کلمه جو
صفحه اصلی

disheartening

انگلیسی به فارسی

دل‌سرد و بیمناک‌کننده، مأیوس‌کننده


انگلیسی به انگلیسی

• discouraging, depressing, dispiriting
if something is disheartening, it makes you feel disappointed and have less hope or confidence than you used to.

جملات نمونه

1. It's disheartening to see what little progress has been made.
[ترجمه ترگمان]ناامید کننده است که ببینیم پیشرفت کمی صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]ناامید کننده است تا ببینیم پیشرفت کمی انجام شده است

2. Their data-gathering can be a disheartening exercise.
[ترجمه ترگمان]جمع آوری داده آن ها می تواند یک تمرین دلسرد کننده باشد
[ترجمه گوگل]جمع آوری اطلاعات آنها می تواند یک تمرین ناامید کننده باشد

3. If there was anything disheartening, it was to seek out a church for prayer and refreshment and find its doors barred.
[ترجمه ترگمان]اگر در disheartening بود، برای دعا کردن یک کلیسا برای دعا کردن و پیدا کردن درها بود
[ترجمه گوگل]اگر چیزی خجالت آور بود، این بود که کلیسا را ​​برای دعا و رفع نیاز پیدا کند و درهایش را ببندد

4. We all know only too well how disheartening it can be to try hard but achieve nothing.
[ترجمه ترگمان]همه ما به خوبی می دانیم که بسیار نومید کننده است که به سختی تلاش کنیم اما به چیزی دست یابیم
[ترجمه گوگل]همه ما می دانیم که خیلی خوب است که چگونه می تواند سخت تلاش کند اما چیزی به دست آورد

5. It is a disheartening history to read.
[ترجمه ترگمان]این یک تاریخ دلسرد کننده برای خواندن است
[ترجمه گوگل]این یک تاریخ ناگوار برای خواندن است

6. One represents a disheartening long - term pattern, the other an encouraging recent trend.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها نمایانگر الگوی طولانی مدت دلسرد کننده، دیگری یک گرایش اخیر دلگرم کننده است
[ترجمه گوگل]یکی نشان دهنده یک الگوی طولانی مدت ناامید کننده است، یکی دیگر از روند اخیر تشویق کننده

7. We propose the light to throw on this disheartening tragedy.
[ترجمه ترگمان]ما این نور را پیشنهاد می کنیم تا این تراژدی فریبنده را رها کنیم
[ترجمه گوگل]ما نور را برای این فاجعه ناگوار پیشنهاد می کنیم

8. Its unravelling was swift disheartening, and brings Thailand back to the brink of further unrest.
[ترجمه ترگمان]انحلال آن دلسرد کننده بود، و تایلند را به آستانه ناآرامی های بیشتر باز می گرداند
[ترجمه گوگل]انعکاس آن به سرعت ناامید کننده بود و تایلند را به آستانه ناآرامی بیشتر می رساند

9. That was pretty discouraging and disheartening to see that happening, and it happened repeatedly.
[ترجمه ترگمان]این بسیار دلسرد کننده و ناامید کننده بود که این اتفاق رخ دهد، و این اتفاق به طور مکرر اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]این بسیار دلهره آور و ناامید کننده بود که ببیند اتفاق می افتد و بارها اتفاق افتاد

10. Even more disheartening, a third of the country's new young voters (the voting age has just been lowered to backed them.
[ترجمه ترگمان]حتی دلسرد کننده، یک سوم از رای دهندگان جوان کشور (سن رای دهی)برای حمایت از آن ها پایین آمده است
[ترجمه گوگل]حتی بیشتر دلهره آور، یک سوم از رای دهندگان جوان جوان کشور (سن رای گیری به تازگی کاهش یافته است تا آنها را حمایت کند

11. I'm sure she had no idea how disheartening her well - intentioned statement sounded.
[ترجمه ترگمان]من مطمئنم که او هیچ تصوری نداشت که این سخنان خوش نیت و خوش نیت او چه بوده است
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که او هیچ نظری نداشت که چقدر دلمشغول صداقت او بود

12. She was disheartening as well as thrilling.
[ترجمه ترگمان]او هم به خوبی این بود که با شور و شوق شروع به شور و شوق کند
[ترجمه گوگل]او خسته کننده و هیجان هم بود

13. It was a disheartening circumstance, but a melancholy fact.
[ترجمه ترگمان]این وضع بسیار شگفت انگیز بود، بلکه یک حقیقت تلخ بود
[ترجمه گوگل]این یک وضعیت دلهره آور بود، اما واقعیت ملال آور بود

14. Without the spiritual world the material world is a disheartening enigma. Joseph Joubert
[ترجمه ترگمان]جهان مادی بدون دنیای معنوی یک معمای دلسرد کننده است جوزف Joubert
[ترجمه گوگل]بدون دنیای معنوی، دنیای مادی یک مبهم ناگوار است جوزف جورج

پیشنهاد کاربران

دلسردکننده


کلمات دیگر: