جلگه ی سیل گیر، سیلاب دشت (دشتی در راستای رودخانه که از رسوبات سیلابی تشکیل شده است)، جغ، دشت سیلابی
flood plain
جلگه ی سیل گیر، سیلاب دشت (دشتی در راستای رودخانه که از رسوبات سیلابی تشکیل شده است)، جغ، دشت سیلابی
انگلیسی به فارسی
جلگهی سیلگیر، سیلاب دشت (دشتی در راستای رودخانه که از رسوبات سیلابی تشکیل شده است)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a wide, flat area of land adjacent to a river that overflows its banks periodically.
• flat low-lying ground alongside a river that is flooded when the river overflows its banks
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] حوزه طغیان - دشت سیلابی - میدان غرقاب - منطقه سیل گیر - پهنه سیلابی
[زمین شناسی] دشت سیلابی الف: سطح یا نواری از زمین نسبتا هموار در کنار کانال رودخانه، که به وسیله رودخانه موجود و در منطقه تحت تاثیر آن تشکیل شده و در مواقعی که رودخانه از کناره های خود سرریز می کند با آب پوشیده می شود. مقایسه کنید با : دره تخت, دشت سیلابی فرسایشی. ب: هر منطقه پست تخت یا نسبتا تخت که یک رودخانه را احاطه کرده و ممکن است در شرایط سیلاب با آب آن پوشیده شود.
[خاک شناسی] دشت سیلابی
[آب و خاک] سیلاب دشت سیلدشت
[زمین شناسی] دشت سیلابی، سیل دشت
[زمین شناسی] دشت سیلابی الف: سطح یا نواری از زمین نسبتا هموار در کنار کانال رودخانه، که به وسیله رودخانه موجود و در منطقه تحت تاثیر آن تشکیل شده و در مواقعی که رودخانه از کناره های خود سرریز می کند با آب پوشیده می شود. مقایسه کنید با : دره تخت, دشت سیلابی فرسایشی. ب: هر منطقه پست تخت یا نسبتا تخت که یک رودخانه را احاطه کرده و ممکن است در شرایط سیلاب با آب آن پوشیده شود.
[خاک شناسی] دشت سیلابی
[آب و خاک] سیلاب دشت سیلدشت
[زمین شناسی] دشت سیلابی، سیل دشت
جملات نمونه
1. Her dammed-up intelligence overflowed like a flood plain.
[ترجمه ترگمان]هوش مصنوعی او همچون سیل مواج شده بود
[ترجمه گوگل]هوش فرونشست او مانند یک سیلاب ریخت
[ترجمه گوگل]هوش فرونشست او مانند یک سیلاب ریخت
2. It sped along a deep green flood plain, over rocky rivers, through anonymous towns and raced Japanese cars on trackside roads.
[ترجمه ترگمان]در طول یک دشت پر از سیل سبز، بر فراز رودخانه های سنگی، از میان شهره ای ناشناس عبور کرد و اتومبیل های ژاپنی را در جاده های trackside به راه انداخت
[ترجمه گوگل]این ناحیه در امتداد یک دشت سبز عمیق سبز، بیش از رودخانه های سنگی، از طریق شهر های ناشناس به وجود آمد و اتومبیل های ژاپنی را در جاده های راه آهن سوار کرد
[ترجمه گوگل]این ناحیه در امتداد یک دشت سبز عمیق سبز، بیش از رودخانه های سنگی، از طریق شهر های ناشناس به وجود آمد و اتومبیل های ژاپنی را در جاده های راه آهن سوار کرد
3. The lowest parts of the flood plain may form " back - swamps ".
[ترجمه ترگمان]پایین ترین بخش های دشت سیلابی ممکن است \"back\" را شکل دهند
[ترجمه گوگل]پایین ترین قسمت دشت سیلاب ممکن است 'بوته های عقب' باشد
[ترجمه گوگل]پایین ترین قسمت دشت سیلاب ممکن است 'بوته های عقب' باشد
4. Yeah, there's a lot of infrastructure across the flood plain interfering with flows all over the place.
[ترجمه ترگمان]بله، زیرساخت زیادی در سرتاسر این دشت وجود دارد که در سرتاسر آن دخالت می کند
[ترجمه گوگل]بله، بسیاری از زیرساخت ها در سراسر دشت سیل دخالت می کند که جریان ها در همه جای آن قرار دارند
[ترجمه گوگل]بله، بسیاری از زیرساخت ها در سراسر دشت سیل دخالت می کند که جریان ها در همه جای آن قرار دارند
5. Before the flood arrives, the river's flood plain is calm and dry.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه سیل برسد، سیلاب رودخانه آرام و خشک است
[ترجمه گوگل]قبل از رسیدن سیل، دشت سیل رودخانه آرام و خشک است
[ترجمه گوگل]قبل از رسیدن سیل، دشت سیل رودخانه آرام و خشک است
6. The flood plain and swamp faces mudstone provided a good cap rock condition for reservoir forming.
[ترجمه ترگمان]دشت سیلابی و swamp در حال حاضر شرایط سنگی مناسبی را برای تشکیل مخزن فراهم کرده اند
[ترجمه گوگل]دشت سیلاب و باتلاق در معرض گودال سنگ، شرایط سنگ کوه برای تشکیل مخزن را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]دشت سیلاب و باتلاق در معرض گودال سنگ، شرایط سنگ کوه برای تشکیل مخزن را فراهم می کند
7. The snails used to breed on small flood plain islands where annual flooding prevented a population explosion.
[ترجمه ترگمان]حلزون ها در جزایر کوچک سیل زده پرورش داده می شدند که در آنجا سیل سالیانه مانع از انفجار جمعیت می شد
[ترجمه گوگل]حلزون ها در جزایر دشت کوچک سیل زده می شدند که سیل سالانه باعث انفجار جمعیت شد
[ترجمه گوگل]حلزون ها در جزایر دشت کوچک سیل زده می شدند که سیل سالانه باعث انفجار جمعیت شد
8. The flood plain faces and swamp faces mudstone provided a good cap rock conditions for reservoir forming.
[ترجمه ترگمان]چهره های ساده سیل و چهره های باتلاق شرایط سنگی مناسبی را برای تشکیل مخزن فراهم کرده اند
[ترجمه گوگل]دشت سیل روبرو شده و باتلاق در معرض گرانول قرار می گیرد که شرایط سنگ را برای تشکیل مخزن فراهم می کند
[ترجمه گوگل]دشت سیل روبرو شده و باتلاق در معرض گرانول قرار می گیرد که شرایط سنگ را برای تشکیل مخزن فراهم می کند
9. The flood plain faces and swamp faces mudstone provided a good cap rock condition for reservoir forming.
[ترجمه ترگمان]چهره های ساده سیل و چهره های باتلاق شرایط سنگی مناسبی را برای تشکیل مخزن فراهم کرده اند
[ترجمه گوگل]دشت سیل روبرو و باتلاق چهره گرانشون شرایط خوبی برای مخزن تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]دشت سیل روبرو و باتلاق چهره گرانشون شرایط خوبی برای مخزن تشکیل می دهد
10. The grassland vegetation in flood plain of the Fen River were classified into 12 communities by the group average clustering method. The community characteristics of every community were described.
[ترجمه ترگمان]پوشش گیاهی علفزار در دشت سیلابی از رودخانه Fen به ۱۲ جامعه از روش خوشه بندی میانگین گروه طبقه بندی شد خصوصیات اجتماعی هر جامعه توضیح داده شد
[ترجمه گوگل]گیاه علفی در دشت سیل رودخانه فین به وسیله روش خوشه ای به طور متوسط به 12 گروه تقسیم شد مشخصات جامعه هر جامعه شرح داده شد
[ترجمه گوگل]گیاه علفی در دشت سیل رودخانه فین به وسیله روش خوشه ای به طور متوسط به 12 گروه تقسیم شد مشخصات جامعه هر جامعه شرح داده شد
11. Jianghan Plain is typical flood plain, composed of much of interfluvial lowlands, which become interfluvial lowlands lake or marsh after storing water.
[ترجمه ترگمان]دشت Jianghan دشت سیلابی است که از زمین های پست interfluvial تشکیل شده است که پس از ذخیره آب به زمین های پست interfluvial تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]دشت جیانگان دشت معمولی سیلاب است که از بسیاری از دشتهای بینابینی تشکیل شده است که پس از ذخیره سازی آب به دریاچه و یا خلیج فارس متصل می شوند
[ترجمه گوگل]دشت جیانگان دشت معمولی سیلاب است که از بسیاری از دشتهای بینابینی تشکیل شده است که پس از ذخیره سازی آب به دریاچه و یا خلیج فارس متصل می شوند
12. The project is sited in the flood plain of the Russian River, with deep, rich soil ideally suited for agriculture.
[ترجمه ترگمان]این پروژه در جلگه طغیان رودخانه روسیه، با خاک غنی و غنی که به طور ایده آل برای کشاورزی مناسب است، در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]این پروژه در دشت سیلاب رودخانه روسیه واقع شده است و خاک عمیق و غنی ای که برای کشاورزی مناسب است مناسب است
[ترجمه گوگل]این پروژه در دشت سیلاب رودخانه روسیه واقع شده است و خاک عمیق و غنی ای که برای کشاورزی مناسب است مناسب است
13. The already over-stretched funds can not deal with serious infrastructure solutions to facilitate the development of flood plains.
[ترجمه ترگمان]بودجه بیش از حد که قبلا گسترش یافته است نمی تواند با راهکارهای زیرساختی جدی مقابله کند تا توسعه دشت های سیلابی را تسهیل کند
[ترجمه گوگل]صندوق های در حال حاضر بیش از حد کشش نمی توانند با راه حل های زیربنایی جدی برای تسهیل توسعه دشت های سیل مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]صندوق های در حال حاضر بیش از حد کشش نمی توانند با راه حل های زیربنایی جدی برای تسهیل توسعه دشت های سیل مبارزه کنند
14. There is also talk of investing in flood defences and preventing building development on flood plains.
[ترجمه ترگمان]همچنین صحبت از سرمایه گذاری در سیستم های دفاعی و جلوگیری از توسعه ساختمان ها در دشت های سیلابی وجود دارد
[ترجمه گوگل]همچنین صحبت از سرمایه گذاری در دفاع از سیل و جلوگیری از توسعه ساختمان در دشت سیلاب است
[ترجمه گوگل]همچنین صحبت از سرمایه گذاری در دفاع از سیل و جلوگیری از توسعه ساختمان در دشت سیلاب است
15. Patches of the old floodplains remain as dry river terraces.
[ترجمه ترگمان]تکه هایی از floodplains کهن به عنوان terraces رودخانه خشک باقی می مانند
[ترجمه گوگل]تکه های سیلاب های قدیمی به عنوان تراسهای خشک رودخانه باقی می مانند
[ترجمه گوگل]تکه های سیلاب های قدیمی به عنوان تراسهای خشک رودخانه باقی می مانند
16. How wide is the floodplain of the River Wharfe in this middle course of the valley?
[ترجمه ترگمان]دشت سیلابی رودخانه Wharfe در این دوره وسط دره چقدر پهن است؟
[ترجمه گوگل]چقدر سیلاب رودخانه وارف در این دوره مرزی دره چیست؟
[ترجمه گوگل]چقدر سیلاب رودخانه وارف در این دوره مرزی دره چیست؟
17. Usually floodplains are not veneers of alluvium explicable by lateral channel movements, but considerable thicknesses smoothing over more complex relief.
[ترجمه ترگمان]معمولا floodplains با استفاده از حرکات کانال افقی امکان پذیر نیست، اما ضخامت قابل توجهی نسبت به تسکین پیچیده بیشتری دارد
[ترجمه گوگل]معمولا سیلاب ها فرسایشی از آلیوم نیست که با حرکت کانال های جانبی توضیح داده شود، اما ضخامت قابل توجهی در برابر تسکین پیچیده تر می شود
[ترجمه گوگل]معمولا سیلاب ها فرسایشی از آلیوم نیست که با حرکت کانال های جانبی توضیح داده شود، اما ضخامت قابل توجهی در برابر تسکین پیچیده تر می شود
18. The turbulence intensity increases after the floodplain is vegetated. The lateral and vertical turbulence intensities are in the same order and follow the S-shape distribution law.
[ترجمه ترگمان]پس از این که دشت سیلابی دارای پوشش گیاهی است، شدت turbulence افزایش می یابد شدت های افقی و افقی به همان ترتیب هستند و قانون توزیع شکل S را دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]شدت آشفتگی پس از سیلاب افزایش می یابد شدت تلاطم جانبی و عمودی در یک نظم قرار دارند و قانون توزیع شکل S را دنبال می کنند
[ترجمه گوگل]شدت آشفتگی پس از سیلاب افزایش می یابد شدت تلاطم جانبی و عمودی در یک نظم قرار دارند و قانون توزیع شکل S را دنبال می کنند
19. Bottom ground is land in the floodplain of the Missouri River. Genovese says at the book club the next month, they found out another farmer had sold his land.
[ترجمه ترگمان]زمین پایین در سیلابی از رودخانه میسوری قرار دارد Genovese می گوید که در باشگاه کتاب در ماه بعد، آن ها فهمیدند که یک کشاورز دیگر زمین خود را فروخته است
[ترجمه گوگل]زمین پایین زمین در سواحل رودخانه میسوری است ژنوئوس در ماه آینده در باشگاه کتاب می گوید که کشاورز دیگری زمین خود را فروخته است
[ترجمه گوگل]زمین پایین زمین در سواحل رودخانه میسوری است ژنوئوس در ماه آینده در باشگاه کتاب می گوید که کشاورز دیگری زمین خود را فروخته است
20. Therefore, large - scaled floodplain safety construction should be urgently implemented in order to solve the safety problems.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ساختمان ایمنی سیلابی مقیاس بزرگ باید به منظور حل مشکلات ایمنی به فوریت اجرا شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، به منظور حل مشکلات ایمنی، باید به طور فزاینده، ساخت ایمنی سیلاب های بزرگ مقیاس پذیر را در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]بنابراین، به منظور حل مشکلات ایمنی، باید به طور فزاینده، ساخت ایمنی سیلاب های بزرگ مقیاس پذیر را در نظر گرفت
21. When the coverage ratio of floodplain area reaches to 30%, the wind erosion can be controlled within the range of light erosion.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که نسبت پوشش دشت سیلابی به ۳۰ درصد می رسد، فرسایش بادی می تواند در محدوده فرسایش نور کنترل شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که نسبت پوشش سیلاب به 30 درصد می رسد، فرسایش باد را می توان در محدوده فرسایش نور کنترل کرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که نسبت پوشش سیلاب به 30 درصد می رسد، فرسایش باد را می توان در محدوده فرسایش نور کنترل کرد
22. The Parana floodplain marsh retains a large amount of nutrients being stored mainly in the sediment compartment.
[ترجمه ترگمان]باتلاق floodplain پارانا مقدار زیادی مواد مغذی ذخیره شده در بخش رسوب را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]دره سیلپان پارانا مقدار زیادی از مواد مغذی را که عمدتا در محفظه رسوب نگهداری می شود، حفظ می کند
[ترجمه گوگل]دره سیلپان پارانا مقدار زیادی از مواد مغذی را که عمدتا در محفظه رسوب نگهداری می شود، حفظ می کند
23. A new plinth, raised above the floodplain of the Russian River, grounds the building and provides panoramic views over the landscape.
[ترجمه ترگمان]یک پایه جدید، که بالاتر از دشت سیلابی رودخانه روسیه قرار گرفته است، ساختمان را مسدود کرده و مناظر اطراف را در اطراف چشم انداز فراهم می کند
[ترجمه گوگل]یک پایه جدید که در بالای سیلاب رودخانه روسیه قرار دارد، ساختمان را احاطه کرده و چشم انداز پانوراما را به چشم انداز می دهد
[ترجمه گوگل]یک پایه جدید که در بالای سیلاب رودخانه روسیه قرار دارد، ساختمان را احاطه کرده و چشم انداز پانوراما را به چشم انداز می دهد
24. Leaving the town, they walked towards the floodplain.
[ترجمه ترگمان]از شهر خارج شدند و به طرف the رفتند
[ترجمه گوگل]ترک شهر، آنها به سوی سیلاب رفتند
[ترجمه گوگل]ترک شهر، آنها به سوی سیلاب رفتند
25. It sprawled across thousands of square kilometres of floodplain where the Euphrates and Tigris rivers divided into a network of tributaries meandering and pulsating south to the Arabian sea.
[ترجمه ترگمان]این شهر در طول هزاران کیلومتر مربع از دشت های سیلابی که رودخانه های دجله و فرات را به یک شبکه of تقسیم کرده و به سوی دریای عمان حرکت می کرد، پخش شد
[ترجمه گوگل]این در سراسر هزاران کیلومتر مربع سیلاب که در آن رودخانه فرات و تگریس به یک شبکه از پرچم ها تقسیم شده و به جنوب جنوب دریای عرب تقسیم شده است، گسترش یافت
[ترجمه گوگل]این در سراسر هزاران کیلومتر مربع سیلاب که در آن رودخانه فرات و تگریس به یک شبکه از پرچم ها تقسیم شده و به جنوب جنوب دریای عرب تقسیم شده است، گسترش یافت
26. Flood Zone Construction Permits & Floodplain Administration.
[ترجمه ترگمان]مجوزهای ساخت منطقه سیل زده & floodplain
[ترجمه گوگل]مجوز ساخت و ساز در منطقه سیل * اداره سیلاب
[ترجمه گوگل]مجوز ساخت و ساز در منطقه سیل * اداره سیلاب
27. Oxbow lakes, the floodplain, dry streams and tributaries, waves beating against the shore.
[ترجمه ترگمان]دریاچه های Oxbow، دشت های سیلابی، جریان های خشک و شاخه های فرعی، امواجی که به ساحل برخورد می کنند
[ترجمه گوگل]دریاچه های Oxbow، سیلاب، جریان های خشک و دره ها، موج ها را در برابر ساحل می کوبند
[ترجمه گوگل]دریاچه های Oxbow، سیلاب، جریان های خشک و دره ها، موج ها را در برابر ساحل می کوبند
28. Leaving Gaomiaozi, they walked towards the floodplain.
[ترجمه ترگمان]Gaomiaozi را ترک کردند و به طرف the رفتند
[ترجمه گوگل]از دست دادن Gaomiaozi، آنها به طرف سیلاب رفتند
[ترجمه گوگل]از دست دادن Gaomiaozi، آنها به طرف سیلاب رفتند
29. When the river channel fills and then overflows more mud is spread right across the floodplain.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کانال رودخانه پر می شود و سپس گل بیشتر از دشت سیلابی عبور می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کانال رودخانه پر می شود و پس از آن سرریز می شود، گل بیشتری در سراسر سیلاب پخش می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که کانال رودخانه پر می شود و پس از آن سرریز می شود، گل بیشتری در سراسر سیلاب پخش می شود
کلمات دیگر: