کلمه جو
صفحه اصلی

gunsmith


کسی که اسلحه می سازد یا تعمیر می کند، تفنگ ساز

انگلیسی به فارسی

تفنگ ساز


اسلحه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: gunsmithing (n.)
• : تعریف: one who makes or repairs guns.

• one who makes or repairs small firearms
a gunsmith is someone who makes and repairs guns.

جملات نمونه

1. He was a gunsmith who turned to tailoring after the declining need for full-time gunmakers made the craft unprofitable.
[ترجمه ترگمان]او یک gunsmith بود که پس از نیاز رو به رو به رو به کاهش زمان پر کردن صنایع دستی، تبدیل به خیاطی شد
[ترجمه گوگل]او یک اسلحه ساز بود که پس از کاهش نیاز به تفنگداران تمام وقت، باعث ناتوانی ساخت هنر شد

2. The gunsmith would have murdered him or had a heart attack.
[ترجمه ترگمان]تفنگ تفنگ او را به قتل می رساند یا سکته می کرد
[ترجمه گوگل]اسلحه می تواند او را بکشد یا حمله قلبی داشته باشد

3. That's been examined by a gunsmith who says the gun was real.
[ترجمه ترگمان]توسط یک تفنگ کوچک که می گوید اسلحه واقعی است بررسی شده است
[ترجمه گوگل]این توسط یک اسلحه گرمسار مورد آزمایش قرار گرفت که می گوید اسلحه واقعی بود

4. Nothing around the twentieth, the gunsmith had repeated for each caller.
[ترجمه ترگمان]در حدود بیستم، gunsmith برای هر caller تکرار شده بود
[ترجمه گوگل]هیچ چیز در اطراف بیستم، اسلحه برای هر تماس گیرنده تکرار نشد

5. The platoon might also have a master gunsmith in the command vehicle, and a messenger on a motorcycle or Kettenkrad. It might also have a panzerschreck team (see below).
[ترجمه ترگمان]همچنین ممکن است یک master در وسیله نقلیه فرماندهی و یک قاصد بر روی یک موتورسیکلت یا Kettenkrad داشته باشد همچنین ممکن است یک تیم panzerschreck داشته باشد (زیر را ببینید)
[ترجمه گوگل]این گروه همچنین ممکن است دارای یک اسلحه مسلح در وسیله فرماندهی و یک پیامبر در یک موتور سیکلت یا Kettenkrad باشد ممکن است یک تیم panzerschreck نیز داشته باشد (زیر را ببینید)

6. Choi gunsmith material of wall of staff, "hu said, introducing the concept of" green decorative materials, far from the average person imagines so simple.
[ترجمه ترگمان]آن ها با معرفی مفهوم \"مواد تزیینی سبز\"، که دور از تصور مردم عادی است، گفت: \" مواد تزئینی به دیوار نصب شده اند \"
[ترجمه گوگل]هوی می گوید: 'چی مواد دست ساز' دیوار کارکنان '، معرفی مفهوم مواد تزئینی سبز، به دور از افراد معمولی بسیار ساده است

7. Their victims include a woman who is withdrawing money from a cash dispenser, and a gunsmith.
[ترجمه ترگمان]قربانیان آن ها شامل زنی می شود که پول را از یک تاجر پول نقد و یک gunsmith دریافت می کند
[ترجمه گوگل]قربانیان آنها شامل یک زن است که پول را از پول نقد و یک اسلحه برداشت می کند

8. The original structure is from the 1850s when it served as the workshop for a gunsmith in the Roxbury Crossing neighborhood.
[ترجمه ترگمان]ساختار اصلی از دهه ۱۸۵۰ بود که به عنوان کارگاه gunsmith در محله Crossing عبور کرد
[ترجمه گوگل]ساختار اصلی از دهه 1850 هنگامی بود که به عنوان کارگاه برای یک اسلحه در روستای روبروی روکسبری خدمت کرد

9. The gun was inspected by licensed gun dealer and gunsmith David Smith, who happens to be Williams' husband.
[ترجمه ترگمان]این اسلحه توسط تاجر اسلحه دارای مجوز و gunsmith دیوید اسمیت که قرار است شوهر ویلیامز باشد بازرسی شد
[ترجمه گوگل]این اسلحه توسط فروشنده اسلحه مجوز و اسلحه اسبق اسکیت بازنشسته، که به شوهر ویلیامز اتفاق می افتد، مورد بازرسی قرار گرفت

10. After his apprenticeship he worked for Joe Manton, the greatest gunsmith in England and a legend in his own lifetime.
[ترجمه ترگمان]بعد از شاگردی که برای جو Manton کار می کرد، بزرگ ترین تفنگ ساز در انگلستان و یک افسانه در زندگی خودش بود
[ترجمه گوگل]پس از کارآموزی او برای جو مونتون، بزرگترین اسلحه اسلحه در انگلستان و افسانه ای در زندگی خود کار کرد

پیشنهاد کاربران

اسلحه ساز


کلمات دیگر: