کلمه جو
صفحه اصلی

fjord


معنی : فلات، ابدره
معانی دیگر : رجوع شود به: fiord

انگلیسی به فارسی

(جغرافیا) آبدره


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a long, narrow ocean inlet that passes between high and rocky banks or steep cliffs.

• narrow inlet of the sea bordered by steep cliffs, fiord
a fjord is a strip of sea that comes into the land between high cliffs, especially in norway.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] فیورد - آبدره
[آب و خاک] خور فورد

مترادف و متضاد

فلات (اسم)
plateau, fiord, fjord, table land

ابدره (اسم)
fiord, fjord

جملات نمونه

1. Main picture: Ulvik Fjord - real chocolate box views.
[ترجمه ترگمان]تصویر اصلی: دیدگاه های جعبه شکلات واقعی
[ترجمه گوگل]تصویر اصلی: Ulvik Fjord - نمایش جعبه واقعی شکلات

2. The glacier feeding the fjord starts to melt at this time of year.
[ترجمه ترگمان]یخچال های جزر و مد در این زمان از سال شروع به ذوب شدن می کنند
[ترجمه گوگل]یخچال فریاد خورده فورورد در این زمان سال شروع به ذوب شدن می کند

3. The 20 km long shallow - bottomed fjord, Otago Harbour, is the home of an abundance of wildlife.
[ترجمه ترگمان]کوه یخی ۲۰ کیلومتری long، Otago، منزلگاه وفور حیات وحش است
[ترجمه گوگل]فورج کم عمق دره 20 کیلومتری Otago Harbor، خانه فراوانی از حیات وحش است

4. A city of central Norway on Trondheim Fjord, an inlet of the Norwegian Sea. Founded in99 it was the capital of Norway until1380. Population, 13 65
[ترجمه ترگمان]شهر مرکزی نروژ در Trondheim Fjord، inlet از دریای نروژ این شهر که در آن تاسیس شد، پایتخت نروژ until۱۳۸۰ بود جمعیت، ۱۳ ساله
[ترجمه گوگل]شهر مرکزی نروژ در توردونیم فورج، ورودی دریای نروژی در سال 99 تاسیس شد و تا سال 1380 پایتخت نروژ بود جمعیت 13 65

5. Lituya Bay is a T-shaped fjord on the coast of the Alaskan Panhandle, west of Glacier Bay and about 120 miles west-northwest of Juneau.
[ترجمه ترگمان]خلیج Lituya در ساحل of در غرب خلیج یخچال و در حدود ۱۲۰ مایلی شمال غربی جونو واقع شده است
[ترجمه گوگل]خلیج Lituya یک فون T شکل است در ساحل پناهندله آلاسکا، در غرب خلیج Glacier و در حدود 120 مایلی غرب-شمال غربی جونو

6. It was then towed to a nearby fjord where the massive construction continued.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، آن به منطقه ای که در آن نزدیکی بود، کشیده شد، جایی که ساختمان عظیم ادامه داشت
[ترجمه گوگل]سپس آن را به فجر نزدیک به جایی که ساخت و ساز عظیم ادامه دارد

7. For the Horde, in Howling Fjord, you enter an area with brand new Forsaken architecture.
[ترجمه ترگمان]برای \"ایل\"، به همراه \"Fjord\"، شما به منطقه ای با معماری Forsaken brand وارد می شوید
[ترجمه گوگل]برای گروه ترکان و مغولان، در Howling Fjord، شما وارد منطقه ای با معماری Forsaken با نام تجاری جدید

8. He and his men settled in a fjord on the northwest part of the island.
[ترجمه ترگمان]او و افرادش در شمال غربی جزیره مستقر شدند
[ترجمه گوگل]او و مردانش در یک فورج در قسمت شمال غربی این جزیره سکونت داشتند

9. The walls of a fjord usually plunge deep below the surface of the water.
[ترجمه ترگمان]دیواره های جویبار معمولا در زیر سطح آب فرو می روند
[ترجمه گوگل]دیوارهای فجرد معمولا عمیق در زیر سطح آب فرو می ریزند

10. An arm of the sea similar to a fjord.
[ترجمه ترگمان]بازویی از دریا شبیه to بود
[ترجمه گوگل]بازوی دریایی شبیه به فجرد

11. A city of central Norway on Trondheim Fjord, an inlet of the Norwegian Sea.
[ترجمه ترگمان]شهر مرکزی نروژ در Trondheim Fjord، inlet از دریای نروژ
[ترجمه گوگل]شهر مرکزی نروژ در توردونیم فورج، ورودی دریای نروژی

12. The country's main port is located at the head of fjord on Norway's southern coast.
[ترجمه ترگمان]بندر اصلی این کشور در مرکز استان جنوبی نروژ واقع شده است
[ترجمه گوگل]بندر اصلی این کشور در سرتاسر فجر در ساحل جنوبی نروژ قرار دارد

13. We were travelling along the Lofoten Wall, an apt description for the mountains protecting this huge sea fjord.
[ترجمه ترگمان]ما در طول دیوار Lofoten سفر می کردیم، توصیف دقیق کوه ها برای محافظت از این دریای عظیم دریایی بسیار مناسب بود
[ترجمه گوگل]ما در امتداد دیوار لافوتن سفر کردیم، توصیف مناسب برای کوه هایی که از این فجر دریای عظیم حفاظت می کردند

14. They tied the knot in a romantic ceremony on the banks of a fjord.
[ترجمه ترگمان]ان ها گره را در یک مراسم عاشقانه در ساحل یک fjord گره زدند
[ترجمه گوگل]آنها گره را در یک مراسم عاشقانه در ساحل یک فورج گره خورده اند

15. The hydrofoil entered the harbour, revealing the characteristic wooden docks, with brightly-painted buildings sticking out the fjord on spidery sticks.
[ترجمه ترگمان]هیدروفویل که در بندرگاه وارد شده بود، اسکله چوبی مشخصه را آشکار کرد، و ساختمان های بارنگ های روشن بر روی تکه های عنکبوت آویزان شده بودند
[ترجمه گوگل]هلیکوپتر وارد بندر شد، نشان داد اسکله چوبی مشخص، با ساختمان های رنگارنگ رنگارنگ فجرد در میله های اسپیدری

پیشنهاد کاربران

آبدره رسی، یخسار آبدره


کلمات دیگر: