مدت سپری شده
elapsed time
مدت سپری شده
انگلیسی به فارسی
مدت سپریشده
گذشت زمان، مدت سپری شده
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] مدت زمان طی شده
[زمین شناسی] زمان واقعی صرف شده بین شروع و پایان یک فرآیند رایانهای. همچنین نگاه کنید به.cpu time
[ریاضیات] مدت زمان سپری شده
[آب و خاک] زمان سپری شده، زمان صرف شده
[زمین شناسی] زمان واقعی صرف شده بین شروع و پایان یک فرآیند رایانهای. همچنین نگاه کنید به.cpu time
[ریاضیات] مدت زمان سپری شده
[آب و خاک] زمان سپری شده، زمان صرف شده
جملات نمونه
1. The assignment must be completed within an overall elapsed time of one week.
[ترجمه ترگمان]این تکلیف باید در عرض کلی یک هفته کامل شود
[ترجمه گوگل]انتصاب باید در یک زمان کلی یک هفته انجام شود
[ترجمه گوگل]انتصاب باید در یک زمان کلی یک هفته انجام شود
2. I regret that due to the elapsed time it will not be possible to trace the item in question or its value.
[ترجمه ترگمان]من متاسفم که به خاطر زمان سپری شده، رد این مورد در سوال یا ارزش آن ممکن نخواهد بود
[ترجمه گوگل]من متاسفم که با توجه به زمان گذشت، امکان نداشتن آیتم سوال یا ارزش آن را بررسی کند
[ترجمه گوگل]من متاسفم که با توجه به زمان گذشت، امکان نداشتن آیتم سوال یا ارزش آن را بررسی کند
3. A pseudo-variable which reads and sets the elapsed time clock.
[ترجمه ترگمان]یک شبه - متغیری که ساعت زمان سپری شده را مطالعه کرده و تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]یک متغیر شبه متغیر که زمان خوابیده را می خواند و تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]یک متغیر شبه متغیر که زمان خوابیده را می خواند و تنظیم می کند
4. Thus the total elapsed time is.
[ترجمه ترگمان]از این رو کل زمان سپری شده این است
[ترجمه گوگل]بنابراین کل زمان سپری شده است
[ترجمه گوگل]بنابراین کل زمان سپری شده است
5. And the chamber seemed darker beyond the elapsed time.
[ترجمه ترگمان]و اتاق در آن سوی زمان تیره تر به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]و اتاق بعد از گذشت زمان تاریک تر شد
[ترجمه گوگل]و اتاق بعد از گذشت زمان تاریک تر شد
6. Features include a flow fault indicator, an elapsed time indicator, automatic shutdown and a battery low indicator.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها شامل یک شاخص خطای جریان، شاخص زمان سپری شده، خاموش شدن اتوماتیک و یک شاخص پایین باتری می باشند
[ترجمه گوگل]امکانات شامل یک نشانگر خطای جریان، نشانگر زمان سپری شده، خاموش شدن اتوماتیک و شاخص باتری کم است
[ترجمه گوگل]امکانات شامل یک نشانگر خطای جریان، نشانگر زمان سپری شده، خاموش شدن اتوماتیک و شاخص باتری کم است
7. The vertical axis to the same scale represents elapsed time and the diagonal is drawn in as shown.
[ترجمه ترگمان]محور عمودی به همان مقیاس زمان سپری شده و قطر را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]محور عمودی به همان مقیاس نشان دهنده زمان سپری شده است و قطر آن به صورت نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]محور عمودی به همان مقیاس نشان دهنده زمان سپری شده است و قطر آن به صورت نشان داده شده است
8. The elapsed time between the order of a part and its delivery had dropped from 90 to 11 minutes.
[ترجمه ترگمان]زمان سپری شده بین سفارش یک بخش و تحویل آن از ۹۰ تا ۱۱ دقیقه کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]زمان سپری شده بین سفارش یک بخش و تحویل آن از 90 تا 11 دقیقه کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]زمان سپری شده بین سفارش یک بخش و تحویل آن از 90 تا 11 دقیقه کاهش یافته است
9. Delay before first repeat: ~~ Adjusts the elapsed time before repeating begins.
[ترجمه ترگمان]تاخیر قبل از تکرار: زمان سپری شده قبل از تکرار شروع می شود
[ترجمه گوگل]تاخیر در اولین بار تکرار کنید: ~~ زمان گذشت زمان را قبل از شروع تکرار تنظیم می کند
[ترجمه گوگل]تاخیر در اولین بار تکرار کنید: ~~ زمان گذشت زمان را قبل از شروع تکرار تنظیم می کند
10. We measure our LoadFactor, which relates elapsed time to developers'estimates of difficulty.
[ترجمه ترگمان]ما LoadFactor را اندازه گیری می کنیم، که زمان سپری شده به توسعه دهندگان را با دشواری تعریف می کند
[ترجمه گوگل]ما LoadFactor ما را اندازه می گیریم، که زمان گذشت زمان را به میزان توسعه دهندگان دشواری مرتبط می کند
[ترجمه گوگل]ما LoadFactor ما را اندازه می گیریم، که زمان گذشت زمان را به میزان توسعه دهندگان دشواری مرتبط می کند
11. Displays the percentage of elapsed time spent in JIT compilation since the last JIT compilation phase.
[ترجمه ترگمان]درصد زمان سپری شده در مجموعه JIT را از آخرین مرحله جمع آوری JIT را نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]درصد از زمان سپری شده در تلفیق JIT را از آخرین مرحله تلفیق JIT نشان می دهد
[ترجمه گوگل]درصد از زمان سپری شده در تلفیق JIT را از آخرین مرحله تلفیق JIT نشان می دهد
12. This typically results in a significant decrease in elapsed time for I/O bound queries, while incurring a minor increase in CPU time.
[ترجمه ترگمان]این امر معمولا منجر به کاهش قابل توجهی در زمان سپری شده برای پرس و جوهای بسته I \/ O خواهد شد، در حالی که افزایش اندکی در زمان CPU متحمل می شود
[ترجمه گوگل]این به طور معمول منجر به کاهش قابل توجهی در زمان سپری شده برای نمایش داده های محدود I / O می شود، در حالی که افزایش جزئی در زمان CPU رخ می دهد
[ترجمه گوگل]این به طور معمول منجر به کاهش قابل توجهی در زمان سپری شده برای نمایش داده های محدود I / O می شود، در حالی که افزایش جزئی در زمان CPU رخ می دهد
13. Mean time between failures is the average elapsed time between the beginning of one failure and the beginning of the next.
[ترجمه ترگمان]میانگین زمان بین شکست ها یک زمان سپری شده بین شروع یک شکست و شروع بعدی است
[ترجمه گوگل]میانگین زمان بین شکست ها میانگین زمان سپری شده بین شروع یک شکست و شروع بعدی است
[ترجمه گوگل]میانگین زمان بین شکست ها میانگین زمان سپری شده بین شروع یک شکست و شروع بعدی است
14. The y-axis represents the elapsed time taken for the transaction in milliseconds.
[ترجمه ترگمان]محور y زمان سپری شده برای تراکنش به میلی ثانیه را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]محور y نشان دهنده زمان گذشت زمان برای تراکنش در میلی ثانیه است
[ترجمه گوگل]محور y نشان دهنده زمان گذشت زمان برای تراکنش در میلی ثانیه است
15. Reset elapsed time of gold and lumber penalty with 30, 50,60 minutes.
[ترجمه ترگمان]صفر کردن زمان سپری شده از طلا و الوار با ۳۰، ۵۰، ۶۰ دقیقه
[ترجمه گوگل]بازنشانی زمان منقضی از مجازات طلا و چوب با 30، 50، 60 دقیقه
[ترجمه گوگل]بازنشانی زمان منقضی از مجازات طلا و چوب با 30، 50، 60 دقیقه
کلمات دیگر: