1. a determinate answer to that question
جواب قطعی به آن پرسش
2. a determinate number
تعداد تعیین شده
3. the determinate differences among animals
دگرسانی های معین بین حیوانات
4. There is no determinate object, then, which we can call the meaning of this sentence.
[ترجمه ترگمان]پس چیز معینی وجود ندارد، پس ما می توانیم معنی این جمله را اعلام کنیم
[ترجمه گوگل]هیچ جسم مشخصی وجود ندارد، پس ما می توانیم معنی این جمله را بیان کنیم
5. Surely the determinate content of thoughts is not captured by constructivism.
[ترجمه ترگمان]بی شک، موضوع قطعی اندیشه ها به وسیله سازه انگاری (سازه انگاری)تسخیر نشده است
[ترجمه گوگل]مسلما محتوای مشخصی از افکار توسط سازه گرایی به دست نمی آید
6. And if translation is determinate, meaning here must be atomistic rather than holistic.
[ترجمه ترگمان]و اگر ترجمه به صورت قطعی باشد، به این معنی که در اینجا باید به جای کل گرا، اتمی (atomistic)باشد
[ترجمه گوگل]و اگر ترجمه قطعی است، به این معناست که در اینجا باید به جای یکپارچگی، آتوتیسم باشد
7. We may know that authors work within determinate social and cultural conditions, but we still emphasize the fact of individual production.
[ترجمه ترگمان]ممکن است ما بدانیم که نویسندگان در شرایط تعیین شرایط اجتماعی و فرهنگی کار می کنند، اما ما هنوز بر واقعیت تولید فردی تاکید داریم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است بدانیم که نویسندگان در شرایط اجتماعی و فرهنگی مشخصی کار می کنند، اما ما هنوز هم بر تولید محصول فردی تأکید داریم
8. HPLC was used to determinate the capsaicinoids content of paprika oleoresin directly.
[ترجمه ترگمان]HPLC برای تعیین مقدار capsaicinoids of oleoresin به طور مستقیم مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]HPLC به منظور تعیین مقدار کاپسائینوئیدی روغن پاپریاک به طور مستقیم مورد استفاده قرار گرفت
9. So it has determinate practical merit and groping meaning.
[ترجمه ترگمان]پس این شایستگی و معنای واقعی خود را تغییر داده
[ترجمه گوگل]از این رو، معایب عملی معین و معنای غلطی دارد
10. Based on cumulate method, a new determinate method to determinate the experimental formula in physical experiment was established in this paper.
[ترجمه ترگمان]براساس روش cumulate، یک روش جدید (determinate برای تعیین فرمول تجربی در آزمایش فیزیکی در این مقاله ایجاد شد
[ترجمه گوگل]بر اساس روش جمع آوری، یک روش جدید تعیین شده برای تعیین فرمول تجربی در آزمایش فیزیکی در این مقاله ایجاد شده است
11. Methods RP-HPLC was used to determinate the content of naringin extracted with the above two methods from different year samples of Citrus grandis.
[ترجمه ترگمان]روش های HPLC - HPLC برای تعیین مقدار of استخراج شده از دو روش فوق از نمونه های سال مختلف مرکبات استفاده شد
[ترجمه گوگل]روش ها RP-HPLC برای تعیین محتوای نارینین استخراج شده با دو روش فوق از سال های مختلف Citrus grandis استفاده شد
12. CONCLUSIONS: UV spectrophotometry can not be used to determinate the contents of impure chloramphenicol tablets.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: اشعه UV را نمی توان برای تعیین محتویات قرص های ناپاک chloramphenicol مورد استفاده قرار داد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: طیف سنجی از طیف سنجی UV برای تعیین محتویات قرص های ضد التهابی chloramphenicol استفاده نمی شود
13. These are determinate by the characteristic of its structure.
[ترجمه ترگمان]این ها به وسیله مشخصه ساختار آن تعیین می شود
[ترجمه گوگل]این مشخصه های مشخصه ساختار آن است
14. OBJECTIVE:To determinate the contents of quercetin and kaempferol in Platycladus orientalis carbonisatus by RP - HPLC.
[ترجمه ترگمان]OBJECTIVE: برای تعیین the quercetin و kaempferol در Platycladus orientalis carbonisatus از RP - HPLC
[ترجمه گوگل]هدف: تعیین محتوای کورستین و کپسفول در Platycladus orientalis carbonisatus توسط RP - HPLC