(امریکا) طبقه ی همکف
first floor
(امریکا) طبقه ی همکف
انگلیسی به فارسی
(آمریکا) طبقهی همکف
(اروپا) طبقهی اول
طبقه اول
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: in American English, the ground floor. In British English, the floor above the ground floor.
• initial floor, ground floor, lobby entrance; (british) second floor
in britain, the first floor of a building is the floor immediately above the ground floor.
in the united states, the first floor of a building is the ground floor.
in britain, the first floor of a building is the floor immediately above the ground floor.
in the united states, the first floor of a building is the ground floor.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] طبقه اول
جملات نمونه
1. The permanent collection is displayed on the first floor, whilst the ground floor houses temporary exhibitions.
[ترجمه ترگمان]مجموعه دایمی در طبقه اول نمایش داده می شود، در حالی که زمین زمین، نمایشگاه های موقت دارد
[ترجمه گوگل]مجموعه دائمی در طبقه اول نمایش داده می شود، در حالی که طبقه ی اصلی نمایشگاه های موقت است
[ترجمه گوگل]مجموعه دائمی در طبقه اول نمایش داده می شود، در حالی که طبقه ی اصلی نمایشگاه های موقت است
2. , the library is on the first floor.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه طبقه اول است
[ترجمه گوگل]، کتابخانه در طبقه اول قرار دارد
[ترجمه گوگل]، کتابخانه در طبقه اول قرار دارد
3. He rode the elevator down to the first floor.
[ترجمه ترگمان]او با آسانسور به طبقه اول رفت
[ترجمه گوگل]او آسانسور را به طبقه اول سوار کرد
[ترجمه گوگل]او آسانسور را به طبقه اول سوار کرد
4. The library takes up the whole of the first floor.
[ترجمه ترگمان]کتابخانه تمام طبقه اول را اشغال کرده است
[ترجمه گوگل]کتابخانه تمام طبقه اول را می گیرد
[ترجمه گوگل]کتابخانه تمام طبقه اول را می گیرد
5. Menswear is on the first floor.
[ترجمه ترگمان]لباس مردونه تو طبقه اول هست
[ترجمه گوگل]منسوجات در طبقه اول قرار دارد
[ترجمه گوگل]منسوجات در طبقه اول قرار دارد
6. She works on the first floor.
[ترجمه ترگمان] اون طبقه اول کار میکنه
[ترجمه گوگل]او در طبقه اول کار می کند
[ترجمه گوگل]او در طبقه اول کار می کند
7. He had to jump from a first floor window.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود از پنجره طبقه اول بپرد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد از پنجره ی طبقه ی اول پرش کند
[ترجمه گوگل]او مجبور شد از پنجره ی طبقه ی اول پرش کند
8. I browsed through the first floor of the department store.
[ترجمه ترگمان]من در طبقه اول فروشگاه بودم
[ترجمه گوگل]من از طریق طبقه اول فروشگاه داری مرور می کنم
[ترجمه گوگل]من از طریق طبقه اول فروشگاه داری مرور می کنم
9. Passengers are carried by escalator to the first floor.
[ترجمه ترگمان]مسافران با پله برقی به طبقه اول برده می شوند
[ترجمه گوگل]مسافران توسط پله برقی به طبقه اول منتقل می شوند
[ترجمه گوگل]مسافران توسط پله برقی به طبقه اول منتقل می شوند
10. Fire broke out on the first floor of the apartment building.
[ترجمه ترگمان]آتش در طبقه اول آپارتمان خاموش شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در طبقه اول ساختمان آپارتمان آغاز شد
[ترجمه گوگل]آتش سوزی در طبقه اول ساختمان آپارتمان آغاز شد
11. It was the converted first floor of a large terraced house, within walking distance of the university.
[ترجمه ترگمان]این ساختمان اولین طبقه یک خانه تراس بزرگ بود که در فاصله پیاده از دانشگاه قرار داشت
[ترجمه گوگل]این اولین طبقه ی یک خانه ی بزرگ تراس بود که در فاصله ی دور از دانشگاه قرار داشت
[ترجمه گوگل]این اولین طبقه ی یک خانه ی بزرگ تراس بود که در فاصله ی دور از دانشگاه قرار داشت
12. The entire first floor outer walls are brick facing over concrete blocks, without any studs.
[ترجمه ترگمان]تمام دیواره ای بیرونی طبقه اول آجر است که روبروی بلوک های بتونی قرار گرفته بدون هیچ studs
[ترجمه گوگل]تمام دیوارهای دیوار بیرونی کف رو به جلو از بلوک های بتنی بدون هیچ گونه آچار می باشد
[ترجمه گوگل]تمام دیوارهای دیوار بیرونی کف رو به جلو از بلوک های بتنی بدون هیچ گونه آچار می باشد
13. The machine, thirty feet long on the first floor of the new building had overheated.
[ترجمه ترگمان]ماشین، سی متر طول در طبقه اول ساختمان جدید بیش از حد گرم شده بود
[ترجمه گوگل]این دستگاه، در حدود 30 فوت در طبقه اول ساختمان جدید، بیش از حد گرم شده است
[ترجمه گوگل]این دستگاه، در حدود 30 فوت در طبقه اول ساختمان جدید، بیش از حد گرم شده است
14. They climbed the curving staircase to the first floor and rang a bell.
[ترجمه ترگمان]از پلکان مارپیچی به طبقه اول بالا رفتند و زنگ را به صدا در آوردند
[ترجمه گوگل]آنها راه پیمای انحرافی را به طبقه اول رساندند و یک زنگ زنگ زدند
[ترجمه گوگل]آنها راه پیمای انحرافی را به طبقه اول رساندند و یک زنگ زنگ زدند
15. The den was on the first floor at the rear of the house, with windows overlooking the garden.
[ترجمه ترگمان]اتاق در طبقه اول خانه بود و پنجره های آن مشرف به باغ بود
[ترجمه گوگل]دون در طبقه اول در پشت خانه قرار داشت و پنجره هایی با چشم انداز باغ
[ترجمه گوگل]دون در طبقه اول در پشت خانه قرار داشت و پنجره هایی با چشم انداز باغ
پیشنهاد کاربران
North American: the ground floor of a building
طبقه ی همکف
طبقه ی همکف
, America, طبقه اول ، طبقه پایین ، طبقه همکف
کلمات دیگر: