کلمه جو
صفحه اصلی

deterrent


معنی : مانع شونده، ترساننده، بازدارنده، منع کننده، عایق
معانی دیگر : بازدار، پیشگیر، انصراف انگیز، سلاح (یا چیز) بازدار یا انصراف انگیز

انگلیسی به فارسی

مانع‌شونده، منع‌کننده، بازدارنده، ترساننده


بازدارنده، مانع شونده، منع کننده، ترساننده، عایق


انگلیسی به انگلیسی

• someone or something which deters, hindrance, impediment
acting to deter, serving to hinder or impede
a deterrent is something that makes people afraid to do something. count noun here but can also be used as an attributive adjective. e.g. these sanctions will have a deterrent effect upon the actions of the government.
a deterrent is also a weapon that is intended to make enemies afraid to attack.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] بازدارنده
[حقوق] بازدارنده، مانع

مترادف و متضاد

مانع شونده (اسم)
restrainer, represser, deterrent, disincentive, repressor, inhibitor

ترساننده (صفت)
eerie, deterrent, eery

بازدارنده (صفت)
deterrent, dissuasive, disincentive

منع کننده (صفت)
withholding, deterrent, dissuasive, disincentive

عایق (صفت)
deterrent, impeding

impediment, restraint


Synonyms: bridle, check, curb, defense, determent, discouragement, disincentive, hindrance, leash, obstacle, preventative, preventive, rein, shackle


Antonyms: catalyst, encouragement, incentive


جملات نمونه

1. deterrent weapons
سلاح های انصراف انگیز (بازدار)

2. fining him will be a deterrent to others
جریمه کردن او عامل بازدارنده ای برای دیگران خواهد بود.

3. Long prison sentences can be a very effective deterrent for offenders.
[ترجمه ترگمان]محکومیت طولانی زندان می تواند یک مانع بسیار موثر برای مجرمان باشد
[ترجمه گوگل]احکام زندان طولانی می تواند یک عامل بازدارنده موثر برای مجرمان باشد

4. Is there a credible alternative to the nuclear deterrent?
[ترجمه ترگمان]آیا یک جایگزین معتبر برای بازدارنده هسته ای وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]آیا جایگزین قابل اعتماد برای بازدارنده هسته ای وجود دارد؟

5. They stressed the need for an independent nuclear deterrent.
[ترجمه ترگمان]آن ها بر نیاز به یک مانع هسته ای مستقل تاکید کردند
[ترجمه گوگل]آنها بر نیاز به یک بازدارنده مستقل هسته تاکید کردند

6. The deterrent effect of the death penalty has long been questioned.
[ترجمه ترگمان]اثر بازدارندگی مجازات مرگ طولانی مورد سوال قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]تأثیر بازدارنده مجازات اعدام مدت زیادی مورد سوال قرار گرفته است

7. Hopefully his punishment will act as a deterrent to others.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم مجازات او به عنوان بازدارنده برای دیگران عمل کند
[ترجمه گوگل]امیدوارم مجازات او بعنوان بازدارنده برای دیگران عمل کند

8. Nuclear weapons are the ultimate deterrent.
[ترجمه ترگمان]سلاح های هسته ای مانع اصلی هستند
[ترجمه گوگل]سلاح هسته ای، بازدارنده نهایی است

9. His punishment will be a deterrent to others.
[ترجمه ترگمان]مجازات او برای دیگران بازدارنده خواهد بود
[ترجمه گوگل]مجازات او برای دیگران بازدارنده خواهد بود

10. The nuclear deterrent has maintained an uneasy peace.
[ترجمه ترگمان]مانع هسته ای، آرامش ناآرام را حفظ کرده است
[ترجمه گوگل]بازدارنده هسته ای صلح و آرامش را حفظ کرده است

11. A five-year sentence should act as a deterrent to others.
[ترجمه ترگمان]محکومیت پنج ساله باید به عنوان بازدارنده برای دیگران عمل کند
[ترجمه گوگل]حکم پنج ساله باید به عنوان یک عامل بازدارنده برای دیگران عمل کند

12. Large fines act as a deterrent to motorists.
[ترجمه ترگمان]جرایم بزرگ به عنوان بازدارنده برای رانندگان عمل می کنند
[ترجمه گوگل]جریمه های بزرگ به عنوان یک رقیب برای رانندگان عمل می کنند

13. They were arguing about the deterrent effect of nuclear weapons.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد تاثیر بازدارنده سلاح های هسته ای بحث می کردند
[ترجمه گوگل]آنها در مورد اثر بازدارنده سلاح های هسته ای بحث می کردند

14. There is no effective deterrent for these young criminals.
[ترجمه ترگمان]هیچ بازدارنده موثری برای این جنایتکاران جوان وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ بازدارنده موثر برای این جنایتکاران جوان وجود ندارد

Fining him will be a deterrent to others.

جریمه کردن او عامل بازدارنده‌ای برای دیگران خواهد بود.


deterrent weapons

سلاح‌های انصراف‌انگیز (بازدار)


deterrents such as the atomic bomb and rockets

سلاح‌های بازدارنده مانند بمب اتمی و موشک


پیشنهاد کاربران

بازدارنده - منع کننده - ترساننده.

ترساندن

بازدارنده. منع کننده

Prominent voices among conservative political figures, analysts and media personalities are for the first time publicly calling for Iran to acquire a nuclear weapon. They call it “nuclear weapons as deterrent” with its own hashtag on Twitter
NEW YORK TIMES@

وسیله ترساندن مثل مترسک. . در زبان فارسی معادلش نیست

عامل ترساننده, عامل بازدارنده


کلمات دیگر: