کلمه جو
صفحه اصلی

diatom


معنی : دیاتم، گمزادان، اغازیان
معانی دیگر : (جانورشناسی) ترابریده (جلبلک های رده ی bacillariophyceae از شاخه ی chromophycota)، دیاتوم، دیاتم ها

انگلیسی به فارسی

دیاتم‌ها، گم‌زادان، آغازیان


انگلیسی به انگلیسی

• type of single-celled algae

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دیاتومه

مترادف و متضاد

دیاتم (اسم)
diatom

گمزادان (اسم)
diatom

اغازیان (اسم)
diatom

جملات نمونه

1. Many of the diatom species and even more of the dinoflagellates are endemic to antarctic waters.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گونه های diatom و حتی بیشتر the بومی آبه ای antarctic هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از گونه های دیاتومتری و حتی بیشتر از dinoflagellates به آب های آتلانتیک اندمیک هستند

2. Fig. Scanning electron micrograph of a diatom.
[ترجمه ترگمان]شکل اسکن میکروسکوپی الکترون یک diatom
[ترجمه گوگل]تصویر میکروسکوپ الکتریکی اسکن یک دیاتوم

3. According to the research of sporepollen and diatom fossils, the deposit formed in the dry and warm shallow water environment during later pleistocene epoch.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تحقیقات sporepollen و diatom، رسوب در محیط آب کم عمق و گرم در طول دوره later، شکل گرفت
[ترجمه گوگل]با توجه به تحقیقات فسیل های sporepollen و diatom، این رسوب در محیط آب های خشک و گرم کم آب در طول دوره پیلوستوسن بعدی شکل می گیرد

4. Assume that atmosphere is made of diatom ideal gas in adiabatic equilibrium.
[ترجمه ترگمان]فرض کنید که اتمسفر از گاز ایده آل diatom در تعادل گرمایی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]فرض کنید که فضا از ایده آل گاز دیاتوم در تعادل adiabatic ساخته شده است

5. Delegates closely felt the glamor of DAJINY Diatom Ooze Coating.
[ترجمه ترگمان]نمایندگان از نزدیک به جرم قاچاق مواد مخدر و قاچاق مواد مخدر می پرداختند
[ترجمه گوگل]نمایندگان به شدت از زرق و برق جلوه ای از پوشش دیاتومیت دیجیتال احساس کردند

6. The food composition consisted of eight groups: diatom, protozoa, spongiaria, annelida, mollusca, crustacea, echinodermata and pisces.
[ترجمه ترگمان]ترکیب مواد غذایی شامل هشت گروه بود: diatom، protozoa، spongiaria، annelida، mollusca، crustacea، echinodermata و pisces
[ترجمه گوگل]ترکیب غذا شامل هشت گروه بود: دیاتوم، پروتوزو، اسپونگیاریا، آنلتیدا، مولکوس، قارچ، اکینودرماتا و ماهی

7. The main products are diatom and ecological supporting facilities, which are suitable to breeding of trepang, sea-ear, shrimp, fish, seashell and other kinds of animals in sea or fresh water.
[ترجمه ترگمان]محصولات اصلی عبارتند از diatom و تجهیزات پشتیبانی اکولوژیکی، که برای پرورش ماهی، میگو، میگو، ماهی، صدف و دیگر انواع حیوانات در دریا یا آب شیرین مناسب هستند
[ترجمه گوگل]محصولات اصلی، امکانات حمایت از دیاتومه و محیط زیست است که مناسب برای پرورش ترپان، دریا، میگو، ماهی، ماهی قزل آلا و سایر گونه های حیوانی در دریا یا آب شیرین می باشند

8. No significant correlation was observed between diatom red tide and alongshore pollutants discharge.
[ترجمه ترگمان]هیچ همبستگی قابل توجهی بین موج قرمز diatom و تخلیه آلاینده های alongshore مشاهده نشد
[ترجمه گوگل]همبستگی معنی داری بین بارندگی قرمز اقلیمی و تخلیه آلاینده های آلنگشور مشاهده نشد

9. The process conditions of separation and purification via diatom earth filtration and alcohol precipitation were studied.
[ترجمه ترگمان]شرایط فرآیند جداسازی و خالص سازی با فیلتراسیون زمین و بارش الکل مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]شرایط فرآیند جداسازی و تصفیه پس از تصفیه فاضلاب و رسوب آلکالی مورد مطالعه قرار گرفت

10. Blue algae, green algae and diatom are dominant algaes in the Dian chi lake.
[ترجمه ترگمان]جلبک آبی، جلبک سبز و diatom در دریاچه Dian، algaes غالب هستند
[ترجمه گوگل]جلبک های آبی، جلبک های سبز و دیاتومه جلبک های غالب در دریاچه دایان چی هستند

11. One line of the research is to produce an image database of authenticated diatom species which will be of international significance.
[ترجمه ترگمان]یک خط از تحقیقات، تولید یک پایگاه داده تصویری از گونه های معتبر معتبر است که از اهمیت بین المللی برخوردار خواهد بود
[ترجمه گوگل]یک خط از تحقیق این است که تولید یک پایگاه داده تصویری از اعداد تایید شده دیاتوم که اهمیت جهانی داشته باشد

12. This represents the very abrupt onset of a period of sustained high productivity and diatom mat flux.
[ترجمه ترگمان]این نشان دهنده آغاز بسیار ناگهانی یک دوره از بهره وری بالا پایدار و شار کی mat است
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده شروع بسیار ناگهانی یک دوره از بهره وری بالا و ماته است

13. These are most abundant in the paler, carbonate rich zones but are also present in the darker diatom mat laminations.
[ترجمه ترگمان]این مناطق به وفور در مناطق غنی کربنات و کربنات وجود دارند اما در laminations diatom تیره تر نیز وجود دارند
[ترجمه گوگل]اینها در مناطق پر زرق و برق و کربنات فراوان هستند اما در لمینیت های تیره تر دیاتومیت نیز وجود دارد

14. This species is quite attractive with a pink and gold shell and feeds upon algae and diatom detritus.
[ترجمه ترگمان]این گونه با پوسته صورتی و طلایی کاملا جذاب است و جلبک و diatom را تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]این گونه بسیار جذاب با پوسته صورتی و طلایی است و بر روی جلبک و دیاتومیت دندریت تغذیه می کند


کلمات دیگر: