کلمه جو
صفحه اصلی

human nature


خصلت بشری، طبیعت انسان، طبع انسانی

انگلیسی به فارسی

خصلت بشری، طبیعت انسان


(جامعه شناسی) فطرت آدمی، طبع انسانی


طبیعت انسان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: mental and emotional characteristics shared generally by all members of humankind.

(2) تعریف: in sociology, learned human behaviors developed through cumulative social experiences.

• behavior that comes naturally to people, inherent human traits
human nature is the natural qualities and behaviour that most people have.

مترادف و متضاد

psychology of humankind


Synonyms: frail humanity, human equation, human fallibility, human frailty, humanity, human weakness, weakness of the flesh


جملات نمونه

1. She doesn't have any understanding of politics/human nature/what it takes to be a good manager.
[ترجمه ترگمان]او هیچ درکی از سیاست \/ طبیعت انسانی \/ آنچه که برای مدیر خوب لازم است ندارد
[ترجمه گوگل]او هیچ فایده ای از سیاست / طبیعت انسانی ندارد / آنچه که برای مدیریت خوب نیاز دارد

2. He had an insight into human nature.
[ترجمه ترگمان]او در طبیعت انسانی استعداد خاصی داشت
[ترجمه گوگل]او به طبیعت انسان نگاه کرد

3. It seems to be human nature to worry.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این طبیعت انسان است که نگران باشد
[ترجمه گوگل]طبیعت انسان به نظر می رسد نگران باشد

4. Her friend's kindness has restored her faith in human nature.
[ترجمه ترگمان]مهربانی دوستش ایمان او را به طبیعت بشری احیا کرده است
[ترجمه گوگل]محبت دوست او ایمان او را به طبیعت انسانی بازگرداند

5. A love of music is inherent in human nature.
[ترجمه ترگمان]عشق به موسیقی در طبیعت انسان ذاتی است
[ترجمه گوگل]عشق به موسیقی در طبیعت انسان ذاتی است

6. Human nature is the most pathetic: we always dream of the horizon of a wonderful rose garden, not to enjoy today in our window open rose.
[ترجمه ترگمان]طبیعت انسان most است: ما همیشه رویای یک باغ گل رزی عالی را می بینیم، نه اینکه از امروز در پنجره خود لذت ببریم
[ترجمه گوگل]طبیعت انسان خجالت آور است: ما همیشه از افق یک باغ گل رز زیبا رویا میبینیم، امروزه در پنجره ی پنجره ی ما، باز گل رز نیستیم

7. Such kindness restores your faith in human nature .
[ترجمه ترگمان]این محبت، ایمان شما را به طبیعت بشری باز می گرداند
[ترجمه گوگل]چنین مهربانی ایمان شما را به طبیعت انسانی بازمیگرداند

8. Human nature is such that we easily deceive ourselves.
[ترجمه ترگمان]طبیعت انسان به گونه ای است که ما به راحتی خودمان را فریب می دهیم
[ترجمه گوگل]طبیعت بشر چنین است که ما به راحتی میتوانیم خودمان را فریب دهیم

9. Her kindness has restored my faith in human nature .
[ترجمه ترگمان]محبت او ایمان مرا به طبیعت انسانی بازگردانده است
[ترجمه گوگل]مهربانی او ایمان من را به طبیعت انسانی بازگرداند

10. Human nature revolts against/at such cruelty.
[ترجمه ترگمان]طبیعت انسان با این بی رحمی، شورش می کند
[ترجمه گوگل]طبیعت انسانی در برابر چنین ظلم و ستمی شورش می کند

11. Her greatness lies in her deep understanding of human nature.
[ترجمه ترگمان]بزرگی او در فهم عمیق طبیعت بشر است
[ترجمه گوگل]عظمت او در درک عمیق او از طبیعت انسانی است

12. They try to rehumanize those who have lost human nature.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کنند کسانی را که طبیعت انسانی را از دست داده اند بسازند
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند کسانی را که طبیعت انسانی را از دست داده اند، دوباره انسان سازی کنند

13. One of his frailties of human nature is laziness.
[ترجمه ترگمان]یکی از ضعف های او تنبلی است
[ترجمه گوگل]یکی از بدرفتاری های طبیعی انسان، رنج است

14. The play deals with the fallibility of human nature.
[ترجمه ترگمان]بازی با fallibility طبیعت انسان سر و کار دارد
[ترجمه گوگل]این بازی با تخریب طبیعت بشر است

15. How far is human nature determined by biology?
[ترجمه ترگمان]طبیعت انسان تا چه حد با زیست شناسی تعیین می شود؟
[ترجمه گوگل]تا چه اندازه طبیعت انسانی توسط زیست شناسی تعیین شده است؟

پیشنهاد کاربران

طبیعت انسان
Song by Micheal Jackson


کلمات دیگر: