تصادف مرگبار
fatal accident
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• accident resulting in death
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] برخورد منجر به مرگ - تصادف مرگبار - تصادف منجر به مرگ - تصادم مرگبار - تصادم منجر به مرگ - برخورد مرگبار
جملات نمونه
1. The latest incidents come just hours after yesterday's fatal accident inquiry into the upsurge of drug deaths in the city.
[ترجمه ترگمان]حوادث اخیر تنها چند ساعت پس از پرس و جوی مرگبار دیروز در مورد افزایش میزان مرگ و میر مواد مخدر در شهر رخ داد
[ترجمه گوگل]آخرین حوادث پس از گذشت چند ساعت پس از تحقیق در مورد حادثه مرگبار دیروز، در معرض افزایش مرگ و میر مواد مخدر در شهر قرار دارد
[ترجمه گوگل]آخرین حوادث پس از گذشت چند ساعت پس از تحقیق در مورد حادثه مرگبار دیروز، در معرض افزایش مرگ و میر مواد مخدر در شهر قرار دارد
2. It was the first fatal accident involving ValuJet since the bargain airline began operations in October 199
[ترجمه ترگمان]این اولین تصادف مرگباری بود که شرکت هواپیمایی bargain در ماه اکتبر ۱۹۹ مورد را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]این اولین حادثه مرگبار مربوط به ValuJet بود که شرکت هواپیمایی معامله در اکتبر 199 آغاز به کار کرد
[ترجمه گوگل]این اولین حادثه مرگبار مربوط به ValuJet بود که شرکت هواپیمایی معامله در اکتبر 199 آغاز به کار کرد
3. Angry parents have condemned the fatal accident inquiry into drugs deaths in Glasgow as a waste of time.
[ترجمه ترگمان]والدین عصبانی، تحقیقات مرگبار مربوط به مواد مخدر در گلاسکو را به عنوان هدر دادن زمان محکوم کرده اند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر عصبانی محاکمه تحقیقات حادثه مرگبار مواد مخدر در گلاسکو را به عنوان اتلاف وقت محکوم کرده اند
[ترجمه گوگل]پدر و مادر عصبانی محاکمه تحقیقات حادثه مرگبار مواد مخدر در گلاسکو را به عنوان اتلاف وقت محکوم کرده اند
4. They will protect you from a fatal accident when using electric gardening equipment.
[ترجمه ترگمان]آن ها در هنگام استفاده از تجهیزات باغبانی از شما در مقابل یک سانحه مرگبار محافظت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها هنگام استفاده از تجهیزات باغبانی برق، شما را از یک حادثه ی مرگبار محافظت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هنگام استفاده از تجهیزات باغبانی برق، شما را از یک حادثه ی مرگبار محافظت می کنند
5. Health and safety Executive's five year fatal accident report gives rise for concern.
[ترجمه ترگمان]گزارش سانحه مرگبار پنج ساله وزارت بهداشت و سلامت باعث نگرانی شده است
[ترجمه گوگل]سلامت و ایمنی گزارش پنج ساله مرگ و میر ناشی از اجرایی را برای نگرانی افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]سلامت و ایمنی گزارش پنج ساله مرگ و میر ناشی از اجرایی را برای نگرانی افزایش می دهد
6. This one-off was destroyed in a fatal accident on September 25 - on its way home from the races.
[ترجمه ترگمان]این انفجار در یک تصادف مرگبار در ۲۵ سپتامبر - در راه بازگشت به خانه از این رقابت ها از بین رفت
[ترجمه گوگل]این یک بار در 25 سپتامبر در حادثه مرگبار ویران شد
[ترجمه گوگل]این یک بار در 25 سپتامبر در حادثه مرگبار ویران شد
7. Damages in fatal accident cases are likely to be substantial and should not be underestimated.
[ترجمه ترگمان]آسیب ها در موارد تصادفات مرگبار به احتمال زیاد قابل توجه هستند و نباید دست کم گرفته شوند
[ترجمه گوگل]خسارات در موارد حادثه مرگبار احتمالا قابل توجه است و نباید دست کم گرفته شود
[ترجمه گوگل]خسارات در موارد حادثه مرگبار احتمالا قابل توجه است و نباید دست کم گرفته شود
8. Meyer's car was involved in a fatal accident on the freeway.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل مایر در یک تصادف مرگبار در بزرگراه دخیل بوده است
[ترجمه گوگل]ماشین مایر در یک تصادف مرگبار در آزادراه دخیل بود
[ترجمه گوگل]ماشین مایر در یک تصادف مرگبار در آزادراه دخیل بود
9. A fatal accident happens there every couple of weeks, 100 - 200 people perish there every year.
[ترجمه ترگمان]یک تصادف مرگبار هر چند هفته اتفاق می افتد، صد و دویست نفر هر سال در آنجا نابود می شوند
[ترجمه گوگل]هر دو هفته یک حادثه مرگبار اتفاق می افتد، هر سال 100 تا 200 نفر از بین می روند
[ترجمه گوگل]هر دو هفته یک حادثه مرگبار اتفاق می افتد، هر سال 100 تا 200 نفر از بین می روند
10. It was in this year that a fatal accident occurred to the lighthouse keeper and his crew.
[ترجمه ترگمان]در همین سال بود که تصادف مرگبار به خاطر نگهبان و جاشو ان خود اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]در سال جاری یک حادثه مرگبار به نگهبان فانوس دریایی و خدمه اش رخ داد
[ترجمه گوگل]در سال جاری یک حادثه مرگبار به نگهبان فانوس دریایی و خدمه اش رخ داد
11. Death was instantaneous, eg in a fatal accident.
[ترجمه ترگمان]مرگ ناگهانی بود، eg در یک حادثه شوم
[ترجمه گوگل]مرگ یک لحظه بود، به عنوان مثال در یک تصادف مرگبار
[ترجمه گوگل]مرگ یک لحظه بود، به عنوان مثال در یک تصادف مرگبار
12. It was a fatal accident - both drivers were killed.
[ترجمه ترگمان]تصادف مرگباری بود - هر دو راننده کشته شدند
[ترجمه گوگل]این یک تصادف مرگبار بود - هر دو راننده کشته شدند
[ترجمه گوگل]این یک تصادف مرگبار بود - هر دو راننده کشته شدند
13. An fatal accident took place at this crossing three years ago.
[ترجمه ترگمان]یک حادثه مرگبار سه سال پیش در این تقاطع اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]یک حادثه مرگبار در این گذر سه سال پیش رخ داد
[ترجمه گوگل]یک حادثه مرگبار در این گذر سه سال پیش رخ داد
14. Death is instantaneous in a fatal accident.
[ترجمه ترگمان]مرگ فوری در یک حادثه شوم رخ داده است
[ترجمه گوگل]مرگ در یک تصادف مرگبار لحظه ای است
[ترجمه گوگل]مرگ در یک تصادف مرگبار لحظه ای است
کلمات دیگر: