1. kidney dialysis
دیالیز کلیه ها
2. I was on dialysis for seven years before my first transplant.
[ترجمه ترگمان]من هفت سال قبل از پیوند اولم در حال دیالیز بودم
[ترجمه گوگل]من هفت سال قبل از اولین پیوند من در دیالیز بودم
3. He has been on dialysis for the past three years.
[ترجمه ترگمان] سه سال گذشته داره دیالیز میشه
[ترجمه گوگل]او در سه سال گذشته دیالیز شده است
4. The remaining units make dialysis equipment and provide renal therapy to treat kidney disease and ease transplants.
[ترجمه ترگمان]واحدهای باقیمانده، تجهیزات دیالیز را می سازند و درمان کلیه را برای درمان بیماری های کلیوی و پیوند آزاد فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]واحدهای باقی مانده تجهیزات دیالیز را تولید می کنند و درمان کلیوی را برای درمان بیماری کلیه و پیوند آسان می کنند
5. When the uremia is severe enough to warrant dialysis, this therapy usually results in a correction of the serum calcium concentration.
[ترجمه ترگمان]وقتی the به اندازه کافی شدید است که دیالیز را تضمین کند، این درمان معمولا منجر به تصحیح غلظت کلسیم سرم می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که اورمیا به اندازه کافی قوی برای دیالیز ضروری است، این درمان به طور کلی منجر به اصلاح غلظت کلسیم سرم می شود
6. July 1993 -- Erma goes on dialysis after her kidneys stop functioning.
[ترجمه ترگمان]ژوییه ۱۹۹۳ - - پس از قطع عملکرد کلیه ها به دیالیز می رود
[ترجمه گوگل]ژوئیه 1993 - ارما بعد از کلیه ها، دیالیز را متوقف می کند
7. In dialysis patients an additional factor is the removal of phosphate from the body by the dialysis procedure itself.
[ترجمه ترگمان]در دیالیز یک عامل اضافی حذف فسفات از بدن توسط خود فرآیند دیالیز است
[ترجمه گوگل]در بیماران دیالیز عامل دیگری نیز حذف فسفات از بدن توسط روش دیالیز خود است
8. Union Carbide dropped development of a suitcase-size kidney dialysis unit.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه Carbide توسعه واحد دیالیز به اندازه یک چمدان را رها کرد
[ترجمه گوگل]اتحاد کاربید توسعه یک واحد دیالیز کلیوی را کاهش داد
9. Fresenius' renal unit manufactures dialysis equipment.
[ترجمه ترگمان]unit کلیه تجهیزات dialysis رو تولید می کنه
[ترجمه گوگل]واحد کلیوی Fresenius تولید تجهیزات دیالیز
10. She went on dialysis and discovered her life as a high school physical education teacher and athlete would be severely restricted.
[ترجمه ترگمان]او با دیالیز رفت و زندگی خود را به عنوان معلم آموزش فیزیکی دبیرستان پیدا کرد و ورزش کار شدیدا محدود خواهد شد
[ترجمه گوگل]او دیالیز رفت و زندگی خود را به عنوان یک معلم تربیت بدنی دبیرستان کشف و ورزشکار شدیدا محدود شد
11. Patients deteriorating to the point when renal dialysis is considered should be withdrawn from the transplant list.
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که در اثر dialysis کلیوی در نظر گرفته می شوند باید از فهرست پیوند جدا شوند
[ترجمه گوگل]بیماران دچار افت می کنند تا زمانی که دیالیز کلیه در نظر گرفته شود باید از فهرست پیوند خارج شود
12. Medicare pays $ X for each kidney dialysis, $ Y for a double heart bypass.
[ترجمه ترگمان]مدیکر برای هر دیالیز کلیه، Y به ازای یک bypass قلبی دوگانه، X دلار می پردازد
[ترجمه گوگل]Medicare با پرداخت $ X برای هر دیالیز کلیوی، $ Y برای یک دور دوز قلبی
13. Stoma care and continuous ambulatory peritoneal dialysis are examples of this.
[ترجمه ترگمان]درمان stoma و دیالیز مداوم نمونه هایی از این هستند
[ترجمه گوگل]مراقبت های Stoma و دیالیز صفاقی مداوم آمبولیتیک نمونه هایی از این هستند
14. The dialysis technique sampled this area.
[ترجمه ترگمان]تکنیک دیالیز این ناحیه را نمونه برداری کرد
[ترجمه گوگل]روش دیالیز نمونه این منطقه را انتخاب کرد