لب به لب سیگار
cigarette butt
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• cigarette stub or stump
جملات نمونه
1. She threw the cigarette butt into the ashtray.
[ترجمه ترگمان]ته سیگار را به زیر سیگاری انداخت
[ترجمه گوگل]او لبخند سیگاری را به سمت زیرسیگاری انداخت
[ترجمه گوگل]او لبخند سیگاری را به سمت زیرسیگاری انداخت
2. An earlier cigarette butt smouldered in the grate.
[ترجمه ترگمان]در همان حال، ته دود سیگارش در بخاری دیواری خاموش شده بود
[ترجمه گوگل]یک لبخند سیگار زودتر در رخت آویزان شد
[ترجمه گوگل]یک لبخند سیگار زودتر در رخت آویزان شد
3. She had a cigarette butt between her lips and a genial look on her face.
[ترجمه ترگمان]او یک مشت سیگار بین لب و یک نگاه دوستانه به صورتش داشت
[ترجمه گوگل]او بین لب هایش سیگار کشید و یک نگاه عمیق به چهره اش داشت
[ترجمه گوگل]او بین لب هایش سیگار کشید و یک نگاه عمیق به چهره اش داشت
4. Even a cigarette butt could provide investigators with clues about what happened.
[ترجمه ترگمان]حتی یک باسن می تواند بازرسان را در مورد اتفاقاتی که افتاده است، به بازرسان بدهد
[ترجمه گوگل]حتی یک لبخند سیگنال می تواند سرنخ هایی را درباره آنچه که اتفاق افتاده است، به دستگیرد
[ترجمه گوگل]حتی یک لبخند سیگنال می تواند سرنخ هایی را درباره آنچه که اتفاق افتاده است، به دستگیرد
5. She thought ruefully of the cigarette butt, and of Johnny's small handful of apple tree leaves.
[ترجمه ترگمان]با تاسف به قنداق سیگار و مشت کوچک درخت سیب می خورد
[ترجمه گوگل]او فریاد کشید: لبخند سیگار و چند انگشت کوچک جانی جین درخت سیب
[ترجمه گوگل]او فریاد کشید: لبخند سیگار و چند انگشت کوچک جانی جین درخت سیب
6. We tested it against your cigarette butt. It matched.
[ترجمه ترگمان] ما اون رو با butt آزمایش کردیم با هم جور در میاد
[ترجمه گوگل]ما آن را در برابر لبهای سیگار خود آزمایش کردیم آن هماهنگ شد
[ترجمه گوگل]ما آن را در برابر لبهای سیگار خود آزمایش کردیم آن هماهنگ شد
7. The woman pressed extinguished the cigarette butt, also selected on, but I have discovered her corner of the eye, that as soon as wiped moistly crystal clear.
[ترجمه ترگمان]زن، قنداق سیگار را خاموش کرد، اما من گوشه چشمش را کشف کردم، به محض اینکه کریستال شفاف و شفاف را پاک کرد
[ترجمه گوگل]زن فشردن لبهای سیگار را خاموش کرد، همچنین انتخاب شده بود، اما من گوشه ای از چشم را کشف کردم، که به محض پاک شدن کریستال رطوبت پاک شد
[ترجمه گوگل]زن فشردن لبهای سیگار را خاموش کرد، همچنین انتخاب شده بود، اما من گوشه ای از چشم را کشف کردم، که به محض پاک شدن کریستال رطوبت پاک شد
8. I just saw you throw a cigarette butt and step on it.
[ترجمه ترگمان] همین الان دیدم که یه سیگار پرت کردی و یه قدم روش گذاشتی
[ترجمه گوگل]من فقط دیدم یک لب به لب سیگار زده و روی آن قدم بردارید
[ترجمه گوگل]من فقط دیدم یک لب به لب سیگار زده و روی آن قدم بردارید
9. All ashtrays shall be changed after 1 cigarette butt.
[ترجمه ترگمان] باید بعد از یه سیگار \"زیرسیگاری\" عوض بشه
[ترجمه گوگل]تمام زیر بغل ها پس از یک لب به لب سیگار تغییر می کنند
[ترجمه گوگل]تمام زیر بغل ها پس از یک لب به لب سیگار تغییر می کنند
10. With a sneer he tossed away his cigarette butt.
[ترجمه ترگمان]و با پوزخندی، butt سیگارش را کنار زد
[ترجمه گوگل]با عصبانیتش او لب به لب سیگار زد
[ترجمه گوگل]با عصبانیتش او لب به لب سیگار زد
11. He threw his cigarette butt down and stamped it out.
[ترجمه ترگمان]سیگارش را پایین انداخت و پا روی زمین کوبید
[ترجمه گوگل]او سیگاری را انداخت پایین و آن را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او سیگاری را انداخت پایین و آن را بیرون کشید
12. He dropped his cigarette butt into the street below.
[ترجمه ترگمان]He سیگارش را در خیابان پائین انداخت
[ترجمه گوگل]او لبهای سیگار خود را به خیابان زیر انداخت
[ترجمه گوگل]او لبهای سیگار خود را به خیابان زیر انداخت
13. And at this time that a cigarette butt floating in the air just upstairs and down.
[ترجمه ترگمان]و در همین زمان، یک مشت سیگار که در هوا معلق بود، درست در طبقه بالا و پایین
[ترجمه گوگل]و در این زمان است که یک فنجان سیگار شناور در هوا فقط در طبقه بالا و پایین است
[ترجمه گوگل]و در این زمان است که یک فنجان سیگار شناور در هوا فقط در طبقه بالا و پایین است
14. He nodded his thanks as he took it and flipped another cigarette butt into the toilet.
[ترجمه ترگمان]او با تشکر سرش را تکان داد و یک سیگار دیگر را در توالت فرو کرد
[ترجمه گوگل]او با تشکر از اینکه دستش را گرفت و لبهای دیگر سیگار را به توالت تکان داد، خوابیده بود
[ترجمه گوگل]او با تشکر از اینکه دستش را گرفت و لبهای دیگر سیگار را به توالت تکان داد، خوابیده بود
کلمات دیگر: