کلمه جو
صفحه اصلی

flocculent


معنی : کرکی، قلنبه شده
معانی دیگر : کرک مانند، کرک سان، گرم و نرم و پشم مانند، کرکینه سان، کرک دار، کرکینه دار، دارای توده های کوچک و کرک مانند

انگلیسی به فارسی

قلنبه‌شده، کرکی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: flocculently (adv.), flocculence (n.)
(1) تعریف: like wool; tufted or fluffy.

(2) تعریف: covered with a woolly secretion, as certain insects.

(3) تعریف: consisting of or containing woolly masses.

• woolly, wool-like, resembling tufts of hair or wool

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] منعقد - لخته ساز - هماور کننده - هماورنده
[نساجی] کرکی - پشمی - کرک نما - کرک دار - منگوله شدگی

مترادف و متضاد

کرکی (صفت)
fuzzy, cottony, fluffy, villous, flannelette, flocculent, villiform, plumy, tomentous

قلمبه شده (صفت)
nodular, flocculent

hairy


Synonyms: woolly, fluffy, downy


جملات نمونه

1. The pattern and flocculent mechanism of PSFZB were studied by using XRD instrument analysis method and electrophoretic mobility measurement.
[ترجمه ترگمان]الگوی and و flocculent of با استفاده از روش آنالیز ابزار XRD و سنجش تحرک electrophoretic مورد مطالعه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]الگوی مکانیزم PSFZB و فلوکولنت با استفاده از روش تحلیلی ابزار XRD و اندازه گیری تحرک الکتروفورز مورد بررسی قرار گرفت

2. Understanding and grasping the characteristics of flocculent and flocculation mechanism. Determining the optimum conditions for flocculation.
[ترجمه ترگمان]شناخت و درک ویژگی های مکانیسم لخته سازی و لخته سازی تعیین شرایط بهینه برای لخته سازی
[ترجمه گوگل]درک و درک ویژگی های مکانیسم فلوکولنت و فلوکشن تعیین شرایط بهینه برای انجماد

3. In the make - up chamber auxiliary flocculent is poured in with water.
[ترجمه ترگمان]در محفظه تشکیل شده، flocculent کمکی با آب پر می شود
[ترجمه گوگل]در اتاق آرایش فلوکولنت کمکی با آب ریخته می شود

4. A flocculent mass formed in a fluid through precipitation or aggregation of suspended particles.
[ترجمه ترگمان]توده flocculent در سیال از طریق بارش یا تجمع ذرات معلق تشکیل می شود
[ترجمه گوگل]یک جرم فلکولنتی در یک مایع بوسیله بارگیری یا تجمع ذرات معلق تشکیل شده است

5. In addition, the preparation and the mechanism of magnetic flocculent are elucidated in the paper.
[ترجمه ترگمان]بعلاوه، آماده سازی و مکانیزم of های مغناطیسی در این مقاله روشن می شوند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، آماده سازی و مکانیزم فلومکتون مغناطیسی در مقاله توضیح داده شده است

6. The advanced prospect and research aspect of modified starch flocculent were predicted.
[ترجمه ترگمان]چشم انداز پیشرفته و جنبه تحقیقاتی of اصلاح شده نشاسته پیش بینی شد
[ترجمه گوگل]جنبه های پیشرفته و تحقیقاتی مورد استفاده قرار گرفتند

7. With the three - chamber flow - through plant, you will throw away 20 % of the auxiliary flocculent.
[ترجمه ترگمان]با جریان سه حفره - از طریق نیروگاه، شما ۲۰ % the کمکی را دور خواهید کرد
[ترجمه گوگل]با جریان سه قسمتی - از طریق گیاه، شما 20٪ از flocculent کمکی را دور بریزید

8. The dispersive force caused by collision of coarse particles reduces to a great degress due to the cushioning effect of the flocculent structures formed by fine particles.
[ترجمه ترگمان]نیروی پاشنده ناشی از برخورد ذرات درشت به سبب اثر cushioning ساختارهای flocculent تشکیل شده توسط ذرات ریز، به a بزرگی تبدیل می شود
[ترجمه گوگل]نیروی پراکنده ناشی از برخورد ذرات درشت به علت اثرگذاری براق سازه های فلکولنت که توسط ذرات ریز تشکیل شده اند، به کاهش قابل توجهی می انجامد

9. Fine - ray, 2 ranks mainly under themicroscope. chocolate colored, board wax mask texture, Chord Flocculent mask pattern.
[ترجمه ترگمان]با اشعه بسیار خوب، ۲ درجه بیشتر تحت کنترل themicroscope قرار دارد رنگ شکلات، بافت ماسک مومی صفحه، الگوی ماسک flocculent وتر
[ترجمه گوگل]اشعه ایکس 2، عمدتا تحت کم طرحی است شکلات رنگی، بافت ماسک موم، الگو الگو ماسک Flocculent

10. The study shows that the free ring - like polymer has more advantage on flocculent destruction.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که پلیمر مصنوعی دارای مزیت بیشتری نسبت به تخریب flocculent دارد
[ترجمه گوگل]مطالعه نشان می دهد که پلیمر دارای حلقه آزاد مانند مزایای تخریب فلوکستر است


کلمات دیگر: