1. She heard a floorboard creak upstairs.
[ترجمه ترگمان]صدای جیر جیر جیر جیر در طبقه بالا به گوش رسید
[ترجمه گوگل]او یک طبقه ی کوه یخ را در طبقه ی بالا شنیده بود
2. He had his foot to the floorboard .
[ترجمه ترگمان]پایش را به کف چوبی چسبانده بود
[ترجمه گوگل]او پای خود را به تخته کف زد
3. I put the loose floorboard back and nailed it down.
[ترجمه ترگمان]کف پوش شل را عقب کشیدم و آن را به زمین کوبیدم
[ترجمه گوگل]من پشت صندلی شلوار را به عقب گذاشتم و آن را پایین کشیدم
4. To cut through a floorboard to give a short piece to raise, it must first be lifted up from its neighbours.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه از یک کف پوش چوبی برای بالا بردن یک تکه کوچک استفاده شود، باید ابتدا از همسایگانش برداشته شود
[ترجمه گوگل]برای برش از تخته کف به منظور ایجاد یک قطعه کوتاه برای بالا بردن، ابتدا باید از همسایگانش بلند شود
5. Make the cut through the floorboard as near as possible to the middle of a joist.
[ترجمه ترگمان]the را تا جایی که ممکن است در وسط یک joist قرار دهید
[ترجمه گوگل]برش کف تخته را تا حد ممکن نزدیک به وسط یک تیر برش دهید
6. He walked gingerly over the rotten floorboard.
[ترجمه ترگمان]با احتیاط از کف چوبی پوسیده بالا رفت
[ترجمه گوگل]او به سختی روی تخته کف فشرده راه می رفت
7. A shadow moves across the wall. A floorboard creaks.
[ترجمه محمدرضا شریفی] سایه ای روی دیوار حرکت می کند پارکتی جیر جیر می کند
[ترجمه ترگمان]سایه ای روی دیوار حرکت می کند جیر جیر جیر جیر می کند
[ترجمه گوگل]یک سایه در سراسر دیوار حرکت می کند یک کفپوش کورکورانه
8. This kind of floorBoard gives people a feeling of smoothness and quietness.
[ترجمه ترگمان]این نوع floorboard به مردم احساسی از نرمی و آرامش می دهد
[ترجمه گوگل]این نوع از floorBoard به مردم احساس صاف و آرامش می دهد
9. Rochester: Well I drop it through the floorboard and pray for an open manhole.
[ترجمه ترگمان]خوب، من آن را زیر کف پوش چوبی می اندازم و برای یک دریچه فاضلاب دعا می خوانم
[ترجمه گوگل]روچستر: خوب من از طریق تخته کف آن را رها می کنم و برای یک دریچه باز دعا می کنم
10. I dropped a hammer on the floor, and it dented the floorboard.
[ترجمه ترگمان]من یک چکش روی زمین انداختم و آن را کف چوبی فرو بردم
[ترجمه گوگل]من یک چکش را بر روی زمین افتادم و آن را از کف کف زد
11. He was arrested after officers found a bag of marijuana on the floorboard.
[ترجمه ترگمان]او پس از اینکه ماموران یک کیسه ماری جوانا را در کفپوش پلاستیکی پیدا کردند دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او پس از اینکه ماموران یک کیسه ماری جوانا را در کففروشی پیدا کرد دستگیر شد
12. This line is applicable to the continuous extruding of PVC door plate elbow board and floorboard.
[ترجمه ترگمان]این خط به the پیوسته of و تخته های فرش لوله خروجی PVC)قابل اجرا می باشد
[ترجمه گوگل]این خط برای اکسترود مداوم ورق ورق ورق ورق PVC و کفپوش قابل استفاده است
13. We drove through a lynch mob, pressed our faces against the floorboard.
[ترجمه ترگمان]با گروهی از اراذل و اوباش به راه افتادیم و faces را به کف اتاق چسباندم
[ترجمه گوگل]ما از طریق یک لنگ لنچ رانده شدیم، چهره هایمان را در مقابل تخته کف زدیم
14. Party constitution, it is the creed of the party and the floorboard that organize constitution.
[ترجمه ترگمان]قانون اساسی حزب، اصول حزب و کفپوش پلاستیکی است که قانون اساسی را سازمان دهی می کند
[ترجمه گوگل]قانون اساسی حزب، این اعتقاد به حزب و کفپوش است که قانون اساسی را سازماندهی می کند