کلمه جو
صفحه اصلی

cilantro


(کالبدشناسی - جانورشناسی) مژه، مژک، مژگان، (موهای مژه مانند برخی یاخته های مجراهای درونی برخی جانوران) مویک، مویچه، تاژک، (گیاه شناسی) گشنیز (بیشتر می گویند: coriander)

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) گشنیز (بیشتر می‌گویند: coriander)


سینه


انگلیسی به انگلیسی

• leafy part of the coriander plant (used as seasoning in various kinds of cooking, esp. latin american)

جملات نمونه

1. Garnish with the cilantro just before serving.
[ترجمه Majid] تزئین کنید با گشنیز دقیقا قبل از سرو کردن.
[ترجمه مژگان] قبل از سرو با گشنیز تزیین کنید.
[ترجمه ترگمان]garnish را درست قبل از خدمت در گشنیز دیده بودم
[ترجمه گوگل]فقط قبل از خدمت با قارچ گلدوزی کنید

2. Strangely, as lovingly as cilantro is embraced by many cooks, its unusual smell and flavor are extremely unpleasant to some.
[ترجمه محمدفرد] بطرزعجیبی هرچنداستفاده ازگیشنیزتوسط آشپزهای بسیاری استقبال میشود، طعم وبوی غیرمعمول آن برای بعضی ها خوشایندنیست.
[ترجمه ترگمان]به طرز عجیبی همانند بسیاری از آشپز، بوی غیر معمول آن و طعم آن بسیار ناخوشایند است
[ترجمه گوگل]به طرز عجیب و غریب، به طوری که دوست داشتنی به عنوان گشنیز توسط بسیاری از آشپزان پذیرفته شده است، بوی غیر عادی و عطر و بوی آن برای بعضی ها بسیار ناخوشایند است

3. Just before serving, stir in the cilantro.
[ترجمه ترگمان]درست قبل از خدمت در the
[ترجمه گوگل]درست قبل از خدمت، در گرده گل سرخ کنید

4. Garnish with cucumber strips and cilantro. to 6 servings.
[ترجمه ترگمان]garnish با تکه های خیار و گشنیز دیده می شود تا ۶ servings
[ترجمه گوگل]طعم با نوار های خیار و سیب زمینی به 6 وعده

5. Slightly spicy and redolent with cilantro, the velvety soup also contained chopped tomatoes, corn, carrots, celery and onion.
[ترجمه ترگمان]سوپ کلم، ذرت، هویج، کرفس و پیاز خرد شده، کمی تند و redolent بود سوپ کلم نیز شامل گوجه فرنگی، هویج، کرفس و پیاز بود
[ترجمه گوگل]سوپ مخملی کمی تند و طعم دار با سیب زمینی نیز شامل گوجه فرنگی خرد شده، ذرت، هویج، کرفس و پیاز است

6. Garnish dish with cilantro and green onions.
[ترجمه ترگمان]بشقاب garnish را با گشنیز و پیاز سبز تزئین کنید
[ترجمه گوگل]ظرف گوجه فرنگی با سیب زمینی و پیاز سبز

7. To serve, garnish with onion or fresh cilantro.
[ترجمه ترگمان]برای خدمت کردن، چاشنی با پیاز و یا گشنیز تازه
[ترجمه گوگل]برای خدمت، با پیاز یا گلابی تازه تطبیق دهید

8. Serve garnished with cilantro, diced lime, and green onions.
[ترجمه ترگمان]garnished را با گشنیز، آهک خردشده و پیاز سبز سرو کنید
[ترجمه گوگل]خدمت به همراه گل سرسبد، آهک خرد شده و پیاز سبز

9. Add cilantro and additional stock, if desired.
[ترجمه ترگمان]cilantro و سهام اضافی را در صورت تمایل اضافه کنید
[ترجمه گوگل]در صورتی که مورد نظر باشد، قلترو و سهام اضافی را اضافه کنید

10. Remove from heat and stir in cilantro.
[ترجمه ترگمان]آن را از حرارت بردارید و in را تکان دهید
[ترجمه گوگل]از گرما خارج شود و در گرده گلدان هم بزنید

11. Add reserved chorizo, thyme, sage, and cilantro.
[ترجمه ترگمان]chorizo reserved، آویشن، حکیم و گشنیز را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]کوریزو، آویشن، مریم گلی و گوزن برگ را اضافه کنید

12. Add the remaining bell peppers and onions, the cilantro and the jalapeno peppers.
[ترجمه ترگمان]فلفل دلمه ای باقیمانده، گشنیز و فلفل کبابی را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]فلفل باقی مانده و پیاز، سیب زمینی و فلفل ها را اضافه کنید

13. Fresh cilantro is readily available in most supermarkets.
[ترجمه ترگمان]cilantro تازه در اکثر سوپرمارکت ها در دسترس است
[ترجمه گوگل]سیب زمینی تازه در اغلب سوپرمارکتها به راحتی قابل دسترس است

14. Garnish each portion with parsley and / or cilantro, and pass lemon wedges at the table.
[ترجمه ترگمان]هر قسمت را با جعفری و یا گشنیز تمیز کنید و wedges لیمو را روی میز بگذارید
[ترجمه گوگل]هر بخش را با جعفری و / یا گل سرسبد و هر چی لیمو را در میز قرار دهید

15. Garnish with cilantro and green onions.
[ترجمه ترگمان]garnish با گشنیز و پیاز سبز
[ترجمه گوگل]چاشنی با پیاز سبز و سبز

پیشنهاد کاربران

سبزی گشنیز


کلمات دیگر: