کلمه جو
صفحه اصلی

hugo


اسم خاص مذکر

انگلیسی به فارسی

اسم خاص مذکر


ویکتور هوگو (نویسنده‌ی فرانسوی: 1802-85)


انگلیسی به انگلیسی

• male first name; family name; victor hugo (1802-1885), french novelist and poet, author of "les miserables"

جملات نمونه

1. Hurricane Hugo will go down in the record books as the costliest storm ever faced by insurers.
[ترجمه ترگمان]تندباد \"هوگو\" در کتاب های ضبط شده به عنوان گران ترین طوفان که تا کنون توسط بیمه گران با آن روبرو شده است، به پایین خواهد رفت
[ترجمه گوگل]طوفان هوگو در کتاب های ضبط شده به عنوان پر هزینه ترین طوفان که تا کنون با بیمه گران مواجه شده است، پایین می آید

2. Hugo had already sensed how unhappy she was.
[ترجمه ترگمان]هوگو قبلا حس کرده بود که او چقدر بدبخت است
[ترجمه گوگل]هوگو قبلا احساس نارضایتی کرده بود

3. Hurricane Hugo menaced the US coast for a week.
[ترجمه ترگمان]گردباد به مدت یک هفته ساحل آمریکا را تهدید کرد
[ترجمه گوگل]طوفان هوگو یک هفته برای سواحل آمریکا را تهدید کرد

4. The shelves were lined with books which neither Hugo nor Sally would ever open, much less read.
[ترجمه ترگمان]قفسه های پر از کتاب هایی بود که نه هوگو و نه سلی هرگز باز نمی کردند
[ترجمه گوگل]قفسه ها با کتاب هایی که هوگو و سالی هرگز باز نخواهند شد، کمتر خواندند

5. Hugo left me his mother's ring.
[ترجمه ترگمان]هوگو حلقه مادرش را برایم گذاشت
[ترجمه گوگل]هوگو مرا حلقه مادرش را به من داد

6. Hugo bore his illness with great courage and good humour.
[ترجمه ترگمان]هوگو بیماری خود را با شجاعت و شوخ طبعی عالی تحمل کرد
[ترجمه گوگل]هوگو بیماری خود را با شجاعت و طنز خوب خنداند

7. You'd better not be late for work again, Hugo - you're skating on thin ice.
[ترجمه ترگمان]بهتر است دوباره برای کار دیر نکنی، هوگو - تو روی یخ نازک اسکیت می کنی
[ترجمه گوگل]بهتر است دیگر برای کار دیر شود، هوگو - شما در یخ نازک اسکیت دارید

8. And the works of Victor Hugo and Alexandre Dumas were seen as just adventure stories.
[ترجمه ترگمان]و آثار ویکتور هوگو و الکساندر Dumas، فقط داستان های ماجراجویانه بودند
[ترجمه گوگل]و آثار ویکتور هوگو و الکساندر دوما به عنوان داستان های ماجراجویانه دیده می شود

9. Here they stayed in a hostel run by Hugo and Lilli Steinhardt, which was attacked on Kristallnacht.
[ترجمه ترگمان]در اینجا آن ها در یک شبانه روزی در کنار هوگو و Lilli Steinhardt اقامت کردند که در Kristallnacht مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در اینجا آنها در یک خوابگاه تحت رهبری هوگو و لیلی استین هارت، که در کریستین ناته مورد حمله قرار گرفتند، ماندند

10. But it was not the sight of Sir Hugo or the girl that filled the men with fear.
[ترجمه ترگمان]اما این منظره سر هوگو یا دختری نبود که مردان را از ترس آکنده می ساخت
[ترجمه گوگل]اما این نگاه سر هوگو یا دخترانی بود که مردان را با ترس پر کرد

11. But then Hugo Gonzales mentioned that he some-times thought of writing a book of literary criticism.
[ترجمه ترگمان]اما در آن هنگام هوگو گونزالس به این نکته اشاره کرد که چند بار به فکر نوشتن کتابی از نقد ادبی می پردازد
[ترجمه گوگل]اما پس از آن هوگو گونزالس اشاره کرد که او بعضی وقت ها فکر می کند کتابی از انتقاد ادبی را بنویسد

12. Now he wonders if Sir Hugo is not his father, the very guardian whom he has come to love and admire.
[ترجمه ترگمان]حال اگر سر هوگو پدر او نیست، همان guardian که او دوست دارد و تحسینش می کند
[ترجمه گوگل]حالا او شگفت زده است اگر سر اووگو پدر او نیست، بسیار سرپرست او که او را به عشق و تحسین آمده است

13. Three months later Hugo was drowned in a boating accident; there were rumours of suicide, which were hushed up.
[ترجمه ترگمان]سه ماه بعد، هوگو در یک حادثه قایق سواری غرق شد؛ شایعاتی مبنی بر خودکشی بود که در آن سکوت حک مفرما بود
[ترجمه گوگل]سه ماه بعد هوگو در حادثه قایقرانی غرق شد؛ شایعاتی از خودکشی وجود داشت که خاموش شدند

14. I had met Hugo at a party and unforeseen and overwhelming emotions had consumed me.
[ترجمه ترگمان]با هوگو در یک مهمانی ملاقات کرده بودم و احساسات پیش بینی نشده و تحمل ناپذیر مرا در خود فرو برده بود
[ترجمه گوگل]من هوگو را در یک مهمانی دیدار کرده بودم و احساسات غیرمنتظره و غرورآمیز مرا از بین برد


کلمات دیگر: