کلمه جو
صفحه اصلی

emptying


تهی سازی، تخلیه، چیزخالی شده

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تخلیه برقی - زیر آبزنی

جملات نمونه

1. No one noticed we had been running around emptying bins and cleaning up.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس متوجه نشده بود که ما مشغول خالی کردن سطل های خالی و تمیز کردن جعبه ها بودیم
[ترجمه گوگل]هیچ کس متوجه نشده بود که ما در اطراف تانک های تخلیه و تمیز کردن در حال اجرا بودیم

2. The bin needs emptying; it's full of rubbish.
[ترجمه ترگمان]سطل به خالی کردن نیاز دارد، پر از زباله است
[ترجمه گوگل]باین نیاز به تخلیه دارد؛ پر از زباله است

3. Would you mind emptying your pockets?
[ترجمه ترگمان]میشه pockets رو خالی کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فکر می کنید جیب های خود را تمیز می کنید؟

4. She sat staring into the void, emptying her mind of all thoughts.
[ترجمه ترگمان]او به فضای خالی خیره شده بود و ذهنش را از تمام افکار خالی می کرد
[ترجمه گوگل]او نشسته به خالی نگاه کرد و همه ذهنیت هایش را از بین می برد

5. What are you emptying that cupboard for?
[ترجمه ترگمان]واسه چی داری این قفسه رو خالی می کنی؟
[ترجمه گوگل]برای چی بخاری چی هستی؟

6. The task of emptying the house lay before us.
[ترجمه ترگمان]وظیفه خالی کردن خانه در مقابل ما قرار داشت
[ترجمه گوگل]وظیفه تخلیه خانه پیش از ماست

7. People were emptying out of bars and clubs.
[ترجمه ترگمان]مردم در حال خالی کردن میخانه ها و باشگاه ها بودند
[ترجمه گوگل]مردم از میله ها و باشگاه ها خالی شده بودند

8. The faster gastric emptying after treatment is not unexpected.
[ترجمه ترگمان]تخلیه سریع تر معده بعد از درمان غیرمنتظره نیست
[ترجمه گوگل]تخلیه سریعتر معده پس از درمان غیر منتظره نیست

9. They searched the house, emptying drawers and kicking in a wall in the process.
[ترجمه ترگمان]آن ها خانه را می گشتند، کشوها را خالی می کردند و به دیوار لگد می زدند
[ترجمه گوگل]آنها خانه را جستجو کردند، اشیا را تخلیه و در یک دیوار در حال لگد زدن بودند

10. She was emptying the contents of a stone mortar, a tobacco-colored crush of leaves, on to a scrap of coarse paper.
[ترجمه ترگمان]داشت محتویات یک خمپاره سنگی را خالی می کرد، تکه ای از برگ های تنباکو، روی یک تکه کاغذ زبر
[ترجمه گوگل]او محتویات یک ملات سنگ، یک برگ توتون و تنباکو از برگ ها را به یک قاشق کاغذ خام ریخت

11. The house was already emptying as one person after another set off to join their families.
[ترجمه ترگمان]این خانه قبلا در حال خالی شدن به عنوان یک نفر پس از دیگری برای پیوستن به خانواده هایشان بود
[ترجمه گوگل]خانه به عنوان یکی از افراد پس از دیگری برای پیوستن به خانواده هایشان تخلیه شد

12. Isotope gastric emptying studies may be useful in clinical practice.
[ترجمه ترگمان]Isotope emptying در عمل بالینی ممکن است در عمل بالینی مفید باشد
[ترجمه گوگل]مطالعات تخلیه معدنی ایزوتوپ ممکن است در عمل بالینی مفید باشد

13. Psyllium significantly delayed gastric emptying from the third hour after a meal.
[ترجمه ترگمان]Psyllium به طور قابل توجهی باعث تاخیر افتادن شکمی از سومین ساعت پس از غذا می شود
[ترجمه گوگل]Psyllium به طور قابل توجهی تاخیر در تخلیه معده از ساعت سوم بعد از غذا

14. Gastric emptying tests with radiolabelled meals and gamma camera imaging have proved popular for many years in clinical research and physiological studies.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از سال ها در تحقیقات بالینی و مطالعات فیزیولوژیکی بیش از حد tests با غذاهای radiolabelled و تصویربرداری دوربین گاما رایج شده است
[ترجمه گوگل]آزمایش های تخلیه معده با غذا با رادیو اکتیو و تصویربرداری با دوربین های گاما در سال های زیادی در تحقیقات بالینی و مطالعات فیزیولوژیکی مشهود است

15. Emptying the bucket and burying the contents in the garden was a daily task for my father.
[ترجمه ترگمان]تخلیه کردن سطل و دفن کردن محتویات باغ کار روزانه پدرم بود
[ترجمه گوگل]خالی کردن سطل و دفن محتویات در باغ یک کار روزانه برای پدر من بود


کلمات دیگر: