کلمه جو
صفحه اصلی

flint


معنی : سنگ چخماق، چخماق، سنگ فندک، اتش زنه، چیز سخت، سنگ چخماقی، سنگ ریزه
معانی دیگر : (مجازی - هرچیز سخت و سنگ مانند) سنگ، سنگ آتشزنه، مرو، چخماقی

انگلیسی به فارسی

سنگ چخماق، سنگ فندک، آتش‌زنه، چیز سخت، سنگ‌ریزه


گل سرخ، سنگ چخماق، چخماق، سنگ فندک، اتش زنه، چیز سخت، سنگ چخماقی، سنگ ریزه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a very hard form of quartz that gives off sparks when it is struck by steel.

(2) تعریف: a piece of this stone, esp. as used in guns or fire-starting.

- I got sparks going by striking the flint with a blow from the back of my knife.
[ترجمه ترگمان] با ضربه ای که از پشت چاقوی من ایجاد شده، جرقه می زند
[ترجمه گوگل] با ضربه زدن به گلوله با ضربه ای از پشت چاقو من، جرقه ها را می بینم

(3) تعریف: a piece of an alloy that sparks like flint, esp. as used in cigarette lighters.

• type of hard stone, variety of silica; stone which is struck together to produce sparks and start a fire; something hard and stony
flint is a very hard, greyish-black stone which produces sparks when struck.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سنگ چخماق

مترادف و متضاد

سنگ چخماق (اسم)
firestone, flint, silex, pyrites

چخماق (اسم)
hammer, flint, gunlock

سنگ فندک (اسم)
flint

اتش زنه (اسم)
light, tinder, spunk, flint, silex, punk

چیز سخت (اسم)
flint

سنگ چخماقی (اسم)
flint

سنگ ریزه (اسم)
gravel, flint, pebble, grit, scree, spall, riprap, road metal

جملات نمونه

Her heart became flint.

قلبش (مثل) سنگ شد.


1. they use flint and steel in making fire by percussion
آنان برای ایجاد آتش از کوبیدن سنگ چخماق به پولاد استفاده می کنند.

2. her heart became flint
قلبش (مثل) سنگ شد.

3. to strike sparks from a flint
با سنگ چخماق اخگر ایجاد کردن

4. Under the pressure, the flint crumbled into fragments.
[ترجمه ترگمان]در زیر فشار، سنگ آتش زنه درهم ریخت
[ترجمه گوگل]تحت فشار، چدن به قطعه فرو ریخت

5. The rock here was as hard as flint.
[ترجمه ترگمان]سنگ اینجا به اندازه سنگ چخماق بود
[ترجمه گوگل]سنگ اینجا سنگین تر بود

6. This layer of rock contains a lot of flint.
[ترجمه ترگمان]این لایه سنگ شامل سنگ های آتش زنه است
[ترجمه گوگل]این لایه سنگ حاوی بسیاری از گل سرخ است

7. His eyes were as hard as flint.
[ترجمه ترگمان]چشمانش به اندازه سنگ چخماق بود
[ترجمه گوگل]چشمان او مانند سنگ قیمتی شدید بود

8. He has a heart as hard as flint.
[ترجمه ترگمان]قلب او به اندازه سنگ چخماق است
[ترجمه گوگل]او قلب را به سختی به عنوان گرانیت قلمداد می کند

9. Where flint waste is found there are usually hammer stones and perhaps a stone anvil.
[ترجمه ترگمان]جایی که ضایعات سنگی پیدا می شود، معمولا سنگ ها و شاید سندان سنگی دیده می شوند
[ترجمه گوگل]جایی که زباله های معدنی یافت می شود، معمولا سنگ های چکش و شاید یک سنگ قیمتی وجود دارد

10. Flint, who had just received an intensive coaching from Matthews and Mulholland, began a passionate appeal.
[ترجمه ترگمان]فلینت که به تازگی مربیگری فشرده را از متیوز و مولهولند دریافت کرده بود، شروع به درخواست استیناف پرشوری نمود
[ترجمه گوگل]Flint که فقط مربی فشرده ای از متیوز و مالهلند دریافت کرده بود، درخواست تجدید نظر پرشور را آغاز کرد

11. His face is set like flint against the threats and swipes of guards and the rabble.
[ترجمه ترگمان]صورتش مثل سنگ آتش زنه در برابر تهدیدها و ضربات مشت نگهبان ها و اوباش است
[ترجمه گوگل]چهره او مانند گلوله ای در برابر تهدیدات و ناگهانی نگهبانان و خرچنگ ها قرار گرفته است

12. Damian Flint does everything he possibly can to make me blow twenty-five fuses at once!
[ترجمه ترگمان]دیمن فلینت هر کاری می کنه می کنه که من می تونم یه دفعه بیست و پنج تاش رو منفجر کنم!
[ترجمه گوگل]Damian Flint هر کاری که ممکن است انجام دهد بلافاصله به من بسوی بیست و پنج فیوز ضربه می زند!

13. The yard was a desert of flint chips and rolling stock that was almost extinct.
[ترجمه ترگمان]حیاط یک صحرا پر از قلوه سنگ بود و stock که تقریبا از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]حیاط بیابان چیپس آهک و نوردی بود که تقریبا منقرض شده بود

14. Flint is good-and an impressive accomplishment for a first novel-but it ain't that good.
[ترجمه ترگمان]فلینت پسر خوبی است و موفقیت بزرگی برای یک رمان درجه یک دارد - اما خیلی هم خوب نیست
[ترجمه گوگل]Flint خوب است و یک موفقیت چشمگیر برای یک رمان اول - اما این خوب نیست

15. Damian Flint strode out into the cool night air.
[ترجمه ترگمان]دیمن فلینت در هوای خنک شب به راه افتاد
[ترجمه گوگل]Damian Flint به هوای شب خنک تبدیل شد

پیشنهاد کاربران

سنگ چخماق

flint ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: سنگ چخماق
تعریف: کانی بسیار سخت و توده‏ای، اغلب سیاه رنگ، با شکست صدفی که در برخورد با فولاد یا سنگ های دیگر جرقه می‏زند


کلمات دیگر: