(adverb) به طرز مطبوعی، به طرز دلپذیری، به طور خوشایندی
blessedly
(adverb) به طرز مطبوعی، به طرز دلپذیری، به طور خوشایندی
انگلیسی به فارسی
بهطرز مطبوعی، بهطرز دلپذیری، بهطور خوشایندی
خوشبختانه
انگلیسی به انگلیسی
• in a divinely favored manner, in a blessed manner
جملات نمونه
1. The kitchen was warm and blessedly familiar.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه گرم و محکم بود
[ترجمه گوگل]آشپزخانه گرم و شاد بود
[ترجمه گوگل]آشپزخانه گرم و شاد بود
2. The kitchen smelled warm and inviting and blessedly familiar.
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه بوی گرم و خوشایند می داد و به اندازه ای برایم آشنا بود
[ترجمه گوگل]آشپزخانه گرما گرم و دعوت و باشکوه آشنا شد
[ترجمه گوگل]آشپزخانه گرما گرم و دعوت و باشکوه آشنا شد
3. Most British election campaigns are blessedly brief.
[ترجمه ترگمان]اکثر کمپین های انتخاباتی بریتانیا به صورت رضایت بخشی اجرا می شوند
[ترجمه گوگل]اکثر مبارزات انتخاباتی بریتانیا به شکلی شفاف هستند
[ترجمه گوگل]اکثر مبارزات انتخاباتی بریتانیا به شکلی شفاف هستند
4. And who could sprout up so blessedly if I had died.
[ترجمه ترگمان]و چه کسی می توانست این قدر خوش شانس باشد که اگر من مرده بودم
[ترجمه گوگل]و اگر می توانستم بمیرم چه کسی می توانست چنین پر برکت دهد
[ترجمه گوگل]و اگر می توانستم بمیرم چه کسی می توانست چنین پر برکت دهد
5. Though ship was blessedly free of rats, a strange plague nonetheless struck its passengers.
[ترجمه ترگمان]با این که کشتی به آسانی از موش آزاد شده بود، با این وجود plague عجیب و غریب مسافران آن را بر هم زده بودند
[ترجمه گوگل]اگرچه کشتی از پرندگان آزاد بود، اما یک طاعون عجیب و غریب به مسافرانش ضربه زد
[ترجمه گوگل]اگرچه کشتی از پرندگان آزاد بود، اما یک طاعون عجیب و غریب به مسافرانش ضربه زد
6. It's so blessedly quiet here.
[ترجمه ترگمان]اینجا خیلی آرامش بخشه
[ترجمه گوگل]این خیلی خوشبختی آرام است
[ترجمه گوگل]این خیلی خوشبختی آرام است
7. If they don't quite help Fish sober up, he does help them lighten up, blessedly, a point the movie doesn't oversell.
[ترجمه ترگمان]اگر به ماهی ها کمک نکنند، او به آن ها کمک می کند که سبک شوند
[ترجمه گوگل]اگر آنها به طور کامل به ماهی ها لطمه نزنند، او به آنها کمک می کند تا روشن، به شکلی نادرست، نقطه ای که فیلم نمی کند
[ترجمه گوگل]اگر آنها به طور کامل به ماهی ها لطمه نزنند، او به آنها کمک می کند تا روشن، به شکلی نادرست، نقطه ای که فیلم نمی کند
8. She loved the scenery, the hills and canyons of garishly red rock, the burning deserts, the unexpected and blessedly refreshing lakes, even the heat.
[ترجمه ترگمان]منظره مناظر را دوست داشت، تپه های اطراف صخره های سرخ و دره های سرخ و سوزان، کوه های سوزان، کوه های سوزان، و حتی گرمای هوا، حتی گرما
[ترجمه گوگل]او به مناظر، تپه ها و کانی های سنگ صخره ای قرمز، بیابان های سوزان، دریاچه های غیرمنتظره و پرنعمت تازه و حتی گرما را دوست داشت
[ترجمه گوگل]او به مناظر، تپه ها و کانی های سنگ صخره ای قرمز، بیابان های سوزان، دریاچه های غیرمنتظره و پرنعمت تازه و حتی گرما را دوست داشت
کلمات دیگر: