کلمه جو
صفحه اصلی

electric shock


بزق زدگی، برق گرفتگی

انگلیسی به فارسی

برق‌زدگی، برق‌گرفتگی


انگلیسی به انگلیسی

• sudden and powerful blow or shake caused by an electrical current
if you get an electric shock, you feel a sudden sharp pain when you touch something connected to a supply of electricity.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] شوک الکتریکی

جملات نمونه

1. An electric shock can kill you.
[ترجمه ترگمان]شوک الکتریکی می تونه تو رو بکشه
[ترجمه گوگل]شوک الکتریکی می تواند شما را بکشد

2. I got an electric shock from that light switch.
[ترجمه ترگمان]از سوئیچ روشن شوکه شدم
[ترجمه گوگل]من یک ضربه الکتریکی از آن سوئیچ نور گرفتم

3. He got an electric shock from one of the wires.
[ترجمه ترگمان]از یکی از سیم های برق گیر کرد
[ترجمه گوگل]او یک شوک الکتریکی از یکی از سیمها گرفت

4. You get an electric shock if you touch a live wire.
[ترجمه ترگمان]اگه به یه میکروفون زنده دست بزنی یه شوک الکتریکی بهش دست میدی
[ترجمه گوگل]اگر سیگنال زنده را لمس کنید، شوک الکتریکی دریافت می کنید

5. I got an electric shock from that faulty light switch.
[ترجمه ترگمان]من یه شوک الکتریکی از اون سوییچ برق دارم
[ترجمه گوگل]من یک شوک الکتریکی از این سوئیچ نور معیوب دریافت کردم

6. Never apply water to a burn from an electric shock while the casualty is still in contact with the electric current.
[ترجمه ترگمان]هرگز آب را از شوک الکتریکی به آتش نیندازید در حالیکه تلفات هنوز در تماس با جریان الکتریکی است
[ترجمه گوگل]هرگز آب را به یک سوزن از شوک الکتریکی در حالی که تلفات هنوز در تماس با جریان الکتریکی است

7. He gave himself a mild electric shock while changing a light bulb.
[ترجمه ترگمان]هنگام تعویض لامپ به خود یک شوک الکتریکی ملایم داد
[ترجمه گوگل]او یک ضربه الکتریکی خفیف را در حالی که یک لامپ را تغییر داد، به خودش جلب کرد

8. It came like an electric shock.
[ترجمه ترگمان]مثل یک شوک الکتریکی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]این یک شوک الکتریکی آمد

9. The £50 rubber-soled shoes earthed the massive electric shock as the bolt hit Brian, in his bedroom.
[ترجمه ترگمان]کفش های لاستیکی ۵۰ پوندی با ضربه سنگین برقی به برایان، در اتاق خواب او ضربه زدند
[ترجمه گوگل]کفش های پاشنه بلند 50 پوند که در اتاق خوابش بود، شوک الکتریکی فراوانی را به دست آورد

10. The torture involved repeated beatings and electric shock treatment.
[ترجمه ترگمان]شکنجه شامل ضرب و شتم مکرر و درمان شوک الکتریکی بود
[ترجمه گوگل]شکنجه ضربات مکرر و درمان شوک الکتریکی را شامل می شود

11. At worst you would get a severe electric shock, which could prove fatal.
[ترجمه ترگمان]در بدترین حالت، شوک الکتریکی شدیدی به دست می آورید که ممکن است کشنده باشد
[ترجمه گوگل]در بدترین حالت شما شوک الکتریکی شدید خواهید داشت که می تواند کشنده باشد

12. Or, still more tempting, to send an electric shock interactively to senders of the more offensive messages?
[ترجمه ترگمان]یا، باز هم اغوا کننده، برای ارسال یک شوک الکتریکی به طور متقابل برای فرستنده پیغام های اهانت آمیز بیشتر؟
[ترجمه گوگل]یا، هنوز هم وسوسه انگیز است، برای ارسال شوک الکتریکی تعاملی به فرستندگان پیام های توهین آمیز تر؟

13. She caught Lee's eye and Lee felt an electric shock pass through her.
[ترجمه ترگمان]او چشم لی را گرفت و لی احساس کرد که شوک الکتریکی از درونش می گذرد
[ترجمه گوگل]او لی را گرفت و لی احساس کرد شوک الکتریکی از طریق او عبور می کند

14. A man who receives an electric shock does not ask himself whether he believes in the form of energy known as electricity.
[ترجمه ترگمان]مردی که شوک الکتریکی دریافت می کند از خود نپرسید که آیا به شکل انرژی شناخته شده به برق اعتقاد دارد یا خیر
[ترجمه گوگل]مردی که شوک الکتریکی دریافت می کند خودش نمی پرسد آیا وی به شکل انرژی به نام برق اعتقاد دارد؟

15. In the case of an electric shock, turn the power off at its source.
[ترجمه ترگمان]در حالت شوک الکتریکی، قدرت را از منبع خود خاموش کنید
[ترجمه گوگل]در مورد شوک الکتریکی، منبع برق را خاموش کنید


کلمات دیگر: