1. Jenny let Adam descend from altitude towards the fiord, down to two hundred feet above the frozen water.
[ترجمه ترگمان]جنی به ادم اجازه داد که از ارتفاع تا دویست متری بالای آب یخ زده پایین بیاید
[ترجمه گوگل]جنی اجازه می دهد آدم از ارتفاع به سمت فوج فرود بیاید، تا دوصد فوت بالاتر از آب یخ زده
2. We ran into the shelter of Murchison Fiord, which is on the west side of Nordaustlandet.
[ترجمه مبین سلیمی] ما به درون پناهگاه Murchison Fiord، که در سمت غربی Nordaustlandet قرار دارد، دویدیم.
[ترجمه ترگمان]ما به پناه گاه of fiord رسیدیم که در قسمت غربی Nordaustlandet قرار داشت
[ترجمه گوگل]ما به سرپناه Murchison Fiord، که در سمت غرب Nordaustlandet قرار دارد، زدیم
3. Soon other residents from Grise Fiord, a remote Inuit hamlet in the Canadian High Arctic, traveled 50 miles by snowmobile to break holes in the ice so the whales could breathe.
[ترجمه ترگمان]به زودی ساکنان دیگری از grise Fiord، یک دهکده Inuit از راه دور در قطب شمال کانادا، ۵۰ مایل را برای شکستن سوراخ ها در یخ طی کرد تا وال ها بتوانند نفس بکشند
[ترجمه گوگل]به زودی دیگر ساکنان Grise Fiord، یک دهکده ایویتی از راه دور در قطب شمال کانادا، به وسیله موتور برفی 50 مایل را برای شکستن سوراخ در یخ راه انداختند تا نهنگ ها بتوانند نفس بکشند
4. Borup Fiord Pass on Ellesmere Island, shown in the top image, is the only known place where sulfur from a natural spring is deposited over ice.
[ترجمه ترگمان]گذرگاه Borup Fiord در خیابان السمر که در تصویر بالا نشان داده شده است تنها جایی است که در آن گوگرد از چشمه طبیعی روی یخ ته نشین می شود
[ترجمه گوگل]پاساژ Borup Fiord در جزیره الاسرم، نشان داده شده در تصویر بالا، تنها مکان شناخته شده است که گوگرد از یک بهاری طبیعی بر روی یخ پوشیده شده است
5. The purpose of the visit was to navigate into an ice-filled fiord.
[ترجمه ترگمان]هدف از این دیدار، حرکت به درون یک fiord پر از یخ بود
[ترجمه گوگل]هدف سفر این بود که به فضایی پر از یخ پرتاب شود
6. From Alta, which is a small fishing village, our chosen route took us over the high plateau towards Varanger Fiord.
[ترجمه ترگمان]از آلتا،، که یک روستای کوچک ماهیگیری است، مسیر انتخاب شده ما را در فلات مرتفع به سوی Varanger Fiord برد
[ترجمه گوگل]از آلتا، که یک روستای کوچک ماهیگیری است، مسیر انتخاب شده ما را بیش از فلات بالا نسبت به وارنگ فیورد برد
7. We weighed anchor next morning and sailed down the fiord on a calm sea.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد لنگر انداختیم و در دریای آرام دریا لنگر انداختیم
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد لنگر را وزن کردیم و فلیله را در دریا آرام گرفتیم
8. But the ship stood almost stationary, in calm water just inside the mouth of a fiord.
[ترجمه ترگمان]اما کشتی تقریبا بی حرکت ایستاده بود و آب آرام در دهانه یک fiord بود
[ترجمه گوگل]اما کشتی ایستاد تقریبا ایستاده، در آب آرام فقط در داخل دهانه فواد
9. After one night in Bergen, participants take a cruise along the Sognefjord, the deepest and longest fiord in the world.
[ترجمه ترگمان]بعد از یک شب در برگن، شرکت کنندگان در امتداد the، عمیق ترین و طولانی ترین fiord در دنیا سفر کردند
[ترجمه گوگل]پس از یک شب در برگن، شرکت کنندگان در امتداد Sognefjord، عمیق ترین و طولانی ترین فوریه در جهان کروز می شوند