان به طرف بخاری من آمد پدربزرگم بود
[ترجمه گوگل]ناگهان، به نظر می رسد که با سحر و جادو، تیم سگ پلیس از تخت نهر خارج شد و یک مرد به سوی آتش من آمد این پدربزرگ من بود

13. The police dog scented about till he found the trail.
[ترجمه ترگمان]سگ پلیس بوی عطر می داد تا اینکه رد پاها را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]سگ پلیس تا زمانی که مسیر را پیدا کرد، عطر و بوی خوبی داشت

14. With the help with the police dog, he soon found the fellow out.
[ترجمه ترگمان]با کمک سگ پلیس به زودی آن مرد را پیدا کرد
[ترجمه گوگل]با کمک سگ پلیس، او به زودی شخص دیگری را پیدا کرد

15. Whether the police dog is able to pursue that effractor or not depends on its ability.
[ترجمه ترگمان]این که آیا سگ پلیس قادر است آن را دنبال کند یا نه به توانایی آن بستگی دارد
[ترجمه گوگل]این که آیا سگ پلیس می تواند این فریبکار را دنبال کند یا نه، به توانایی آن بستگی دارد


کلمات دیگر: